محمود درویش، مانند پیامبران، میان سه زمان: گذشتهی تراژیکِ «نکبت» فلسطینی، حالِ اشغال و تبعید، و آیندهای با امید به رهایی قرار دارد. زینت حلبی با قرار دادن او در چارچوب دوران روشنگری عرب و جهان پس-از-بهارِ عربی، رهایی فلسطین را به عنوان راهی برای رستگاری کل بشریت ارائه میدهد.
استیفن اَسما استاد فلسفهی کالج کلمبیا در شیکاگو است که زمانى از اهالى خوشبخت جبههى مخالفین دین به شمار مىآمد. اکثر آثار و نوشتههای قدیمی او شامل نقدهاى «بسیار تندى» علیه دین بود. او با اشتیاق فراوان برای نشریات مختلف سکولار و شکگرا مطالبی مینوشت و حتى نامش در فهرست افراد نام برده در کتاب «دوزخیان» به چشم مىخورد، کتابى که خوشبختانه تا به حال از آن بىخبر بودم.
اسلام یک دعوت است و بس. و نبی اسلام هم در قلمرو دین جز این نکرد. درست است که محمد در مدینه برخی قضاوتها و حکمهای سیاسی و قضایی و اجتماعی صادر کرده ولی آن هم برآمده از ضرورت امارت و فرمانروایی وی بوده است و نه لزوماً به مقتضای دیانت و دعوت دینیاش.
ایران برای من به عنوان یک زنِ کُرد جدا از تعریف جغرافیایی و موقعیتی آن که با مفاهیمی از جمله تابعیت رسمی و مرزهای سیاسی قابل تشخیص است، دارای ساختارهای همگون اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و جنسی نیست. بلکه کلیتی است ناهمگون و آکنده از تنوع و گوناگونی
برای من ایران، مکانی منطبق بر مرزهای مدرن نیست و معتقدم ما همواره باید با بحرانیساختن مفهوم ایران، از انطباق کامل آن با تعاریف دولتی جلوگیری کنیم. ایران حوزهای جفرافیایی-تمدنی است که در طول تاریخ دستخوش تغییرات جغرافیایی و تمدنی شده است تا جایی که امروزه به سختی میتوان از یکسو آن را محدود به مرزهای رسمی کرد و از دیگر سو آن را به همهی جاهای این محدودهی مرزی گسترش داد.