مفهوم خواهرانگی را اولینبار کتی ساراچیلدو، فمینیست آمریکایی، در سال ۱۹۶۸ بهعنوان سلاحی برای «آگاهیبخشی» ابداع کرد.
ژان ژاک روسو، هموطن بسیار نامدارتر سوشون، بهخاطر جملهى آغازین کتاب قرارداد اجتماعی (۱۷۶۲) شهرت دارد: «انسانْ آزاد به دنیا میآید، اما همهجا در زنجیر است.» تقریباً هفتاد سال قبل از او، سوشون نوشت که زنانْ آزاد به دنیا میآیند، اما همهجا در زنجیرند.
غذا پختن برای دوستان، مراقبت از فرزند کسی برای چند ساعت، انجام کارهای نجاری در مقابل یک ساعت ماساژ، پرورش گیاهان جلوی پنجره یا کاشت سبزیجات در باغچه. اینها همگی نمونههایی از مراقبت و نگهداریاند و کار محسوب میشوند... بهشرط آنکه رابطهمان را با آنها تغییر دهیم.
شاید از ذهنتان بگذرد که اگر سوزان سانتاگ زنده بود، دربارهی اوضاع سیاسی فعلیمان چه فکر میکرد. کتاب تازهی دربارهی زنان که مجموعهی نوشتهها و مصاحبههای او در دههی ۱۹۷۰ دربارهی فمینیسم و زنان است جنبهها و وجوهی از عقاید او را به ما نشان میدهد.
آیا زن و مرد ذاتاً متفاوتاند، و آیا نقشهای اجتماعیِ تعیینشده برای آنها پیامد منطقیِ این تفاوتهاست؟ انجلا ساینی، روزنامهنگار علمی، کتاب هیجانانگیزِ خود دربارهی مردسالاری را با این سخنِ دلنشین آغاز میکند که مردسالاری نه تغییرناپذیر است، نه اجتنابناپذیر و نه تزلزلناپذیر.
هدی شعراوی، فعال سیاسی و فمینیست مصری، را بیشتر با حرکت جسورانه و نافرمانی مدنیاش به یاد میآورند: برداشتن حجاب و روبنده در ایستگاه قطار قاهره در سال ۱۹۲۳.