پای چشمانش هنوز کبود بود وقتی جلوی دوربین صداوسیمای جمهوری اسلامی از حالِ خوبِ خودش و رفتار خوبِ بازجویانش در زندان میگفت.
«روانشناسی صلح» را میتوان همسایهی خوبِ انسانشناسی، جامعهشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل دانست. هدف اصلیِ «روانشناسی صلح» بررسی شیوههای پایان دادن به منازعات میانفردی و درگیریهای بینالمللی است.
برخی از شدیدترین منتقدان همدلی، دانشگاهیانِ رسمی لیبرال، مثل پرینز و بلوم، هستند. به نظر میرسد که مواضع آنها مبتنی بر این عقیده است که، در حوزهی اخلاقی، ما باید بر استدلال عینی و بیطرفانه تکیه کنیم. آنها میگویند که همدلی چهبسا در حوزهی شخصی مفید باشد، آنجا که میتواند دوستی را مستحکم کند یا به ما کمک کند کاستیهای کوچک شریک خود را بپذیریم، اما در حوزهی عمومی واقعاً جایی ندارد.
آیا علت فقر و تنگدستی بعضی افراد، عدم تلاش کافی از جانب خود آنها است؟ بسیاری از ما، وقتی «تلاش» را فرایندی جدا از توانایی برآوردِ ریسک موجود در یک تصمیم در نظر میگیریم، معمولاً فکر میکنیم که آدمها خودشان مسئول بدبختی خودشان هستند.
آیا علت فقر و تنگدستی بعضی افراد، عدم تلاش کافی از جانب خود آنها است؟ بسیاری از ما، وقتی «تلاش» را فرایندی جدا از توانایی برآوردِ ریسک موجود در یک تصمیم در نظر میگیریم، معمولاً فکر میکنیم که آدمها خودشان مسئول بدبختی خودشان هستند.
اگر اخلاق را جدی بگیریم، چنان که باید این کار را بکنیم، آنگاه دلیل موجهی داریم که اخلاقیگری ــ به ویژه بیرحمانهترین شکلهای آن ــ را هم بسیار جدی بگیریم. پیچش بنیادی و ذاتی در وضعیت بغرنج بشری این است که اخلاق هم امکان و هم ابزاری برای تحقق بخشیدن به بسیاری از بیانعطافترین و بیرحمانهترین شکلهای بیاخلاقی است.