تب‌های اولیه

تهران بعد از هشت سال

ح داوری

هنگام دریافت چمدان‌ها دیدم خانمی که موقع کنترلِ گذرنامه شالی بر سر داشت، حالا بی‌حجاب است. بعضی از زنانی هم که به استقبال مسافران آمده بودند، حجاب نداشتند.

گاه‌شمار ۱۷۵ سال مبارزه: مقاومت در برابر حجاب اجباری میراث مادران ما است

مریم فومنی

حالا نزدیک به یک ‌سال است که بسیاری از زنان در ایران خود را از قید حجاب اجباری رها کرده‌اند. برای بسیاری از آنها کشته شدن ژینا امینی در شهریور ۱۴۰۱ آخرین تیر بر تابوت حجاب اجباری بود، اما نباید از یاد برد که این مبارزه از نزدیک به دو قرن پیش آغاز شده است.

 

از بلوار کشاورز تا ایستگاه راه‌آهن بروکسل

پردیس عظیمی

فراخوان تظاهرات بروکسل را در اینستاگرام می‌بینم و به خانمی که نام کوچک و شماره‌ی تلفنش در پوستر شهر محل زندگی‌ام منتشر شده پیام می‌فرستم. هزینه‌ی رفت‌وبرگشت به بروکسل را که برایش واریز می‌کنم، اسمم را می‌پرسد. چند دقیقه طول می‌کشد تا تصمیم بگیرم که چه نامی را به او اعلام کنم.

بی حجاب، از انقلاب تا ولی‌عصر

سوار بر خط شرق به غرب هستم و می‌خواهم در ایستگاه میدان انقلاب پیاده شوم. دو دختر جوان کوله‌به‌دوش که به نظر نمی‌رسد بیش از بیست سال داشته باشند، بدون روسری در کنار درِ ورودی واگن با هم پچ‌پچ می‌کنند و ریزریز می‌خندند. در دو سه واگن جلویی و عقبی هم یکی دو زن بی‌حجاب می‌بینم.

روایت‌هایی از کشف حجاب: «زن‌، زندگی، آزادی»، یعنی ما تنها نیستیم

مریم فومنی

اولین باری که چادرم را برداشتم، روزی بود که قرار بود به حوزه‌ی علمیه‌ی قم برویم. سال ۱۳۸۳ بود و من ۲۳ ساله بودم. در یک سازمان غیردولتی کار می‌کردم. دو سالی بود که می‌دانستم دیگر چادر مشکی را نمی‌خواهم. چند ماهی بود که با مامان سرِ برداشتن چادر چانه می‌زدم.