زندگی و زمانهی یک ایرانی: عبدالبهاء
عبدالبهاء (۱۹۲۱-۱۸۴۴) فرزند ارشد بهاءالله، بنیانگذار آیین بهایى، بود که بعد از درگذشت پدرش رهبری جامعهی بهایی را به عهده گرفت و بهاییان او را شارح تعالیم بهاءالله و معمار نظم جهانی بهایی میدانند. او نه صرفاً در مقام رهبر آیین بهایى بلکه به عنوان یک نواندیش ایرانى، منادى اصلاحات اجتماعى و جنبشهای پیشرو بود.
آسو در مجموعه مطالبى که در این صفحهی ویژه منتشر میشود به شرح دیدگاههاى اجتماعى عبدالبهاء میپردازد.
اولین مدارسی در ایران که تختهسیاه داشتند و نقشههایی از جهان و پنج قاره به دیوارها آویزان کرده بودند.
زمانی که جنبشهای اجتماعی و سیاسی در اواخر امپراتوری عثمانی اوج گرفته بود، عبدالبهاء که در فلسطین، در حصر حکومت عثمانی زندگی میکرد، با بسیاری از روشنفکران و سیاستمداران اصلاح طلب عثمانی ارتباط دوستی و همفکری داشت.
عبدالبهاء با بسیاری از اندیشمندان معاصر خود در جهان اسلام که به دنبال اصلاح و تغییر جوامع مسلمان بودند ارتباط دوستی و همفکری داشت، از جمله محمد عبده، متفکر اصلاحطلب مصر
آغاز قرن بیستم، در زمان سفر عبدالبهاء به آمریکا، دوران شکوفاییِ صنایعِ بزرگ در آمریکا بود، و سرمایهداری و فقر به موازات هم با سرعت بیسابقهای رشد میکرد. مسئلهی شکافهای اجتماعی بین فقیر و غنی و راههاى تعدیل آن یکى از موضوعاتى بود که عبدالبهاء در صحبتهایش مکرر به آن مىپرداخت. یکى از کسانى که عبدالبهاء با او در این باره گفتگو و مکاتبه داشت، اندرو کارنگی بود، که میگویند ثروتمندترین سرمایهدار زمان خود بود.
جی. پی. مورگان (۱۸۳۷-۱۹۱۳) یکی از ثروتمندترین و مقتدرترین سرمایهداران آمریکا و صاحب بسیاری از مهمترین صنایع و شرکتهای آمریکا در زمان خود بود. او مجموعههای هنری و کتابهای خطی نفیسی هم داشت، از جمله آثار مولانا و حافظ، که در کتابخانه مجللاش در نیویورک نگهداری میکرد. وقتی عبدالبهاء در نیویورک بود جی. پی. مورگان از او دعوت کرد که در کتابخانهاش به دیدار او برود.