بعد از فراگیری بیماریِ کووید ۱۹ و با توجه به بحرانهایی که نوع برخورد ما با محیط زیست پدید آورده آیا راهحلی بینالمللی وجود دارد تا بتوان فرد یا مملکتی را دربارهی آنچه اتفاق افتاده، مسئول دانست؟ در چه شرایطی میتوان سازوکارهایی بینالمللی ایجاد کرد تا از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری کند و در صورت وقوع بتواند حکومتها را پاسخگو کند؟
در تمام این هفتههایی که بسیاری از مردم ایران در خانهنشینی به سر میبردند، افرادی خواسته یا ناخواسته باید هر روز در خیابانهای خلوت، راهی محل کار میشدند. یک روزِ زندگی آنها در روزگار «کووید-۱۹» چطور شب میشود؟ احوالشان و احساساتشان در روزگاری که خیلیها در خانه پناه گرفتهاند، اما آنها باید به محل کار بروند، از چه قرار است؟ این یادداشت، چند روایت دستاول است از روزمرهی چند تن از این افراد در ایران. آنها که خواسته یا ناخواسته باید کار میکردند تا دیگران دوام بیاورند.
اکنون چه کسی میتواند از اصطلاح «انتشار ویروسگونه» استفاده کند و به خود نلرزد؟ چه کسی میتواند به چیزی ــ دستگیرهی در، کارتن مقوایی، کیسهی سبزیجات ــ نگاه کند و در ذهنش آن را محل ازدحام لکههای نادیدنی، غیرمرده و غیرزندهای تصور نکند که با بازوهای مکندهی خود منتظرند تا محکم به ریههای ما بچسباند؟
در این لحظهی خاص تاریخی، بشریت دچار وضعیتی مشابه تاریکی مطلق شده است. وجه تشابه این دو وضعیت این است که بشر هرگز چنین شرایطی را تجربه نکرده و برای مواجهه با آن آماده نشده است. همین طور نمیداند که این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد یافت و در طول این مدت چگونه باید خود و اوضاع را کنترل کند و چه راهی برای برونرفت از این شرایط وجود دارد.
تجربهی جمعی این روزهای ما از قرنطینه با آنچه هزاران هزار انسان در سلولهای انفرادیِ زندانهای جهان زیستهاند بسیار متفاوت است. برای مهوش ثابت، شاعر، مدرس روانشناسی، و بهائیای، که شخصاً محکومیت انفرادی در زندانهای ایران را تجربه کرده، بودن در این قرنطینهی اجتماعی بیرون از دیوارهای زندان، به همراه دیگر هموطناناش، معنای ویژهای دارد.
تجربهی جمعی این روزهای ما از قرنطینهای که به خاطر شیوع کرونا از سر میگذرانیم با آنچه هزاران هزار انسان در سلولهای انفرادیِ زندانهای جهان زیستهاند بسیار متفاوت است. برای مهوش ثابت، شاعر، مدرس روانشناسی، و بهائیای، که شخصاً محکومیت انفرادی در زندانهای ایران را تجربه کرده، بودن در این قرنطینهی اجتماعی بیرون از دیوارهای زندان، به همراه دیگر هموطناناش، معنای ویژهای دارد.