یکی از عناصر مشترک در بسیاری از پیامهای مردمی عبارت است از حضور مأموران لباس شخصی جلوی داروخانهها و تعقیب خریداران وسایل پانسمان و داروهای مسکن به منظور یافتن محل اختفای احتمالیِ مجروحان.
آنهایی که مرا خوب نمیشناسند گمان میکنند که من یک نفرم، و به تبع آن فکر میکنند که تبریز من هم یک شهر است. آن اوایل نزدیکتر از آن بود که ببینمش. بخشی از خودم بود و نه هنوز به صورت تجزیهشده به دو بخش محیط و من. البته بادهای پائیزیاش بود که خاک را بیرحمانه توی چشم میپاشید و برف زمستانهای سختاش که وقتی درِ خانه را باز میکردی سینه به سینهات ایستاده بود. یا تو خیلی کوتاه بودی یا برف سرکش و بلند.
بحران همهگیری ویروسِ کرونا چه چیزهایی را دربارهی جامعه، سیاست، اقتصاد و زندگی ما آشکار کرد؟ چرا غافلگیر شدیم؟ چه عواملی سبب شد که کشورهای گوناگون در مواجهه با آن به شیوههای مختلفی عمل کنند؟ بحران کرونا چه تفاوتها و شباهتهایی با بحران مالی ۲۰۰۸، بحران تروریسم و بحران پناهجویی داشت و در نهایت این تجربه چطور میتواند ما را برای آیندهای بهتر آماده کند؟
یولیوس مارگولین میپرسد آیا روسیهی واقعی همانی است که پیروزی خود بر آلمان نازی را در «میدان سرخ» جشن میگیرد؟ یا آن کشوری است که در جهانِ ناشناختهی اردوگاههای کارِ اجباری وجود دارد که آن را «سرزمین زک» (سرزمین زندانی) مینامد. او در سالهای 1946 و 1947 درینباره نگاشت، یعنی دقیقاً پنج سال بعد از حبس با اعمال شاقه در شوروی. این مسئله هنوز در روسیهی قرن بیست و یکم مطرح است.
آنچه میخوانید گفتگویی است میان سرهی پلوخی و فیلیپ سندز در کنفرانس بینالمللی «مؤسسهی علوم انسانی» با عنوان «میانِ کییف و وین: تاریخ مردم، اندیشهها و اشیای در گردش و حرکت» که از 5 تا 8 دسامبر 2019 در وین برگزار شد.