در تمام این هفتههایی که بسیاری از مردم ایران در خانهنشینی به سر میبردند، افرادی خواسته یا ناخواسته باید هر روز در خیابانهای خلوت، راهی محل کار میشدند. یک روزِ زندگی آنها در روزگار «کووید-۱۹» چطور شب میشود؟ احوالشان و احساساتشان در روزگاری که خیلیها در خانه پناه گرفتهاند، اما آنها باید به محل کار بروند، از چه قرار است؟ این یادداشت، چند روایت دستاول است از روزمرهی چند تن از این افراد در ایران. آنها که خواسته یا ناخواسته باید کار میکردند تا دیگران دوام بیاورند.
ادبیات در سراسر تاریخ خود و در هر جغرافیا، آثار ارزنده و دردناکی دارد از نویسندگان و شاعران و تاریخنگارانی که وحشت طاعون و بیماریهای فراگیر را زیستهاند، با دو چشم خود شاهد بودهاند، عزیزی را از دست دادهاند و درست مثل امروز ما در چهاردیواری خود محبوس شدهاند.
توانایی به یاد سپردن، خاکی است که خاطرهها در آن میرویند و خاطرهها، میوهی این خاکاند. حافظه و توانایی به خاطر سپردن، تفاوت بنیادین انسان است با حیوانات و گیاهان؛ اولین لازمهی رشد و بلوغ ماست. بارها احساس کردم که این توانایی ما حتی از توانایی خوردن، لباس پوشیدن و نفس کشیدن مهمتر است.
در روزگاری که کلیدواژه ناگهان «فاصله گرفتن اجتماعی» است، روابط ما با اعضای خانواده، دوستان، همکاران و همسایهها پر از چالشهایی شده است که تا قبل از این برای ما ناآشنا بود.
مستند «لذت زنانه» برندهی جوایز متعدد بینالمللی، از جمله جشنوارهی لوکارنو، شده است. در مراسم نمایش این مستند در شهر واشنگتن دیسی، با باربارا میلر، کارگردان این مستند به گپوگفت نشستم.
در ماه ژوئن سال جاری میلادی، حق رأی زنان در آمریکا صد ساله خواهد شد. هرچند که این واقعه را باید هر سال جشن گرفت و تقدیر کرد، اما نباید سویههای نژادپرستانهی سالهای مبارزه برای حق رأی زنان را زیر فرش پنهان کرد و نباید از یاد برد که تا سالها این حق تنها گره از کار زنان سفیدپوست طبقه متوسط و مرفه گشود.