در این روزها و هفتهها که موج اعتراض به تبعیض نژادی، از آمریکا به بسیاری کشورهای جهان رسید، وبسایتهای سینمایی و غیرسینمایی فهرستی از فیلمهای دارای مضامین ضدنژادپرستانه ارائه دادند. منهای کاربرد این فهرستها به قصد شناخت بیشتر مردم از انواع تبعیضهای قومی و نژادی، نگارنده از پیگیری آنها بهرهی دیگری نیز برده است ...
کتاب «زندگی در زندان» مدیحهای در باب رؤیاهای آرمانگرایانهی انقلاب دموکراتیکی است که به علت تصلب ایدئولوژیک تدریجی و خودکامگی سیاسی بر باد رفت. هر فصل به یکی از وجوه این رؤیاهای بربادرفته میپردازد.
هرچند جمهوری اسلامی حکومتی به شدت سرکوبگر است اما میتوان تصور کرد که در صورت افزایش همزمان فشارهای داخلی و بینالمللی، ناچار به عقبنشینی شود. ما هنوز همهی روشهای مبارزات خشونتپرهیز را امتحان نکردهایم.
از نخستین انتخابات دموکراتیک چندنژادیِ آفریقای جنوبی در ۲۷ آوریل ۱۹۹۴، بیست و پنج سال گذشته است. قرار بود که این انتخابات به تفکیک نژادیِ نهادینهی حکومت آپارتاید پایان دهد. اما به نظر میرسد تغییرات ناچیز بوده است. آفریقای جنوبی هنوز کشور دو ملت است: سفیدپوستان ثروتمند و سیاهپوستان فقیر.
این کتاب شامل صدها نامهی نلسون ماندلا به نزدیکانش، دوستانش، و همچنین به مقامها و مسئولانی میشود که زندانیاش کرده بودند. این نامهها چهرهی مردی را به نمایش میگذارند که در پشت میلههای زندان خردمندتر و کاردانتر شده است، کسی که هم به شکل دوراندیشانهای تیزبین و هم به شکل فزایندهای نسبت به دیگران بخشنده و بلندنظر شده است، از جمله نسبت به همان کسانی که مناصب قدرت را در حکومتِ اخلاقاً انزجارآور کشورش در اختیار داشتند.
همهی ما در زندگی روزمره به وفور دچار خشم میشویم. خشم یک احساس انسانی است، اما فضیلت اخلاقی در مدیریت کردن و مهار کردن این احساس است، نه در تسلیم شدن به آن. حکیمان باستان آموزههای بسیاری برای مقابله با این احساس عرضه کرده بودند. اما در دنیای امروزی چگونه میشود خشم را مهار کرد؟