دموکراتها و جمهوریخواهان از چشمانداز رقابت طولانیمدت با چین بهیکسان استقبال کردهاند و آن را چالشی میدانند که در اثر مواجهه با آن، بهترین قابلیتهای ایالات متحده بروز خواهد کرد. سالهاست که واشنگتن چین را تنها رقیب مهم نظامی ایالات متحده معرفی کرده است و آن را تهدیدی میداند که میتواند ارادهی ملی را به حرکت آورد و دموکراسیِ بیمار آمریکایی را درمان کند.
گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی کوشید تا کشورش را مدرن کند و اصلاحاتی در آن انجام دهد، امری که باعث فروپاشی شوروی و تغییری عظیم در جهان شد. اما در نهایت او نیز هرگز نتوانست کشورش را چیزی جز یک امپراتوری تصور کند.
پس از آن که وزیر امور خارجهی روسیه با تکرار سخنان یکی از مدافعان سرسخت واقعگرایی اعلام کرد که تلاش برای گسترش ناتو باعث شده است تا روسیه احساس خطر کرده و دست به تهاجم بزند، واقعگرایی آماج حملات منتقدان قرار گرفت. اما آیا این به آن معنا است که این مکتب فکری را باید کلاً کنار گذاشت؟
حتی قوىترین ابرقدرت که با پشتیبانى سازمانهای اطلاعاتی پیشرو جهان ارتشهای بسیار توانمند را صفآرایى میکند، برای تحمیل ارادهى خود در خارج از مرزها با سختى و چالش روبهروست. هم واشنگتن و هم مسکو این درس را در افغانستان بهسختی آموختند. به نظر میرسد که ولادیمیر پوتین در اوکراین دوباره دارد این درس را مىآموزد.
اوکراین قرنها در سایهی امپراتوریها زیسته است، این گذشته میتواند به فهم وضعیت کنونی آن کمک کند و همچنین میتواند نشان دهد که بسیاری از آنچه دستگاه تبلیغاتی روسیه در دوران کنونی تولید میکند ریشه در همین تاریخ دارد.
در خلال تهاجم روسیه به اوکراین، چند نظامی روس برای مدتی در خانهی یک خانوادهی روستایی اوکراینی ساکن شدند. تجربهی این همزیستی اجباری و غیرعادی میتواند به ما نشان دهد که برای خاتمه دادن به این جنگ چه مسیری را باید پیمود.