تاریخ انتشار: 
1402/08/28

کاهش منابع آبی چه تأثیراتی بر خاورمیانه دارد؟

جیمز ال. گلوین

arabnews

هرچند کشاورزی در خاورمیانه ابداع شد اما این منطقه یکی از نامساعدترین زیست‌محیط‌های دنیا را دارد. بی‌تردید خاورمیانه یکی از خشک‌ترین مناطق کره‌ی زمین است. و این خشکی در حال افزایش است. افزایش جمعیت به ازدیادِ بیش‌ازحدِ چراگاه‌ها و مراتع، بهره‌برداریِ بی‌رویّه از زمین و فرسایش خاک انجامیده است. این‌ها، به نوبه‌ی خود، به گسترش مناطق بیابانی (بیابان‌زایی) منتهی شده است. به گزارش «مرکز عربیِ مطالعه‌ی مناطق خشک و زمین‌های بایر»، تقریباً نیمی از زمین‌های ناحیه‌ی عرب‌نشینِ جنوب‌غربیِ آسیا، ۳۰ درصد از درّه‌ی نیل و شاخ آفریقا، ۱۷ درصد از آفریقای شمالی و ۹ درصد از شبه‌جزیره‌ی عربستان با خطر بیابان‌زایی مواجه‌اند.

ساکنان خاورمیانه همین حالا هم تأثیرات بیابان‌زایی، خشک‌سالی و کاهش شدید ذخایر آبِ تازه را احساس می‌کنند. آب‌شناسان ــ دانشمندانی که آب و جریانِ آن را مطالعه می‌کنند ــ «تنش آبیِ» مناطق یا کشورها را می‌سنجند. تنش آبی عبارت است از میزان تقاضا برای آب در مقایسه با آبِ موجود. به‌نظر آب‌شناسان، اکنون هفده کشور در سراسر دنیا با تنش آبیِ «بسیار شدید» مواجه‌اند؛ یعنی، این کشورها سالانه بیش از ۸۰ درصد از آبِ موجود را در بخش‌های کشاورزی، صنعتی و شهری مصرف می‌کنند. از میان این هفده کشور، یازده کشور (قطر، اسرائیل، لبنان، ایران، اردن، لیبی، کویت، عربستان سعودی، امارات متحده‌ی عربی، بحرین و عمان) در خاورمیانه قرار دارند. هشت کشورِ دیگر (یمن، مراکش، الجزایر، تونس، سوریه، ترکیه، عراق و مصر) با تنش آبیِ «شدید» مواجه‌اند؛ یعنی، سالانه بیش از ۴۰ درصد از آبِ موجود را مصرف می‌کنند.

آب‌شناسان می‌گویند که در سال ۱۹۵۵ از میان بیست‌ودو کشورِ عرب فقط سه کشور زیر خط فقرِ آبی بودند. به عبارت دیگر، مردم در این سه کشور روزانه به حداقل ۵۰ لیتر آب ــ کمترین مقدارِ لازم ــ برای نوشیدن، نظافت شخصی، استحمام و شست‌وشوی لباس دسترس نداشتند. در سال ۱۹۹۰، تعداد این کشورها به یازده فقره رسیده بود. آب‌شناسان پیش‌بینی می‌کنند که تا سال ۲۰۲۵، هجده کشور عرب زیر خط فقرِ آبی خواهند بود.

دانشمندان علوم طبیعی و اجتماعی در مورد تأثیر بیابان‌زایی و خشک‌سالیِ فزاینده بر ثباتِ سیاسی در خاورمیانه با یکدیگر اختلاف نظر دارند. بعضی به هم‌زمانیِ خشک‌سالیِ ۲۰۰۶-۲۰۱۰ در منطقه‌ی حاصل‌خیزِ شمال‌شرقیِ سوریه و خیزش مردم این کشور در سال ۲۰۱۱ اشاره کرده‌اند. این خشک‌سالی، که به ادعای هواشناسان بدترین خشک‌سالی در پانصد یا نهصد سالِ گذشته بود، ۶۰ درصد از این کشور را به بیابان تبدیل کرد و به مرگ یا ذبح ۸۰ درصد از دام‌ها در سوریه انجامید. علاوه بر این، خشک‌سالی موجی از مهاجرتِ روستاییان به شهرها را در پی داشت. بر اساس رایج‌ترین نظریه، مهاجرت روستاییان به شهرها در پی خشک‌سالی به ایجاد طبقه‌ی فقیرِ شهرنشینِ ناراضی‌ای می‌انجامد که آماده‌ی طغیان است. بنابراین، نظریه‌پردازان به این ترتیب خشک‌سالی را با شورش و طغیان پیوند می‌دهند.

این نظریه‌ قابل‌توجه است اما بعضی از دانشمندانِ حوزه‌ی زیست‌محیط آن را «داستان‌گونه» و «مبتنی بر تصادف» می‌دانند.[1] این نظریه دیگر علل سقوط کشاورزیِ سوریه (از جمله روش‌های نامناسبِ زراعی و سیاست نئولیبرالیِ حذف یارانه‌های سوختِ کشاورزان) و ادواری‌بودن خشک‌سالی‌های سوریه را نادیده می‌گیرد. افزون بر این، به بهبود سریع وضعیت کشاورزیِ سوریه پس از سال ۲۰۱۰ و وقوع مجدد خشک‌سالیِ شدید در سال ۲۰۲۱ در زمان کاهش خشونت‌ها‌‌ در این کشور توجه نمی‌کند. از همه مهم‌تر اینکه عاملیتِ سوری‌هایی را که در سال ۲۰۱۱ کاسه‌ی صبرشان لبریز شد و به خیابان‌ رفتند نادیده می‌گیرد. درسی که از این ماجرا می‌گیریم این است که در آینده آب‌وهوا احتمالات را تعیین می‌کند اما نتیجه‌ی قطعی را رقم نمی‌زند.

اما حتی اگر ارتباط میان تأمین آب و شورش در یک کشور کاملاً تصادفی باشد، هیچ‌کس نمی‌تواند ارتباط میان تأمین آب و منازعه‌ی ‌کشورها را انکار کند.

در خاورمیانه سرچشمه‌ی تنها ۴۳ درصد از آب‌های سطحی در داخل یک کشور است. این امر به منازعه و خطرِ درگیری میان کشورها بر سر حقوقِ آبی دامن زده است. برای مثال، در سال ۲۰۱۱، اتیوپی پرو‌ژه‌ی تأسیس «سد بزرگ رنسانس» بر روی رود نیل آبی، یکی از شاخابه‌های رود نیل، را آغاز کرد. این پروژه متأثر از پروژه‌های عظیم ایجاد زیرساخت است که در اوایل دوران پس از جنگ جهانی دوم در میان متخصصان توسعه به‌شدت محبوب بود. انتظار می‌رود که این سد با تولید برق از آب، تولید برقِ اتیوپی برای مصرف داخلی و فروش به کشورهای همسایه را افزایش دهد.

اما همسایه‌ی اتیوپی در پایین‌ رود نیل، مصر، به‌شدت با این پروژه مخالف است. مصری‌ها نگران‌اند که این سد سهمِ آن‌ها از آب‌های نیل را، که برای کشاورزیِ مصر حیاتی است، برای همیشه کاهش دهد. در سال ۲۰۱۳، رئیس‌جمهور وقتِ مصر، محمد مرسی، در جلسه‌ای با سیاستمداران مصری روش‌های نوآورانه‌ای برای تخریب این سد را به بحث گذاشت، غافل از آنکه این بخش از مکالمات‌ هم داشت از تلویزیون پخش می‌شد. هرچند بعد از مدتی تنش کاهش یافت و مُرسی هم در پی کودتا عزل شد اما این سد به چنان مسئله‌ی حادی تبدیل شده که تعدادی از دیگر کشورها و نهادهای بین‌المللی سعی کرده‌اند تا با میانجی‌گری این مناقشه را حل کنند. برای مثال، می‌توان به وزارت خزانه‌داریِ آمریکا، بانک جهانی، امارات متحده‌ی عربی و اتحادیه‌ی آفریقا اشاره کرد. در این فاصله، اتیوپی به پُر کردن مخازنِ این سد ادامه داده، و مصر همچنان سرگرم شاخ‌وشانه کشیدن است.

مشاجره‌ی مصر و اتیوپی نمونه‌ی نادری نبود. منازعاتِ مشابهی میان ترکیه و دو کشور سوریه و عراق، و بین اسرائیل و همسایگانش رخ داده است. مورد اول وقتی اتفاق افتاد که ترکیه روی سرچشمه‌ی رود فرات، که در هر سه کشور جاری است، سد ساخت. افتتاح این سد در سال ۱۹۹۰ سبب شد که سوریه به تلافی به تأمین مالیِ «حزب کارگران کردستان» روی بیاورد. در سال ۱۹۶۴، تصمیمِ یک‌جانبه‌ی اسرائیل مبنی بر تغییر دادن مسیر بخشی از رود اردن که آن را سهم منصفانه‌ی خود می‌دانست به درگیریِ نظامی با سوریه انجامید. آن درگیری نخستین گام در مسیری بود که سرانجام به جنگ سال ۱۹۶۷ میان اسرائیل و همسایگانِ عربش منتهی شد. در واقع، اسرائیل دسترسی به آبِ رود اردن را چنان حیاتی می‌دانست که تصرّف آب‌پخشانِ جولان را به استراتژیِ خود در این جنگ در جبهه‌ی سوریه تبدیل کرد. بنابراین، بعید است که اسرائیل حاضر به پس دادن بلندی‌های جولان شود.

منازعه بر سرِ آب روابط میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها را هم با مشکل مواجه کرده است. در سال ۱۹۹۵، دو طرف توافق‌نامه‌ای را امضاء کردند که آبِ به‌اصطلاح «آبخوانِ کوهستانی» در کرانه‌ی باختری را میان آن‌ها تقسیم می‌کرد. این آبخوان تقریباً کل آبِ مصرفی در کرانه‌ی باختری و حدود یک‌سوم از آبِ مصرفی در اسرائیل را تأمین می‌کند. بر اساس این توافق‌نامه، ۸۰ درصد از این آب به اسرائیل، و بقیه به فلسطینی‌ها اختصاص دارد. قرار بود که در سال ۱۹۹۹ این توافق‌نامه را بازبینی کنند. اما چنین نشد. در سال ۲۰۲۲، اسرائیل ۸۶ درصد از این آب، و فلسطینی‌ها بقیه‌ی آن را مصرف می‌کردند.

علاوه بر کمبود آب در خاورمیانه، مشکلِ دیگری هم در این منطقه وجود دارد که عبارت است از کمبودِ فزاینده‌ی آبِ پاک. یکی از علل این مشکل عدم نظارت و فقدان قوانین و مقرراتِ مناسب در مورد بهداشت عمومی است. برای مثال، به گزارش «واحد آب تازه» در برنامه‌ی محیط زیستِ سازمان ملل، در سال ۲۰۱۹ جوامع بالادستِ رود دجله در عراق هر روز بیش از ۶/۱میلیون متر مکعب فاضلابِ تصفیه‌نشده به این رود سرازیر می‌کردند. دیگر علل کمبود آبِ پاک در خاورمیانه عبارت‌اند از هرزآبِ آفت‌کش‌ها و کودهای شیمیایی، نمک‌زایی و شور شدن خاک، و رشوه‌خواری و فساد حکومت‌های خاورمیانه که به اروپا اجازه می‌دهد تا از این کشورها برای دفن زباله‌ها و ضایعاتی استفاده کنند که بخش عمده‌ای از آن سمّی است.

 

برگردان: عرفان ثابتی


جیمز ال. گلوین استاد تاریخ مدرنِ خاورمیانه در دانشگاه یو‌سی‌ال‌اِی در آمریکا است. آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:

James L. Gelvin (2023), ‘What are the effects of diminishing water supplies on the Middle East?’ in The New Middle East: What Everyone Needs to Know, 2nd edition, Oxford University Press. PP.126-130.


[1] Lina Eklund et al, ‘Societal Drought Vulnerability and the Syrian Climate-Conflict Nexus Are Better Explained by Agriculture than Meteorology’, Communications, Earth & Environment, 6 April 2022, https://www.nature.com/articles/s43247-022-00405-w