مهسا، نقطه‌ی آغاز تقویم جدید

افرا فراهانی

ایزابل آلنده، نویسندهی مشهور شیلیایی، جمله‌ای دارد با این مضمون: «چیزهایی را بنویس که نباید فراموش شوند.» می‌نویسم که فراموش نکنم، فراموش نکنیم. هیچ‌کس نباید اندوهِ این روزها را فراموش کند. انصاف نیست. به احترامِ رنجِ عمومی‌مان نباید فراموش کنیم.

دختران دبیرستانی، از شعارنویسی تا برهم زدن کلیشه‌ها

مریم فومنی در گفتگو با یک معلم دبیرستان دخترانه در تهران

شعار «زن، زندگی، آزادی» حتی به مناطق فقیرنشین و حاشیه‌نشین تهران هم رسیده است، یعنی همان‌جایی که من درس می‌دهم و اهالی‌اش قاعدتاً باید بیشتر دغدغه‌ی نان داشته باشند. من در چند دبیرستان مختلف درس می‌دهم و در همه‌ی آنها شاهد اعتراض دختران دانش‌آموزان بوده‌ام.

«آن جنگ درونی»: روایتی از کنار گذاشتن حجاب در خانواده‌ای مذهبی

نفیسه موسوی

چهار سال پیش روایتی درباره‌ی تجربه‌ام از کنار گذاشتنِ حجاب نوشتم و در فضای مجازی منتشر کردم. روایتی که برای اجتناب از عواقبِ احتمالی بدون نام منتشر شد. در هفته‌های اخیر و پس از قتل مهسا امینی که بالاخره این زخم جمعی سرباز کرد دوباره به این متن بازگشتم. کمی تغییرش دادم، امضایش کردم، و تصمیم گرفتم یک بار دیگر منتشرش کنم.

از زاهدان تا تهران

راهپیمائی سکوت نیز که آن اعلامیه وعده می‌داد، معنی نداشت. گاردی‌ها نمی‌گذارند جمع شوید که بخواهید در سکوت حرکت کنید یا فریاد. حتی اگر بخواهید در سکوت حرکت کنید، حمله می‌کنند و فریادتان را در می‌آورند. 

روایت‌هایی از کشف حجاب: «زن‌، زندگی، آزادی»، یعنی ما تنها نیستیم

مریم فومنی

اولین باری که چادرم را برداشتم، روزی بود که قرار بود به حوزه‌ی علمیه‌ی قم برویم. سال ۱۳۸۳ بود و من ۲۳ ساله بودم. در یک سازمان غیردولتی کار می‌کردم. دو سالی بود که می‌دانستم دیگر چادر مشکی را نمی‌خواهم. چند ماهی بود که با مامان سرِ برداشتن چادر چانه می‌زدم.

روایت‌هایی از کشف حجاب: «اگر غیرت دارید، همان‌جا او را بکشید و خاکش کنید»

مریم فومنی

لیلا، ۴۰ ساله، کارمند اداره‌ی ثبت احوال در زاهدان بود؛ زن بلوچی که چند ماه است به آلمان مهاجرت کرده و سال‌هاست برای عقب بردن مرزهای حجاب با جامعه‌ی اطرافش دست و پنجه نرم می‌کند. برای او که از کودکی حجاب سفت و سختی داشته، حتی تغییر نوع چادرش هم چالشی تمام‌عیار بوده است.

روایت‌هایی از کشف حجاب: «با چادر به بیمارستان رفتم و بدون چادر از آن بیرون آمدم»

مریم فومنی

بسیاری از زنانی که یک عمر باحجاب بوده‌اند و حالا می‌خواهند حجاب را کنار بگذارند، حرف زدن درباره‌ی این تصمیم بسیار دشوار است. معصومه ۳۶ ساله و فارغ‌التحصیل رشته‌ی تاریخ از دانشگاه فردوسی در مشهد است. او می‌گوید که تا ۳۱ سالگی به‌‌رغم خواست خودش و فقط برای اینکه نمی‌توانسته درباره‌ی خواسته‌اش حرف بزند، چادر به سر کرده است.

نویسنده و اهلی‌هایش

فرشته مولوی

آرزو و خیال اگر در گستره‌ی دانش و فن آغازی برای «رفتن تا رسیدن» است، در پهنه‌ی هنر و ادبیات سوختِ «رفتن برای رفتن» است. همین است که در ادبیات خیال پریدن و پرواز ازلی-ابدی و یگانه است ــ گیرم که در ذهن هرکس در هر آن رنگ و شکلی دیگر می‌گیرد.