آنچه میخوانید قسمتهایی از یادداشتهای دختر نوزدهسالهی افغانستانی با نام مستعار لاله است. او در این یادداشتها احساسات، افکار و مشاهداتش از زندگی این روزها در کابل را ثبت کرده است.
آنچه میخوانید قسمتهایی از یادداشتهای دختر نوزدهسالهی افغانستانی با نام مستعار لاله است. او در این یادداشتها احساسات، افکار و مشاهداتش از زندگی این روزها در کابل را ثبت کرده است.
اعضای دو خانواده، که این نوشته روایت سفر آنهاست، با گروه بزرگی، دستهجمعی از مرز افغانستان گذشته و وارد پاکستان شدهاند؛ در پاکستان بهناچار به دو گروه تقسیم شدهاند؛ و طی سفری دشوار خود را به یکی از خویشاوندان افغانستانی در اطراف تهران رساندهاند. این گزارش داستانِ سفرِ این دو خانوادهی افغانستانی از کابل به تهران، و برگرفته از گفتگو با افراد هردو خانواده و میزبانشان است.
کرونا مرگ را به خبری روزانه تبدیل کرد. آیا مرگ مبتذل و پیشافتاده شده؟ آیا کمتر از قبل از مرگ میترسیم؟ در پساکرونا به مرگ چگونه میاندیشیم و چه طور برای آن معناسازی میکنیم؟ و چگونه سوگواری میکنیم؟ در بخش ششم از مجموعه پادکستِ «یک متر و نیم» با عرفان ثابتی، جامعهشناس و پژوهشگر، در مورد مرگ و پساکرونا گفتگو کردهایم.
«خیلی از کسانی که به بلوچستان سفر کردهاند، میگویند قبل از سفر، تصویری که به ما داده شده بود، این بود که بلوچها همه دزد و قاتل و تفنگبهدست و موادمخدرفروش هستند و سر میبُرند، ولی ما رفتیم و زنده برگشتیم و چیزی که آنجا دیدیم، اصلاً اینطور نبود.» این را رحیم بندویی، هفتادساله، یکی از بنیانگذاران حزب «مردم بلوچستان» میگوید، با تلخندی بر چهرهاش و در توضیح فاصلهی فرهنگیای که این تصاویر نادرست در بین مردم ایران انداخته و آنها را نسبت به یکدیگر بیاعتماد و گاه هراسان کرده است.
دانشگاهیان ترک برای باقی ماندن در دانشگاهها مجبور به نوعی همدستیِ ایدئولوژیک شدهاند. از زمانی که سرکوب آزادیهای مدنی در سال ۲۰۱۷ پس از کودتا شروع شد، دانشگاهیان احساس کردهاند که باید طوطیوار حرفهای دولت را تکرار کنند و همکارانشان را لو دهند، و حتی برای به زندان انداختن آنها فعالیت کنند، صرفاً برای این که شغل خود را حفظ کنند. اما مرزهایی وجود دارد که حتی مطیعترین دانشگاهیان هم آنها را زیر پا نخواهند گذاشت.