حملهی لفظی به حقوق زنان و اقلیتهای جنسی بخش انفکاکناپذیری از خیزش ملیگرایی و اقتدارگرایی پوپولیستی است. سانسور حکومتی و کنترل هنر و ادبیات مؤلفههای جداییناپذیر نفرت و تبعیض علیه اقلیتهای جنسی، مهاجران و روشنفکران هستند.
شفق تأکید دارد که آشپز خوبی نیست اما عاشق غذا خوردن و خواندن و نوشتن دربارهی آن است. میگوید «مردم میگویند در رمانهایم بیش از اندازه به غذا اشاره میکنم ...» اما دلیل خوبی برای این کار وجود دارد ــ یکی از بهترین استدلالها علیه ...
هر رمانی سفری به جایی دیگر است. از دابلین جیمز جویس گرفته تا نارنیای سی. اِس لوئیس و سرزمین میانهی تالکین، خواه سخن از مکانی واقعی باشد یا محلی کاملاً تخیلی، ادبیات عبارت است از تلاشی شجاعانه برای بازترسیم فضا و مکان.
دو ماه قبل یک روز وقتی از خواب برخاستم با هزاران پیام توهینآمیز در شبکههای اجتماعی روبهرو شدم که بسیاری از آنها توسط باتها و ترولها فرستاده شده بود. جملاتی را از یکی از رمانهایم، «نگاه خیره»، بیرون کشیده بودند و با انتشار آنها خواهان محاکمهی داستاننویسان به اتهام «هرزگی» شده بودند.
برخلاف پیشگوییهای ساموئل هانتینگتون، دانشور آمریکایی، دنیا درگیرِ «جنگ تمدنها» نیست. ما با چیزی بسیار پیچیدهتر و متفاوتتر مواجهایم. هزاران منازعهی فرهنگی درگرفته است و این نبردها در داخل کشورها جریان دارد، نه بین آنها. این منازعات در جوامع دودستگی به وجود میآورند و سیاست را چنان دوقطبی میکنند که برای همیشه دگرگون خواهد شد.
وقتی در دانشگاه آریزونا درس میدادم در توسان زندگی میکردم. زندگی در محلی واقع در نیمساعتیِ مرز مکزیک در دوران پس از یازده سپتامبر عجیب و غریب بود. گروههای خودسرِ مسلح در بیابان به گشتزنی مشغول بودند تا مهاجران غیرقانونی را به دام اندازند. هر روز رادیوی محلی به بدگمانی و بیگانههراسی دامن میزد. میگفتند برخلاف نخبگان لیبرالِ فاسد شهرهای بزرگ، «آمریکاییهای واقعیِ» شهرهای کوچک «ارزشهای نابی» دارند.