دسیسهپنداری
هامون نیشابوری
در این مجموعه سعی شده است تا هم گستردگی جغرافیایی نظریههای توطئه و هم تنوع آنها به تصویر کشیده شود. اما در نهایت این خاورمیانه و به ویژه ایران است که جایگاهی محوری در مطالب این مجموعه دارند.
در این مجموعه سعی شده است تا هم گستردگی جغرافیایی نظریههای توطئه و هم تنوع آنها به تصویر کشیده شود. اما در نهایت این خاورمیانه و به ویژه ایران است که جایگاهی محوری در مطالب این مجموعه دارند.
آنچه هدف اصلی بوده فراهم آوردن مجموعهای در جهت روشنگری مفهوم «ایران فرهنگی» بوده است. بنابراین، از کسانی دعوت کردهایم که با مؤلفههای مختلف ایران و فرهنگ سر و کار داشتهاند و دارند، گرچه همهی کسانی که دعوت شدهاند نتوانستهاند به دعوت ما پاسخ گویند. همچنین با دعوت از خانم فرزانه خجندی، عزیز حکیمی، شهزاده سمرقندی، اسفندیار آدینه از تاجیکستان و ازبکستان و افغانستان سعی کردهایم تنوعی در مشارکتکنندگان داشته باشیم که به نحوی تنوع حوزهی ایران فرهنگی را نشان دهد. اما این مجموعه را صرفاً گامی اولیه برای مباحث ایران فرهنگی میدانیم و ناچار از آنچه در نظر داشتهایم تنها بخشی منعکس شده است.
آیا شیوههای خشونتپرهیز مبارزه، در هر زمان و زمینهای میتواند پیروز باشد؟ وقتی با حکومتی ستمگر و بیرحم مواجهایم که کشتار و شکنجه بخشی از ماهیت آن شده است، با کارزار خشونتپرهیز چگونه میتوان امید به تغییر داشت؟ این پرسش بهویژه پس از کشتار آبان ۱۳۹۸ بیش از پیش جدی شده است.
تصمیمات شاه در مورد شیوهی رفتار با بهائیان تابع دو نیروی متضاد بوده است؛ یکی میل او به جلب رضایت روحانیون که عمدتاً خواهان سرکوب بهائیان بودند؛ و دیگری تمایل او برای آن که پیشاهنگ حقوق بشر شناخته شود. هر چند او تعصبی علیه بهائیان نداشت اما تجربهی مراحل اولیهی کارزار ضدبهائی در سال ۱۳۳۴ و نیز دو سال پایانی حکومت او نشان داد که هر وقت در تنگنای جدّی قرار میگرفت، به قربانی کردن بهائیان رضایت میداد.
چند سال پیش به نظر میرسید که موج پوپولیسم دستراستی، پدیدهی فرهنگی زودگذری باشد اما اکنون به جنبش سیاسی مهم این دوران تبدیل شده و نظم جهانی پنجاه سال اخیر را به هم ریخته است. این امپراتوری مرداک نبود که سبب شکلگیری این موج شد اما او بیش از هر شرکت رسانهای دیگری، به تقویت و ترویج این موج پرداخته و از آن سود برده است.
نزدیک به ۱۷۰ سال پس از آن که باب در برابر جوخهی آتش قرار گرفت، شبح او همچنان بر فراز ایران در گردش است. روزی نمیگذرد مگر آن که در رسانههای دولتی، نیمهدولتی و شبهدولتی، بر بالای منابرِ مساجد و حسینیهها و حوزهها، در صفحات روزنامهها و... در شبکههای اجتماعی، از باب سخن نگویند. چرا این شبح ناپدید نمیشود؟
در اواخر دوران قاجار، بهائیان مدارس مدرنی را بنا نهادند. شهرت این مدارس چنان فراگیر شد که خانوادههایی از پیشینههای دینی و طبقاتی گوناگون فرزندان خود را برای تحصیل به آن میفرستادند. نویسندهی این اثرِ پژوهشی کمنظیر با بررسی پیدایش، توسعه و تعطیلی این مدارس به نقش مهم بهائیان در نظام آموزشی ایران میپردازد.
این کتاب به جنبههای گوناگونِ تلاش یک جامعهى نوین دینى براى احراز هویتى مستقل و رهایی از سنّتهاى کهنه میپردازد. فصلهاى مختلف آن هر یک به گونهاى گویای تکوینِ دینى جدید است که در ایرانِ قرن نوزدهم سر برآورد.
بیش از نیم قرن پیش احمد کسروى تبریزى کتابى به نام "بهائیگرى" نوشت که ظاهراً گذر زمان از اهمیت آن نکاسته است. کتابی که اینک در پیش رو دارید کوششی است برای روشن کردن بعضی از واقعیتهای تاریخی و رفع برداشتهای نادرست کسروی.