تجربیات ترکیه نمونهی روشنی است از اینکه در کشوری با ساختار موزائیکی متشکل از قومیتها و ملیتهای گوناگونی که هر یک زبان خود را دارند، هرگونه سیاست هویتگرا، و بهویژه ملی/مرکزگرا، به شکافهای قومی دامن میزند، و وضعیت معمولاً برگشتناپذیری را به وجود میآورد که عموماً به فاجعه میانجامد.
در سخن گفتن از زبان مادری ما نه از یک زبان مادری که از زبانهای مادری است که سخن میگوییم. در تعریف خود این زبان میتوان گفت که زبان مادری زبانی است در «زبان». به سخن دیگر، زبان مادری زبانِ زبان است. این معنا را بیشتر بشکافیم …
به شخصه نمیدانم حساسیتها و دریافتها و اندیشههای من تا چه اندازه با این زبانِ دشوار و نه چندان دقیق اما بسیار سرزندهی لهستانی شکل گرفتهاند. آیا میتوانستم آنچه را که نوشتناش برای من اهمیت اساسی داشته به زبان دیگری بنویسم؟ آیا باید از بابت این تقدیرِ زبانیام شکرگزار باشم؟
لودویگ ویتگنشتاین زمانی به دوستی گفت: «من آدمی مذهبی نیستم اما چارهای ندارم جز این که هر مسئلهای را از دیدگاهی مذهبی بنگرم.» این مسائلی که او ادعا میکرد از دیدگاهی مذهبی در آنها نظر میکند معمولاً موضوعات خاص و عملیِ مربوط به منطق و زبان بودند. ویتگنشتاین پیش از آن که به فلسفه روی آورد تربیت و آموزش مهندسی دیده بود...
هویت ملی چیست و چه نسبتی با فرهنگ، ناسیونالیسم و مفهوم مدرنِ شهروندی دارد؟ چه شاخصههایی باید باشد تا به لحاظ حقوقی یا از نظر فرهنگی و تاریخی بتوانیم به یک نفر بگوییم ایرانی است؟ در ادامهی گفتوگو با دکتر تورج اتابکی، این پرسشها را با او در میان گذاشتهایم.
در این گفتگو با دکتر کاظم کردوانی، به بحثِ هویت، و مؤلفههای هویت ایرانی پرداختهایم. دکتر کردوانی جامعه شناس و دبیر سابق کانون نویسندگان ایران، و از رهبران پیشین کنفدراسیون دانشجویان است، و نوشتههای پرشماری دربارهی مباحث فرهنگی-سیاسی ایران دارد.