راهحلِ نهایی: فرجامِ یهودیان ۱۹۴۹-۱۹۳۳
راهحلِ نهایی: فرجامِ یهودیان ۱۹۴۹-۱۹۳۳، نویسنده: دیوید سِزارانی، انتشارات پَن مَکمیلان، ۲۰۱۶.
درآمد: علل نسلکُشی یهودیان چه بود؟ چرا باید هولوکاست را از یهودستیزی دیرینه متمایز دانست؟ واکنش یهودیان، دولتهای خارجی و شهروندان عادی آلمانی به هولوکاست چه بود؟ در این کتاب مهم یکی از مورخان پیشرو به این پرسشها پاسخ میدهد.[1]
از هنگامی که نسلکُشی یهودیان به دست نازیها به حوزهی مطالعاتی متمایزیِ تبدیل شده دو گفتمان در آن رایج بوده است. گفتمان اول، که بر سنت مطالعهی حکومت رایش سوم به مثابهی واحدی سیاسی استوار است، بیش از هر چیز آزار و اذیت و نابودی یهودیان را در بستر تکوین حکومت نازی، جنگ و جامعهسازیِ ملی بررسی کرده است. گفتمان دوم، که از آن با عنوان "مطالعات هولوکاست" یاد میکنند، از منظری میانرشتهای به نسلکُشی پرداخته است. گفتمان نخست بیشتر در میان دانشوران آلمانیزبان رایج است، در حالی که گفتمان دوم را بیشتر در دنیای انگلیسیزبان میتوان یافت، یعنی در میان پژوهشگرانی که نه تنها بر تجربیات و دیدگاههای یهودیان تمرکز میکنند بلکه تجربیات و دیدگاههای قاتلین آنها را هم نادیده نمیگیرند.
دیوید سِزارانی، که در اکتبر 2015 درگذشت، یکی از معدود مورخانی بود که در هر دو گفتمان صاحبنظر به شمار میرفت. کارنامهی کتابخانهی وینِر، قدیمیترین بایگانی هولوکاست در جهان، در هیچ زمانی همچون دوران مدیریتِ سِزارانی پُربار نبود. او در این دوران در پیشبرد مطالعهی سازوکارهای قتلعام نقشی اساسی داشت؛ سپس زندگینامهی آدُلف آیشمَن، حیات و جنایتهای آیشمَن، را نوشت که با استقبال روبرو شد. در عین حال، وی در مطالعهی تجربیات یهودیان هم پیشگام بود و پژوهشهای ارزشمندی را دربارهی واکنشهای بینالمللی به فاجعهی هولوکاست و سیاست کشورهای گوناگون نسبت به مهاجران و پناهجویان یهودی منتشر کرد. دستاورد اصلی این کتابِ عالی این است که این دو دیدگاه را با موفقیت به هم میآمیزد.
سِزارانی با دقت زیاد میکوشد که تأثیرات گوناگون آزار و اذیت بر جوامع مختلف یهودی، نه تنها در کشورهای متفاوت بلکه در هر کشور، احساس بلاتکلیفی، و در عین حال، شوک عمیقِ ناشی از خشونت را نشان دهد. در بعضی از موارد، مدتی طول کشید تا جوامع یهودی که به بدرفتاری عادت داشتند، دریابند که این آزار و اذیت با یهودستیزیِ رایج تفاوت دارد؛ در دیگر موارد، واکنش ابتدایی یهودیان به این خشونتِ بیسابقه، ناباوری و سردرگمی بود. تنوع واکنشها نه تنها ناشی از شرایط گوناگون بلکه حاصل انتخابهای متفاوت بود.
سِزارانی به خوبی میداند که برخی از یهودیان (برای مثال، پلیسها و مدیران گتوها) با چه تنگناهایی روبرو بودند. او بر این امر صحه میگذارد که آنها در واقع قدرت انتخاب نداشتند و آلمانیها برای تفریح و سرگرمی آنها را در چنان مناصبی گمارده بودند تا از نظر روحی آزار بینند. اما در دیگر موارد، یهودیان قدرت مانور داشتند و میتوانستند از این امر به نفع خود یا دیگر یهودیان بهره برند؛ البته گاهی از این امر به ضرر دیگر یهودیان استفاده میکردند. به طور کلی، واکنش برخی از یهودیان، خوب، و واکنش بعضی دیگر بد بود؛ واکنش اکثر آنها جایی میان این دو سرِ طیف بود. این امر به روشنی نشان میدهد که بر خلاف تصور نازیها، یهودیانِ اروپا تافتهای جدابافته نبودند و افرادی معمولی به شمار میرفتند. با وجود این، سِزارانی از سیاستهای اقتصادی لِسهفِرِ مدیران گتوها در لهستان در دوران جنگ به شدت انتقاد میکند زیرا این سیاستها فاصلهی میان یهودیان ثروتمندتر و فقیرتر را افزایش داد و بر درد و رنج یهودیان فقیر افزود.
به نظر سِزارانی، واکنش دولتهای خارجی هم مناسب نبود. مدتی طول کشید تا بسیاری از سُفرا به واقعیتِ امر پی بردند اما حتی پس از آن هم مدتها دودل و مردّد بودند. سِزارانی از بیاعتنایی فزایندهی دولت بریتانیا به بحران پناهجویی در 1939-1938 یاد میکند و از موضع وزرات امور خارجهی بریتانیا در کنفرانس برمودا در سال 1943 به شدت انتقاد میکند. به آسانی میتوان حدس زد که او دربارهی واکنش دولت بریتانیا به بحران فعلی پناهجویی چه نظری داشت.
سِزارانی دربارهی دستگاه و تشکیلات قتل عام چه میگوید؟ به نظر او این قتل عام به فنآوری پیچیدهای متکی نبوده است. بر خلاف تبلیغاتی که تأکید میکنند راه حل نهایی روایتی تجدیدنظرطلبانه از نسلکُشی ارائه میدهد، مهمترین ویژگی این کتاب آن است که با اعتماد به نفس به الگوهای تبیینیِ بسیار قدیمیتر جانِ تازهای میبخشد. سِزارانی تأکید میکند که آزار و اذیتِ یهودیان عوامل گوناگون و حتی ناسازگاری داشته؛ از این جهت، روایت او یادآور کتاب کارل شِلُنِس با عنوان راه پُر پیچ و خمِ آشویتس (1970) است. از جهت دیگری این کتاب به اثر مهمِ هانس مُمزِن شباهت دارد که او هم اخیراً درگذشت. توصیف سِزارانی از رابطهی میان مقتضیات زمان جنگ و شروع راه حلِ نهایی یادآور کتاب فیلیپ بورین، پژوهشگرسوئیسی، با عنوان هیتلر و یهودیان: تکوین هولوکاست (1989) است. این امر یکی از امتیازهای کتاب سِزارانی است. در عصری که بسیاری از پژوهشگران تجدیدنظرطلبیِ بیمحابا را راهی میانبُر برای دستیابی به شهرت آکادمیک میدانند، سِزارانی هر استدلالی را نه بر اساس نوآوری بلکه بر مبنای ارزشاش میسنجد.
بر خلاف نظر برخی از دانشوران، سِزارانی فنآوری را عامل اصلی قتل عام یهودیان نمیداند. او به ما یادآوری میکند که میلیونها یهودی نه در کورههای آدمسوزی بلکه با گلوله به قتل رسیدند و سرنیزه، قُنداق تفنگ، مشت و لگد هم از ابزار قتل عام یهودیان بود. نسلکُشی به چیزی بیش از کینه و نفرت دیرینه نیاز داشت- به آگاهی دیرینه از این که چگونه باید تحقیر کرد، چگونه باید وحشت آفرید، چگونه باید کُشت، و چگونه باید این کار را به صورت مناسکی یهودستیزانه انجام داد. بعضی از داستانهایی که سِزارانی در توضیح این امر تعریف میکند فوقالعاده هولناکاند اما او این داستانها را با دقت و همدلی روایت میکند.
سِزارانی نقش همدستان نازیها را نادیده نمیگیرد و با تعقیب دقیق ردپای آنها از یونان تا دانمارک، و از لیبی تا روسیه به روشنی نشان میدهد که نسلکُشی یهودیان ثمرهی نوعی "ائتلاف" بود. با وجود این، نقطهی ضعف اصلی این کتاب آن است که سِزارانی هنگام بررسی نقش شرکای اصلی این ائتلاف به شهروندان عادی آلمان یا جامعهی آلمان نمیپردازد. به عبارت دیگر، سربازان، مأموران پلیس و اعضای اِساِس را عمدتاً نادیده میگیرد و "آلمانیها" را بیاهمیت میشمارد، درست همان طور که تحقیقات قدیمی مربوط به هولوکاست، "یهودیان" را نادیده میگرفتند و صرفاً بر نازیها تمرکز میکردند.
این کتاب اثری درخشان است. برخی از مورخان، البته نه بسیاری از آنها، به شهرت میرسند. اما تنها آثار معدودی از آنها واقعاً مهم است. این کتاب به ما یادآوری میکند که مورخی کمنظیر را از دست دادهایم. راه حل نهایی، میراث گرانبهای سِزارانی برای این حوزهی مطالعاتی است.
[1] آنچه میخوانید برگردان و بازنویسی گزیدههایی از مقالهی زیر است:
Neil Gregor, Final Solution: The Fate of the Jews 1933-1949, by David Cesarani, Times Higher Education, 27 January 2016,
نیل گِرِگور استاد تاریخ مدرن اروپا در دانشگاه ساوتهَمپتُن در انگلستان است.