خانم پارسا حدود سه سال معاون وزارت آموزشوپرورش بود، تا آنکه در شهریور سال ۱۳۴۷ امیرعباس هویدا دوباره از او دعوت میکند تا مسئولیتی جدید به عهده بگیرد. فرخرو پارسا در یادداشتهایش از قول هویدا مینویسد: «میخواهم مسئولیت بزرگی را به یک مادر بدهم. میخواهم آموزشوپرورش فرزندان این مملکت را به دست یک مادر بسپارم. میخواهم وزیر آموزشوپرورش ما بچههای مردم را چون فرزندان خود بداند.»
«...دریافتم که سرانجام، آن سلاحی را که برای مبارزه با فقر و بدبختی مردم محروم کشورم لازم بود، یافتهام. در کشورم کمک به نیازمندان و محرومان جامعه تنها از طریق صدقه صورت میگرفت و اینک فهمیدم که میتوان با ایجاد مراکز مجهز با کارکنانی ورزیده و تحصیلکرده، به یاری نیازمندان و محرومان اجتماع رفت.»
سپاس خدا را که بعد از بیست سال باز فرصتی به دست آمد تا برای سومین بار زبان زنان سرلوحهی اوراقی شده، خدمات منظوره را در سایهی رشد بانوان انجام دهد. در این موقع که خطرناکترین مواقع حیاتی زنان ایران است، کارکنان زبان زنان میدانند چه مسئولیت مهمی را در چه زمان تاریکی به عهده گرفته و تا چه حد در تأثیر فشار روحی خواهند بود.
مهرانگیز دولتشاهی جزو اولین زنانی بود که وارد مجلس شد و سه دوره نمایندهی مجلس بود. او در سال ۱۳۵۴ بهعنوان اولین زن سفیر ایران به دانمارک رفت و تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ در این سِمت بود.
عبدالرحیم جعفری بزرگترین انتشاراتی ایران و خاورمیانه را در سه دهه ایجاد کرد. بیش از ۲۸۰۰ عنوان کتاب منتشر کرد و ۱۵ فروشگاه داشت و حدود ۳۰۰ نفر نیز بهطور مستقیم برایش کار میکردند. بیشتر از سه دهه نیز تلاش کرد تا امیرکبیر را دوباره به دست بیاورد اما نتوانست.
قمرالملوک وزیری، از تأثیرگذارانِ موسیقی ایرانی در قرن گذشته، ویژگیهایی در زندگیاش داشت که هرکدام به نوعِ خود منحصربهفرد است: او از محبوبترین خوانندگان دوران خود بود، نخستین زنی بود که بدون حجاب روی صحنه حاضر شد، انسان سخاوتمندی بود و همواره به امور نیازمندان میپرداخت. اما در زندگیاش با چالشهایی از جمله اعتیاد نیز همراه بود.