تب‌های اولیه

واسیلی گروسمن، راویِ صادق نسل‌کشی در اوکراین

عرفان ثابتی

«وظیفه‌ی نویسنده این است که حقیقتِ هولناک را بیان کند، و مسئولیتِ مدنیِ خواننده آن است که این حقیقت را بیاموزد. روگرداندن، چشم فروبستن و نادیده گرفتن، چیزی نیست جز اهانت به خاطره‌ی جان‌باختگان.» (واسیلی گروسمن، جهنم تِرِبلینکا، ۱۹۴۴).

تقدیم به آلمان با...عشق؟

ریچل لوِنتال

در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به فکرمان هم خطور نمیکرد که به آلمان سفر کنیم. پدر و مادرم جزو آدمهایی بودند که نمیخواستند اتومبیل ساخت آلمان بخرند و اعلام کرده بودند هرگز پا در آلمان نمی‌گذارند. نظر مادرم این بود که: «نباید یک شاهی بهشان داد».

اعاده‌ی حیثیت از استالین در روسیه‌ی معاصر

ایرینا شرباکووا

در بهار ۱۹۸۹، اتفاقی رخ داد که حتی به خواب هم نمی‌دیدم: به «مؤسسه‌ی تاریخ و بایگانی» در مسکو دعوت شدم تا برای دانشجویان درباره‌ی سرنوشت زندانیان سابق گولاگ سخنرانی کنم. بعد از سخنرانی یک نفر از من پرسید که آیا هرگز در زندگیِ واقعی یک حامی استالین را دیده‌ام یا نه. اول خندیدم اما بعد...