تب‌های اولیه

«هاول: انقلاب ناتمام»، سفر درونی آخرین رئیس جمهور چکسلواکی

برایان کنِتی

دیوید گیلبرت بارتون، روزنامه‌نگار و روان‌درمانگر برجسته‌ی آمریکایی نخستین بار در اواسط دهه‌ی ۱۹۸۰ به چکسلواکی سفر کرد، «دلباخته‌ی این کشور شد» و کمتر از یک سال پس از انقلاب مخملی در نخستین روز‌های پرشور ریاست جمهوری واتسلاو هاول به پراگ نقل مکان کرد. کتاب جدید او با نام «هاول: انقلاب ناتمام» زندگی‌نامه‌ی هاول، آخرین رئیس جمهور چکسلواکی، است.

ویروس کرونا چه اهمیتی برای تغییرات اقلیمی دارد؟

میهان کریست

در شرایطی که مردم با مخاطرات فزاینده‌ و نابرابر تغییرات اقلیمی روبهرو هستند، منطقی است که از خود بپرسیم چه حمایتی می‌توانیم از دولتمان انتظار داشته باشیم. وقتی جامعه‌ی ما در بحران است، حکومت ما چگونه عمل می‌کند؟ این بیماری عالم‌گیر فرصت دردناکی برای بازبینی واقعیت است.

خاطراتی از ماریو

مایکل ایگناتیف

در سال ۱۹۹۰، در مکزیکو سیتی، در کنفرانسی که اکتاویو پاز به مناسبت سقوط دیوار برلین برگزار کرده بود، ماریو بارگاس یوسا که به‌تازگی در انتخابات ریاست‌جمهوری پرو شکست خورده بود با استفاده از اصطلاح «دیکتاتوری بی‌عیب و نقص»، دولت مکزیک را به باد انتقاد گرفت.

آیا همه‌ی کسانی که مرتکب خشونت‌های هولناک می‌شوند ذاتاً شرورند؟

گوئن ادزهد

 چگونه می‌توان خشونت را بهتر درک و مدیریت کرد. دکترادزهد عمر خود را صرف گفت‌وگو با زندانیانی کرده است که مرتکب خشونت‌های هولناک، از جمله قتل، شده‌اند. یکی از متداول‌ترین سؤالاتی که از او پرسیده می‌شود این است که آیا همه‌ی این افراد ذاتاً شرور نیستند؟

با مرگ زبان‌ها چه چیزی را از دست می‌دهیم؟

راس پرلین

هر گروهی در برابر زوال زبان خود مقاومت نخواهد کرد و هر جنبش زبانی لزوماً به یک حرکت سیاسی و به جدایی‌طلبی، درگیری‌های قومی و جنگ داخلی منجر نخواهد شد. اما از کامرون تا کاتالونیا، و از هنگ‌کنگ تا اوکراین، سیاست زبان بیش از هر زمان دیگری در حال گسترش است.

«من زنده‌ام»: قلم در دست زنان افغانستان

بتول حیدری در گفت‌وگو با آیدا حق‌طلب

در دنیایی که دهه‌ها است افغانستان را با جنگ، تروریسم و طالبان می‌شناسد، قرار گرفتن واژه‌هایی همچون ادبیات، داستان کوتاه و نویسندگان زن در کنار نام این کشور احتمالاً ترکیب‌های ناآشنایی را می‌آفریند.

گابریل گارسیا مارکز، «صد سال تنهایی» و داستان‌هایی برای زندگان

سیلوانا پاترنوسترو

به برادر کوچک‌ترش، گوستاوو، گفته بود که روزی کتابی خواهد نوشت که بیشتر از دون‌ کیشوت خواننده خواهد داشت. بعد از ازدواج به همسرش مرسده گفته بود که نگران پول نباشد چون تا قبل از چهل سالگی رمانی منتشر می‌کند که همه‌ی مردم دنیا آن را خواهند شناخت.