امیدوار بودن به چه معناست؟ آیا میتوان در شرایط سخت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امیدوار بود؟ وجه تمایز امیدواری با خوشبینی چیست؟ امید چه نسبتی با آمال و آرزوهای شخصی هر انسان دارد و در عمل چطور میتواند ما را به روزهای بهتر رهنمون شود؟ در اولین قسمت از پادکستِ «یک کتاب»، به بررسی کتاب ما، احیای امید اجتماعی از رونالد ارونسون پرداختهایم. «یک کتاب» پادکستِ بررسی کتاب آسوست که در هر قسمت از آن در گفتگو با عرفان ثابتی، پژوهشگر و جامعهشناس، یک کتاب را معرفی و بررسی خواهیم کرد.
ترزیناشتات خانهای برای یهودیان بود، که نازیها به آنها «اهدا کرده بودند»، روشی از سوی نازیها تا بتوانند عموم جهانیان را در مورد نسلکشی و کشتار یهودیان بفریبند. ترزیناشتات نوعی توهم بود: کبکبه و دبدبهی شهری بافرهنگ، علتِ وجودی آن را که بیرحمی و کشتار بود پنهان میکرد.
در سال ۲۰۰۰، تسای جن-هوی، استاد معماری در دانشگاه ملی فناوری تایپه، دیوارهای محوطهی دانشگاه را تخریب کرد و به جای آن، فضای خندقمانندی ساخت که از آبِ بازیافت شده و باران تغذیه میشد. علاوه بر این، اقداماتی در دانشگاه به منظور حفاظت از محیط زیست و کاهش دما انجام داد. برای مثال، با الهام از درختان ــ و ترکیب آنها ــ برای دانشگاه، سردر ورودیای بنا کرد و به طراحی بامها و بالکنهایی سازگار با محیط زیست پرداخت؛ افزون بر این، آبنماها و سیستم پیادهرو نفوذپذیری را ایجاد کرد.
در سال ۲۰۰۰، تسای جن-هوی، استاد معماری در دانشگاه ملی فناوری تایپه، دیوارهای محوطهی دانشگاه را تخریب کرد و به جای آن، فضای خندقمانندی ساخت که از آبِ بازیافت شده و باران تغذیه میشد. علاوه بر این، اقداماتی در دانشگاه به منظور حفاظت از محیط زیست و کاهش دما انجام داد. برای مثال، با الهام از درختان ــ و ترکیب آنها ــ برای دانشگاه، سردر ورودیای بنا کرد و به طراحی بامها و بالکنهایی سازگار با محیط زیست پرداخت؛ افزون بر این، آبنماها و سیستم پیادهرو نفوذپذیری را ایجاد کرد.
در ژانویهی 1941 آلبر کامو نگارش داستانی دربارهی ویروسی را آغاز کرد که به شکلی مهارناپذیر از حیوانات به انسانها انتقال مییابد و در نهایت نیمی از جمعیت «شهری معمولی» به نام اوران، واقع در سواحل الجزایر، را از بین میبرد. به عقیدهی بسیاری از صاحبنظران، «طاعون»، که در سال 1947 منتشر شد، بهترین رمان اروپایی پس از جنگ جهانی دوم است.
در ماههای اخیر در پی سلسله اتفاقاتی که با سرکوب اعتراضات سراسری آبانماه شروع شد و به شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراینی ختم شد، موجی از خشم، غم، ناامیدی و استیصال بخش بزرگی از جامعهی ایران را فراگرفت. سؤالی که این روزها بسیار تکرار میشود این است که چطور میتوان با این تجربهی تلخ جمعی مواجه شد؟ آیا در تجارب قبلی که ما و دیگران از سرگذراندهایم، درسها و امیدهایی برای این روزها یافت میشود؟ چگونه میتوان مقهور این تلخی و ناامیدی نشد؟