اینکه گذشته را مایهی شرم و عذاب وجدان بدانیم یا مایهی تسلی و حسرت، همیشه به استنباط ما از گذشته و عزم و ارادهی ما در این کار بستگی دارد، لااقل به این علت که آنچه امروز هویت گروهی خوانده میشود در اصل چیزی نیست جز مجموعهای از استنباطها از گذشته، همراه با مقداری مناسک و آداب و رسوم و داستان.
آیا دورانی که در آن به سر میبریم تأثیرگذارترین دوران در طول تاریخ بشریت است؟ اگر چنین باشد، چه مسئولیتهایی بر عهدهی ما خواهد بود؟ اگر بدانیم که آنچه امروز انجام میدهیم میتواند بر زندگی انسانها در هزار سال و شاید میلیونها سال آینده تأثیر بگذارد، باید دست به کدام فداکاریها بزنیم؟
سایهی خدا کتابی است جنجالی. اَلن میخائیل، مورخ دانشگاه ییل، که در کارنامهاش سه کتاب دانشورانه و آرشیومحور دربارهی تاریخ امپراتوری عثمانی به چشم میخورد این بار تغییر جهت داده و به تاریخ جهان پرداخته است. او در این کتاب جدید با ارائهی روایتی جذاب نگرشهای مرسوم دربارهی چگونگیِ «ظهور غرب» در پانصد سال اخیر را به چالش میکشد.
آنچه میخوانید گفتگویی است میان سرهی پلوخی و فیلیپ سندز در کنفرانس بینالمللی «مؤسسهی علوم انسانی» با عنوان «میانِ کییف و وین: تاریخ مردم، اندیشهها و اشیای در گردش و حرکت» که از 5 تا 8 دسامبر 2019 در وین برگزار شد.
آرونداتی روی در سخنرانی پس از دریافت جایزهی صلح سیدنی در سال ۲۰۰۴ گفت: «خوب میدانیم که چیزی به اسم "بیصدایی" وجود ندارد، یا سکوتی عامدانه است یا نشنیدنی خودخواسته.» اما آنهایی که سکوت اختیار میکنند چه؟ و آنهایی که از حق آزادی بیان خود صرف نظر میکنند تا در عافیت باشند یا ثروتمندتر شوند یا شغل بهتری نصیبشان شود یا حتی فقط زنده بمانند؟
بدیهی است که کسی که از گذشته درس نگیرد محکوم به تکرار آن است. اما به ندرت توضیح داده میشود که دقیقاً تاریخ چگونه میتواند در ساختن آیندهای بهتر به ما کمک کند. البته این امر مانع از آن نمیشود که تاریخنگارانی چون یووال نوح هراری نتوانند به رهبران جهان در داووس توصیههایی ارائه کنند یا دانشمندانی مانند جِرد دایموند کتابهای پرفروشی دربارهی فروپاشی جوامع سنتی ننویسند.