ژاله اصفهانی (۱۳۰۰ - ۱۳۸۶) از شاعران مهم معاصر است که جایگاهش آنگونه که باید در شعر فارسی شناخته شده نیست. در گفتگویی با فاطمه شمس، شاعر و استاد ادبیات فارسی در دانشگاه پنسیلوانیا، در مورد علل این جریان و اهمیت شعر اصفهانی جویا شدیم.
وقتی برتراند راسل مُرد در ایران برای گزارهای که میخواست خبر این مرگ را بدهد اتفاق عجیبی افتاد. در مورد کسی که کتاب «چرا مسیحی نیستم» را نوشته بود باید چه مینوشتند؟ او جان به جانآفرین تسلیم کرد! این یعنی او اکنون به نزد دادار بیهمتاست. اما این نظر کسانی است که به جانآفرین اعتقاد دارند و او نداشت، که مسیحی نبود. اگر این طور مینوشتند خبر مرگ او را برخلاف نظر او داده بودند.
خیلیها عقیده ندارند که آدم میتواند شرحی از احوال دنیا و جامعه ارائه کند، بلکه فقط میتواند شرح حال خودش را بنویسد ــ بگوید «از دید من اینطور بود.» تصور میکنند که کاری که نویسنده میکند گواهی دادن، اگر نه شهادت دادن، است و کتابی که مینویسید به این مربوط میشود که دنیا را چهطور میبینید و چهطور از خودتان مایه میگذارید. داستان قرار است «واقعی» باشد. مثل عکسها.
سانتاگ یک «نویسندهی متعهد» به کاملترین معنای کلمه بود. در نبود او چیزی از گفتمان عمومی ما کم شده است چون سانتاگ دیگر بخشی از این گفتمان نیست. ما نیاز داریم که جای خالی او را پر کنیم، با ادامه دادن به خواندن آثار او و اندیشیدن از راه ایدههای او، حتی و به ویژه وقتی که با آنها مخالفایم.
هیئت داوران «جایزهی بینالمللی ادبیات عرب»، جایزهی کتاب برگزیدهی سال ۲۰۱۹ را به نامهی شب، تازهترین کتاب هدی برکات، نویسندهی نامآشنای لبنانی اهدا کرد. برکات حالا از معدود نویسندگان جهان عرب است که تمام آثارش به زبان انگلیسی ترجمه شده و تمام جوایز مهم ادبی جهان عرب را برده است.
اوائل دههی هفتاد شمسی و در جدال میان ادبیات جدی و ادبیات رسمی که از سوی حکومت تبلیغ میشد ادبیات سومی زاده شد که با یک تیر دو نشان زد. عام و خاص را مخاطب خود کرد و توانست به فروش بالایی برسد. بامداد خمار با این شگرد آغازگر نوعی از ادبیات عامهپسند شد که محصول پیوند ادبیات خاص و ادبیات عام بود و بعدها از آن به عنوان «ادبیات میانه» یاد شد.