ما چپها زمانی همراه با هم برای ارزشهای جهانشمول میجنگیدیم. اما امروز چیزی باقی نمانده جز رقابت بر سر رنج و خودستاییِ بیمارگونه. برندگان این بازی در منتهیالیه راست ایستادهاند.
تئاتر فولکسبوهنه (Volksbühne) در برلین در هفتهی اول ماه دسامبر میزبان جشنوارهی سهروزهای بود با عنوان «سه روز تا رهایی» (Three Days to Liberation) که به مسائل زنان ایران، و بهویژه اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، میپرداخت.
در گفتوگوی پیش رو یک زن پژوهشگر فمینیست میکوشد تا دریچهای به گذشته و آیندهی این اعتراضات باز کند. این گفتوگو بعدازظهر یکی از روزهای آخر شهریور انجام شده، جایی میان خستگی و زخمهای تظاهرات شب قبل و بیم و امید تظاهرات شب بعد.
در دو دههی اخیر رسانهها دستکم در آذرماه دربارهی قتل روشنفکران ایرانی به دست حکومت ایران گزارش میدهند، با این حال بخش زیادی از این گزارشها به چندوچون و جزئیات ترورها اختصاص دارد. زنده نگاه داشتن یاد این کشتهشدگان بخشی از روند دادخواهی و مبارزه برای اجرای عدالت است. پادکست «قتلهای زنجیرهای» اما نه در قتل، بلکه در زندگی مقتولان سیاسی ایران کندوکاو میکند و به دنبال پاسخ این پرسشهاست که آنها چه کردند و چه میراثی از خود به جای گذاشتند؟
سه رفیق نوشتهی شیدا بازیار که در فوریهی ۲۰۲۱ وارد بازار کتاب شد، در فهرست نامزدهای «کتاب سال آلمان» قرار گرفته است. این دومین رمان شیدا بازیار است، نویسندهی ایرانی-آلمانی که در سال ۱۹۸۸ در شهر هرمسکایل (Hermeskeil) در جنوب غربی آلمان به دنیا آمد، از پدر و مادری که در دههی ۱۳۶۰ به علت باورها و فعالیت سیاسیشان تحت تعقیب حکومت ایران قرار گرفتند و به آلمان گریختند.
آنگلا دوروتئا مرکل فرزند اول یک کشیش و دینشناس پروتستان و معلم زبانهای لاتین و انگلیسی بود. در اولین سالهای بعد از جنگ جهانی دوم و تقسیم آلمان بین بلوک شرق و غرب، خانوادهی آنگلا ــ که در آن زمان چند هفته بیشتر از تولدش نمیگذشت ــ از هامبورگ به آلمان شرقی مهاجرت کردند. یک شوخی رایج دربارهی آن دوران این است که «فقط دو گروه از آلمان غربی به شرق مهاجرت میکردند: کمونیستها و دیوانهها.»