تب‌های اولیه

چرا قربانی را سرزنش می‌کنیم؟

فرناز سیفی

چرا بیشتر ما آدم‌ها دست‌کم یک‌بار در زندگی به جای همدلی و درک و حمایت از قربانی، خودمان هم نمکِ روی زخم شدیم، قربانی را سرزنش کردیم و همه یا بخشی از تقصیر را گردن خود او انداختیم؟ چرا خواسته و ناخواسته باعث شدیم که قربانی رنج و درد بیشتری را تحمل کند یا بیشتر به کنج سکوت و خفقان پناه ببرد؟ چرا به نظر انگار راه ساده‌تر این است که قربانی را سرزنش کرد و نه آزارگر و زورگو را؟

چرا آدم‌ها دست به شرارت می‌زنند؟

استیفن رایکِر، الکس هَسلَم و جِی ون باوِل

پیش‌فرض قدیمی این بود که عاملان جنایت‌های هولناک باید خودشان هیولا باشند. اما در میانه‌های سال ۱۹۶۱ دو رویداد-هزاران کیلومتر دور از هم-با یکدیگر مصادف شد و درک ما را به کلی تغییر داد. این دو رویداد تصویر ناخوشایندی از حیوان‌صفتیِ نهفته در همه‌ی ما ترسیم کرد-و ده سال بعد آزمایش مشهور زندان استنفورد بر این تصویر صحه نهاد. اما اکنون شواهد جدیدی به دست آمده که این تصویر را از اذهان خواهد زدود.

نگاهِ از درون به اوتیسم

کاترین می

جهان افراد دارای اوتیسم را اغلب بر اساس کلیشه‌های قدیمی در این مورد به تصویر کشیده‌اند. افرادی که دارای دستگاه عصبی معمولیاند باید به صدای خود  افراد دارای اوتیسم توجه کنند.

خوشا در بر رخ شادی‌گشایان

فرناز سیفی

ویکتور فرانکل معتقد بود که بسیاری از آن‌ها که توانستند از اردوگاه‌های مرگ نجات پیدا کنند، یک تفاوتی با سایر زندانیان داشتند: معنا و هدفی در زندگی داشتند و دو دستی به آن معنا چنگ زده و رهایش نمی‌کردند. در سال ۲۰۱۳ یافته های یک تحقیق مهم علمی ضمن تأیید ادعای فرانکل نتایجی فراتر از این هم به دست داد.

اگر اضطراب نبود، امید هم نبود

آلیوِر بورکمَن

چرا امروزه بسیاری از آدم‌‌ها این قدر مضطرب و نگران به نظر می‌رسند؟ این پرسش، هم در بین متخصصان سلامت روانی و هم در میان مردم عادی رواج دارد اما این مسئله‌ای بسیار پیچیده و مبهم است. چه کسی را سراغ دارید که در هر ساعت از هر روزش گرفتار نگرانی نباشد؟ افزون بر این، نگرانی در شرایط ناامنی و سرگردانی افزایش می‌یابد و امروزه دنیا پر از تهدید‌‌های بالقوه‌ای است که نه کاملاً از آن‌‌ها سر در می‌آوریم و نه می‌توانیم مهارشان کنیم.

ده خبر بد از یافته‌های روانشناسی در باره‌ی سرشت انسان

کریستیان جارِت

آیا آدم‌‌ها در عین ناقص بودن، ذاتاً موجوداتی مهربان، حسّاس و خوش‌طینت‌اند؟ یا تمایل به بدی دارند، تنگ‌نظر، تنبل،‌‌ بی‌فایده، انتقام‌جو و خودخواه‌اند؟ این پرسشی است که در طول تاریخ وجود داشته و پاسخ  روشنی هم برای آن به دست نیامده است. میان افراد مختلف نیز قطعاً تفاوت‌های زیادی وجود دارد. با این حال، می‌خواهم بر اساس بعضی شواهد علمی، پرتوی بر ده یافتهی مأیوسکننده‌‌‌ای بیفکنم که جنبه‌‌هایی نسبتاً تاریک و ناشناخته‌‌‌‌‌ از سرشت آدمی را روشن می‌سازند.

همدلی تنها راه غلبه بر خشونت در اسرائیل-فلسطین است

سایمون بارون-کوهن

همدلی یعنی این که تصور کنیم که در ذهن دیگران چه می‌گذرد، بفهمیم که آدم‌های مختلف دیدگاه‌های متفاوتی دارند، و به افکار و احساساتشان واکنش عاطفی مناسبی نشان دهیم. پس از سال‌ها تحقیق درباره‌ی اوتیسم و ماهیت همدلی، دریافته‌ام که همدلی یکی از ارزشمندترین منابع طبیعی ما است. همدلی رهیافت بسیار مناسبی برای حل اختلاف است، رهیافتی که در مقایسه با دیدگاه‌های عمدتاً نظامی، اقتصادی یا حقوقی امتیازاتی دارد.

نوستالژی: مرغ گذشته چطور غاز می‌شود؟

علیرضا اشراقی

چطور می‌شود که آدم‌ها یک‌باره دسته‌جمعی «نوستال می‌زنند» و دل‌شان برای گذشته‌ای تنگ می‌شود که حتی تجربه‌اش هم نکرده‌اند؟ حواس خیلی‌ها در دو سال گذشته به این پرسش جمع شده است. نوستالژی همیشه امری سیاسی بوده اما اهمیت سیاسی‌اش حالا دارد به رخ کشیده می‌شود.