در سپتامبر ۱۹۱۶، واسیلی مکلاکُف، سیاستمدار لیبرال، روسیه را با اتومبیلی مقایسه کرد که رانندهاش دیوانه است. مسافران میدانند که با خطر مرگ روبرو هستند اما از ترس تصادف کسی جرئت ندارد که فرمان اتومبیل را از دست راننده بگیرد. میتوان گفت که انقلاب فوریهی ۱۹۱۷، سرانجام، کوششی نافرجام برای به دست گرفتن فرمان اتومبیل بود.
همه میدانیم که رژیم کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی رژیمی توتالیتر بود. همه میدانیم که این رژیم با دین و مذهب عناد داشت و خداناباوری را هم رسماً ترویج میکرد. آخر داستان را هم که میدانیم، این که مذهب ماند و رژیم رفت - داستانش را روحانیون مسلمان و مسیحی یکسان به عنوان نشانهای از پیروزی الهی تعریف میکنند. اما زمامداران شوروی چه تصور و انتظاری از خداناباوری - به عنوان یک طرح سیاسی، عقیدتی و معنوی داشتند و چه تدابیری برای اشاعهی لامذهبی و رقابت با مذهب اندیشیدند؟
انقلاب کمونیستی روسیه و روی کار آمدن دولت اتحاد جماهیر شوروی با وعدههای بسیاری برای بهبود بخشیدن به وضعیت زنان و حل کردن مشکلات آنان همراه بود. اما این وعدهها عملاً تحقق پیدا نکرد. رژیم بلشویکی ساختار سنتی خانواده را حفظ کرد، و پدرسالاری و مردسالاری ادامه یافت. اخیراً، یک تحقیق مفصل تاریخی به مستندسازی و آسیبشناسی این وضعیت پرداخته است.
وارلام شالاموف، نویسندهی روسی، به خاطر مشارکت در «فعالیتهای ضدانقلابیِ تروتسکیستی» به مدت پانزده سال در گولاگ زندانی شد. شش سال از این دوران به بردگی در معادن طلای کولیما، یکی از سردترین و خشنترین نقاط کرهی زمین، سپری شد. این دوران دردناک درسهای زیادی به او آموخته بود.
رهبران اتحاد جماهیر شوروی، به ویژه استالین، علاقهی شدیدی به بهرهبرداری از علوم برای دستیابی به پیشرفت اجتماعی و اقتصادی در کمترین زمان ممکن داشتند. با این حال، اقدامات ایدئولوژیک و تصمیمات متعصبانهی آنان در این زمینه به زیان دانشمندان و بنابراین به زیان مردم بود.
کدام ویژگیها سبک نگارشی بهومیل هرابال را منحصربهفرد میسازد؟ «رمان کارخانهای» چیست؟ چرا به تعبیری، بزرگترین هدیهی هرابال به بشریت، «دروغ» است؟ آیا آثار هرابال را میتوان «تمثیلی» دانست؟