«چهرهی مطبوعات معاصر»؛ یک مرجع بیهمتا
سیروس علینژاد
چهرهی مطبوعات معاصر عنوان کتابی است که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده و هرگز تجدید چاپ نشده است. پس چرا حالا به سراغ آن رفتهام و دربارهاش مینویسم؟ چون یک کتاب مرجع است و کتابهای مرجع کهنه نمیشوند.
چهرهی مطبوعات معاصر عنوان کتابی است که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده و هرگز تجدید چاپ نشده است. پس چرا حالا به سراغ آن رفتهام و دربارهاش مینویسم؟ چون یک کتاب مرجع است و کتابهای مرجع کهنه نمیشوند.
«روانشناسی صلح» را میتوان همسایهی خوبِ انسانشناسی، جامعهشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل دانست. هدف اصلیِ «روانشناسی صلح» بررسی شیوههای پایان دادن به منازعات میانفردی و درگیریهای بینالمللی است.
مایکل والزر، فیلسوف آمریکایی، در این کتاب تعریفی «اخلاقی»، و نه «سیاسی»، از صفت «لیبرال» ارائه میکند: فردی که فارغ از تعهدات ایدئولوژیکِ خود، روادار، بلندنظر، منصف و عاری از تعصب است و احساس نمیکند که حتماً باید در هر بحثی پیروز شود.
میلان کوندرا در کتاب یک دیدار از برخورد تصادفیاش با دوست روزنامهنگاری در دههی ۱۹۷۰ ــ زمانی که کشورش، چکسلواکی، در اشغال روسها بود ــ یاد میکند.
زخم جنگ اصیل است اما ارزش اقتصادی زخم در بازارهای مختلف نوسان دارد. یک زخم «مفید» برای پروندهی پناهجویی زخمی است که هم مدرک قابل رؤیت دارد، هم بار سیاسی و اجتماعی، و هم تداعی رنجی حادتر میکند.
بسیاری از معضلات اخلاقی دربارهی اینکه چگونه میتوان اخلاقی اندیشید یا عمل کرد، حلنشدنی به نظر میرسند. و شاید واقعاً چنین باشد. بنابراین، ممکن است وسوسه شویم که اخلاق را به کلی نادیده بگیریم یا کنار بگذاریم.
حتی اگر ارتباط میان تأمین آب و شورش در یک کشور کاملاً تصادفی باشد، هیچکس نمیتواند ارتباط میان تأمین آب و منازعهی کشورها را انکار کند.
طائره زنی شاعر، مقالهنویس و آزادیخواه بود که نهتنها در نام، بلکه در بسیاری از ویژگیها به طاهرهی قرةالعین شباهت داشت.
روانپزشکی بدون درک فرهنگی و تاریخی از بستر خود نه تنها قادر به تشخیص علل مشکلات روانی نیست، بلکه میتوانند مسکوتکنندهی علل سیاسی و اجتماعی رنج بیماران باشد. آیا واقعا میشود افسردگی را بدون درک مسائلی چون فقر، استبداد، نژادپرستی یا زنستیزی مداوا کرد؟
همهگیریِ جهانیِ چندساله و فجایع زیستمحیطیِ فزاینده دنیا را به هم ریخته، و ترس از جنگ هستهای در پی تلاشهای ولادیمیر پوتین برای احیای امپراتوری روسیه باعث تشویش خاطر شده است.
من در جنگ به دنیا آمدم و بزرگ شدم. بیست سالِ اولِ زندگیام را در افغانستانِ پس از حملهی آمریکا گذراندم. جنگ فقط چند ماه از من بزرگتر بود.
یک سال پس جنبش زن، زندگی، آزادی، جامعهی ایران چه سمتوسویی دارد؟ با چه معیاری باید این جنبش را داوری کرد و این اعتراضات دنبالهدار نشان چه تحولی در جامعهی ایران است؟
روزهای پرماجرا و شبهای طولانیِ اندونزی دو خط عمیق و موازی نزدیک چشمانش کشیده و چهرهاش را بیشتر شبیه به پدرش کرده، پدری که عکسش را از خانه تا اندونزی در جیب حمل کرده است.
ارتباط آثار هانا آرنت با مسائل روز هنگامی نمایان شد که به دنبال انتخاب دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ مهمترین کتاب او، خاستگاههای توتالیتاریسم، در صدر فهرست پرفروشترین کتابها قرار گرفت.
قاهره همچون غرّشی بیامان است. رگباری از بوق ماشینها، موتورسیکلتهایی که با عجله در حرکتاند و میغرّند، و دستهدسته سگهای خیابانی که پارس میکنند، غرولند سر میدهند و در تعقیب کوچه پسکوچههای شهرند.
امروز که برای دریافت جایزهی صلح اینجا ایستادهام، از خود میپرسم: «دنیای قصهها و افسانهها دربارهی صلح به ما چه میگوید؟»
رابرت پکام، عضو انجمن سلطنتی تاریخ در لندن، در کتاب ترس: تاریخ جایگزین جهان مینویسد که نگرانى و ترس از جادوگران معلول جهل و نادانی است. مردم به علت ناآگاهی از میکروبها، تصور میکردند که بدبختیهایی مانند بیماری، ناشی از جادو است.
خورخه لوئیس بورخس، نویسندهی آرژانتینی، بیناییاش را ــ آنچه «نگاهِ خود در مقام خواننده و نویسنده» مینامید ــ در همان زمانی از دست داد که سرپرست کتابخانهی ملیِ آرژانتین شد.
«من در مدرسهی دوشیزگان وطن درس میخواندم. باور کنید پنهان از پدرم به مدرسه میرفتم. مادرم میدانست و به من هم کمک میکرد. اما فلسفهی پدرم این بود که دختر اگر باسواد شود برای پسرها نامهی عاشقانه مینویسد!»