ده روز پیش از بیستوچهارمین سالگرد قتل سیاسی پدر و مادرم، داریوش و پروانه فروهر به روال هرساله به تهران رفتم برای پیگیری یک کنش دادخواهانه، که در فراز و نشیب سالها مانند اندامی در زندگی من روییده و بالیده است؛ اندامی از جنس عضله و آه. سفر این بار اما در شرایطی یکسره دگرگون و در بستر یک خیزش انقلابی پرشور وجسورانجام میشد.
در یکی از روزهای سرد اسفند ۱۳۷۲، هما دارابی، از بهترین روانپزشکان و استادان دانشگاه در ایران، گالن بنزین را برداشت و راهیِ میدان تجریش شد. روسریاش را درآورد، فریاد «زنده باد آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» سر داد و کبریت را روشن کرد.
«بخوان به نام ایران» عنوان کتابیست که زندگی داریوش و پروانه فروهر را از زبان فرزند آنها، پرستو روایت میکند. نسخهی چاپی این کتاب اولین بار در سال ۱۳۹۰ منتشر شد و حالا نسخهی شنیداری آن هر هفته از آسو منتشر خواهد شد.
«بخوان به نام ایران» عنوان کتابیست که زندگی داریوش و پروانه فروهر را از زبان فرزند آنها، پرستو روایت میکند. نسخهی چاپی این کتاب اولین بار در سال ۱۳۹۰ منتشر شد و حالا نسخهی شنیداری آن هر هفته از آسو منتشر خواهد شد.
«بخوان به نام ایران» عنوان کتابیست که زندگی داریوش و پروانه فروهر را از زبان فرزند آنها، پرستو روایت میکند. نسخهی چاپی این کتاب اولین بار در سال ۱۳۹۰ منتشر شد و حالا نسخهی شنیداری آن هر هفته از آسو منتشر خواهد شد.