گاهی صبحها از خانه راه میافتادم، این بخش پشتیِ مسجد شاه را دور میزدم، عرض خیابان استانداری را طی میکردم و میرسیدم به خیابان فتحیه که منتهی میشد به چهارباغ، معمولاً در این تقاطع به سمت چپ میپیچیدم تا برسم به جایی، جاهایی که اصلاً برای رسیدن به آنجا از خانه خارج شده بودم: کافه پولونیا.
در اواخر قرن نوزدهم و نیمهی اول قرن بیستم، جزیرهی الیس از مجراهای اصلی ورود مهاجران به آمریکا بود. آگوستوس شرمن، که در ادارهی مهاجرت این جزیره به کار اشتغال داشت، عکسهایی استثنائی از این مهاجران ثبت کرده است، به ویژه افرادی که برای بررسی پروندهشان در بازداشت موقت به سر میبردند. عکسها برگرفته از سایت ati است.
بهییه نخجوانی از نویسندگان شناختهشدهی ایرانی است که آثارش را به زبان انگلیسی مینویسد. نخجوانی در تازهترین رمان خود به تبعید و مهاجرت میپردازد، و اثرات آن را در قالب ماجراهای یک خانوادهی ایرانی روایت میکند. این گفتوگو به بهانهی انتشار ترجمهی فرانسوی رمان او انجام شده است.
آیا دفاع از گشودگی مرزها پشتوانهی نظری و توجیه عملی دارد؟ چه رابطهای میان نابرابری جهانی و لزوم گشودگی مرزها میتوان یافت؟ چرا در فرایند مشروعیتبخشی به کنترل دموکراتیک مرزها «ناشهروندان» هم باید مشارکت کنند؟