چگونه اختلافنظر به مناقشهی حاد تبدیل میشود؟ چرا در سال های اخیر حتی بسیاری از جوامع دموکراتیک نیز دوقطبی شده و مناقشات حاد در آنها رواج یافته است؟ آیا باید از هر نوع اختلاف نظری اجتناب کرد؟ چطور میتوان نظامهای سیاسی و انتخاباتی را برای رهایی از مناقشههای حاد از نو طراحی کرد؟ و در نهایت راه خلاصی از این وضعیت چیست؟
بنا بر برخی یافتهها بین دینداری و حس معنادار بودن زندگی همبستگی معناداری وجود دارد. اگر این یافتهها درست باشند، در آن صورت با توجه به کمرنگ شدن دین در بسیاری از جامعههای بشری و غلبهی سکولاریسم و ارزشهای آن، چه چیزی میتواند به زندگی انسان معنا ببخشد؟
قرنطینهی ناشی از همهگیری کووید-19 اختلالی تکاندهنده در زندگی بود، اما برای من تازگی نداشت. من قبلاً هم قرنطینه شده بودم، روزها یا هفتهها و حتى یک بار برای ماهها نمیتوانستم آپارتمان، اتاق خواب یا تختم را ترک کنم. من قبلاً بارها اسیر کاناپه، اتاق نشیمن و حمام بودم و از دنیایى خطرناک خود را پنهان مىکردم.
داروهای ضدافسردگی از پرمناقشهترین درمانهای دارویی در علم پزشکی هستند و پوشش رسانهای دربارهی آنها معمولاً با سوگیری همراه است. اگر قرار بود هرچه را که در رسانهها میخواندیم یا میشنیدیم باور کنیم، نمیدانستیم این داروها را باید درمانی بسیار مؤثر بدانیم یا دارونماهایی بیخاصیت؛ آیا آنها داروهایی هستند بهطرز خطرناکی اعتیادآور یا اینکه عوارض جانبی ندارند. آنچه روشن است، این است که تمامی این عبارتهای ضدونقیض نمیتوانند صحیح باشند.
شرکتهای تبلیغاتی شروع کردهاند به خواب و رؤیای ما هجومآوردن تا بتوانند محصولات خود را در خوابهای ما بگنجانند. این نه استعاره است و نه داستان علمیتخیلی، بلکه واقعیت است.
چه دعواهاى زن و شوهرى باشد، چه اختلافات همسایگی یا رفاقتهای بههمخورده، به نظر میرسد هر وقت که افراد مدتى طولانى را با هم میگذرانند، اختلاف نظر و تعارض تقریباً اجتنابناپذیر است. و هر چه این رابطه مهمتر باشد، آن تعارض و درگیرى میتواند مخربتر باشد. با این حال، امیدوارم بتوانم شما را متقاعد کنم که هرچند اختلافنظر ممکن است اجتنابناپذیر باشد، اما راههایی وجود دارد که میتوانید زمام امور را به دست بگیرید تا از تشدید تنش جلوگیری کنید.