از اهالی ایمروز چه کسی باقی مانده؟ کوچ اجباری «رومها»
«رومها» یا یونانیهای ترکیه گروه کوچکی از مسیحیانِ ارتدوکساند که بیشتر در استانبول و دو جزیرهی غربی ترکیه، ایمروز و تندوس (Gökçeada و Bozcaada) زندگی میکنند. آنها بازماندگان میلیونها رومی هستند که صدها سال در امپراتوری بیزانس، امپراتوری عثمانی و جمهوری ترکیه زندگی میکردند و به علت سرکوب و تبعیض مجبور به ترک خانه و وطنِ خود شدهاند. آنچه در ادامه میخوانید مبتنی بر گفتوگویی است با سردار کوروجو، نویسندهی کتاب از اهالی ایمروز چه کسی باقی مانده؟
***
«آیا فتح تا زمانی که آخرین روم بمیرد و آخرین خانه فرو بریزد ادامه خواهد داشت؟ آیا غذا، موسیقی، آه و گریهی ما، همه شبیه به هم نیستند؟ آیا ما مانند برادران و خواهرانی با زبانها و مذهبهای متفاوت نیستیم؟ آیا وقتی تیم ملی فوتبال در رتبهی سوم جهان قرار میگیرد، وقتی مدال طلای المپیک را میگیریم و پرچممان بالا میرود، ما هم مثل شما اشک نمیریزیم؟ آیا ما هم مثل شما مالیات نمیدهیم؟ آیا بیماریها، تورم و بحرانهای اقتصادیِ این سرزمین بر ما و شما به یک اندازه تأثیر نمیگذارد؟ آیا ما هم پادگانها را پر نمیکنیم و در همان سنگرها کنار فرزندان شما دراز نمیکشیم؟»
یک مرد میانسالِ روم در اکتبر ۱۹۹۱ در استانبول به سازمان «دیدهبان حقوق بشر» گفت: «جامعهی رومِ ترکیه در حال مرگ است، و این مرگی طبیعی نیست.» جامعهی رومهای ترکیه سالخورده و ترسیده است. این ترس معلول کشتارها و تبعیدهای متوالی در بیش از یکصد سالِ گذشته است.
رومها از اواسط هزارهی دوم قبل از میلاد در منطقهای که امروز ترکیه نامیده میشود، زندگی میکردند. با شروع حملات سلجوقیان در قرن یازدهم، جمعیت آناتولی بهتدریج از اکثریت مسیحی و یونانیزبان به اکثریت مسلمان و ترکزبان تغییر یافت.
پس از سرنگونیِ امپراتوری بیزانس در سال ۱۴۵۳، به کلیسای ارتدوکس اجازه داده شد که مانند قبل به فعالیتِ خود ادامه دهد. رومها نه تنها توسط ترکها کنار گذاشته نشدند، بلکه در سازوکار سیاسی و اقتصادیِ حکومت عثمانی نقش مهمی داشتند. بسیاری از جوامع یونانیِ مقیم آناتولیِ مرکزی (کاپادوکیا) و سواحل دریای اژه و دریای سیاه که در محدودهی مرزهای عثمانی زندگی میکردند، تا اواخر دورهی عثمانی نقش مهمی در اقتصاد و جامعهی ترکیه داشتند. رومها از نظر روابط با حکومت قویترین اقلیت عثمانی محسوب میشدند. به لطف بهرسمیت شناختن جایگاه سلطان عثمانی پس از فتح استانبول، ادارهی رومها توسط کلیسای ارتدوکس ادامه پیدا کرد. رومها در امپراتوری عثمانی وزیر و تاجر و صنعتگر بودند، برخی از شاهزادگان شاهنشینهای دانوبی (رومانی مدرن) از رومها بودند، و حتی گاهی فرماندهیِ ارتش را بر عهده داشتند.
با آغازِ جنگِ استقلالِ یونان، رابطهی بین عثمانی و رومها مخدوش شد. آن دسته از رومهایی که دولت عثمانی آنها را «خائن به وطن» میخواند قربانی اعدامهای دستهجمعی شدند، کلیساهایشان تخریب شد و اموالشان به غارت رفت.
شدیدترین جنایات در قسطنطنیه رخ داد که به کشتار قسطنطنیه معروف است. در جریان این قتلعام، پاتریارک گریگوری پنجم در ۲۲ آوریل ۱۸۲۱ به دستور سلطان عثمانی اعدام شد که خشم بسیاری از اروپاییها را برانگیخت و به افزایش حمایت از یونانیان انجامید.
پس از شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، یونان ازمیر و مناطق دیگری در غرب ترکیه را اشغال کرد. اما در پی پیروزی ملیگرایان ترک به رهبری آتاتورک، ترکیه توانست مناطق اشغالی را پس بگیرد. در سال ۱۹۲۳ با امضای «پیمان لوزان» که سند موجودیت دولت نوپای جمهوری ترکیه بود، حق تابعیت ترکیه به اقلیتها اعطا شد. مادههای ۳۷ تا ۴۵ این پیمان به حقوق اقلیتها اختصاص دارد و مادهی ۳۹ این پیمان حقوق مدنی و سیاسی اقلیتهای غیرمسلمانِ منسوب به «نژاد ترک» را تضمین کرده است.
اما در همان زمان، براساس پیمان «مبادله» تقریباً ۳۵۶ هزار مسلمانِ ساکن یونان به ترکیه و ۲۹۰ هزار رومِ ساکن آناتولی به یونان فرستاده شدند. معیارهای تبادل جمعیت قومیت یا زبان مادری و همچنین مذهب بود. در نتیجه، کارامانلیدها (Karamanlılar) که ترکزبان بودند (در حالی که از الفبای یونانی برای نوشتن استفاده میکردند) و دیگر ارتدوکسها، از مناطق بومیِ خود تبعید شدند. مسلمانانِ جزیرهی کرت که بخشی از مبادله بودند، بیشتر در سواحل دریای اژه در ترکیه، در مناطقی که قبلاً یونانیان مسیحی اقامت داشتند، اسکان داده شدند. برخی از رومها برای فرار از آزار و تبعید مسلمان شدند.
بر طبق این پیمان، رومهای استانبول و جزایر ایمروز و تندوس از مبادله مستثنی شدند. اما این باقیماندگان به نظر دولت ترکیه خطرناک بودند. وزارت فواید عامه از شرکتهای خصوصی ترکیه خواست تا فهرستی از مذهبِ کارمندانِ خود تهیه کنند و بعداً به آنها دستور داد که کارمندان غیرمسلمان را اخراج کنند. همچنین شهروندان یونانیِ مقیم ترکیه از ۳۰ شغل و حرفه محروم شدند. در سال ۱۹۳۴ قانونی وضع شد که انتخاب نامهای خانوادگیِ خاصی را که به فرهنگها، ملتها، قبایل و مذاهب خارجی اشاره میکنند، ممنوع کرد. بسیاری از اقلیتها، از جمله یونانیها، مجبور شدند که نامهای خانوادگیِ ترکیتری را انتخاب کنند. از سال ۱۹۳۶ ترکی به زبانِ تدریس مدارس روم تبدیل شد.
در بحبوجهی جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۲، دولت ترکیه «مالیات ثروت» (Karamanlılar) را تصویب کرد. طبق این قانون، افراد ساکن ترکیه موظف شدند تا بخشی از اموالِ خود را بهعنوان مالیاتِ ثروت به دولت بپردازند. درصد این مالیات بر حسب دینِ افرادِ مکلّف چنین بود: ارمنیها ۲۳۲ درصد، یهودیها ۱۷۹ درصد، رومها ۱۵۶ درصد و مسلمانان کمتر از ۵ درصد.
در بسیاری از موارد، این مالیات بیش از کل داراییِ یک فرد بود و زندگیِ بسیاری از خانوادههای غیرمسلمان را ویران کرد و به نابودی طبقهی بازرگان غیرمسلمان در ترکیه انجامید. این قانون در مورد بسیاری از غیرمسلمانان فقیر، از جمله رانندگان و کارگران، هم اعمال شد، در حالی که همتایان مسلمانشان موظف به پرداخت این مالیات نبودند. تعدادی خودکشی کردند و بسیاری، بهویژه رومها، ناچار به مهاجرت شدند.
قتلعام ۷-۶ سپتامبر ۱۹۵۵ آخرین بقایای رؤیای زندگی صلحآمیزِ رومها در ترکیه را بر باد داد. در این دو روز، حملات دستهجمعیِ سازمانیافتهای علیه رومهای ساکن استانبول انجام شد. این حملات با اخبار دروغینی در مطبوعات ترکیه آغاز شد که ادعا میکرد به خانهی محل تولد مصطفی کمال آتاتورک در شهر تسالونیکی یونان با بمب حمله کردهاند. در واقع، یک مأمور ترک بمبی در کنسولگری کار گذاشته بود که دستگیر شد و اعتراف کرد. مطبوعات ترکیه در مورد این دستگیری سکوت کردند و در عوض چنین القا کردند که یونانیها بمب را منفجر کردهاند. گفته میشود که این عملیات را ادارهی امنیت ملی ترکیه برای حذف اقلیتها برنامهریزی کرده بود.
در این دو روز گروهی از اوباش که اکثراً با کامیون وارد شهر شده بودند، به خانهها، مغازهها، کلیساها، مدارس و محلههای زندگیِ رومها در استانبول حمله کردند. پلیس عمدتاً ناکارآمد بود، و خشونت آنقدر ادامه یافت که دولت در استانبول حکومت نظامی برپا کرد.
در این دو روز به حداقل ۴۲۱۲ خانه، ۱۰۰۴ محل کار، ۷۳ کلیسا، یک کنیسه، ۲ صومعه، ۲۶ مدرسه و ۵۳۱۷ مکان ــ از جمله دکانها، کارگاهها، هتلها و میخانههای اقلیتها ــ حمله شد. به صدها زن تجاوز شد و بنا به آمار دولتی ۱۱ نفر، و به گفتهی منابع روم ۱۵ نفر کشته شدند.
در پی این حوادث، صدها نفر دستگیر شدند. دولت، کمونیستها را مقصر خواند و ۴۵ نفر از جمله عزیز نسین را دستگیر کرد، اما پس از مدت کوتاهی آنها را آزاد کرد. آمران و عاملان اصلی این جنایات هیچگاه مجازات نشدند.
اما این کشتار پایان ماجراهای رومها نبود. هشت سال بعد در پی درگیری با یونان بر سر قبرس، دولت ترکیه به شهروندانی که دارای تابعیت یونانی بودند، ۲۴ساعت مهلت داد تا ترکیه را ترک کنند. آنها تنها اجازه داشتند که ۲۰ کیلوگرم از وسایل خود و ۲۲ دلار پول نقد را با خود ببرند. اموال باقیمانده توسط دولت ترکیه مصادره شد. در نتیجهی این سیاستها، جامعهی روم در استانبول از حدود ۱۰۰ هزار نفر در سال ۱۹۵۵ به ۴۸ هزار نفر در سال ۱۹۶۵ کاهش یافت. یکی از رومهایی که در آن زمان در کودکی ساکن استانبول بود، آن روز را چنین به یاد میآورد: «آنها رفتند. جزیره خالی شد. من به دنبال دوستانم میگشتم تا با آنها تیلهبازی کنم، تاببازی کنم، پرنده بگیرم و توپبازی کنم... دنبال دوستانم میگشتم که صبح و عصرهایمان با هم میگذشت.»
اندک رومهای باقیمانده در استانبول و دو جزیرهی ایمروز و تندوس نیز در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی به علت ناامنی، تبعیض و محرومیت ناچار به مهاجرت شدند. اکنون تعداد رومهای ترکیه را نزدیک به ۲۵۰۰ نفر تخمین میزنند.