در ینگه دنیا، پیرمردی دوستداشتنی و اهل شیراز بود که در شهری کوچک از توابع ایالت نیویورک نزدیک خانهی ما زندگی میکرد. در آن شهر کوچک، که تعداد ایرانیان زیاد نبود، لطف او شامل حال ما هم شده بود و گاه به دیدارش میرفتیم و او نیز به خانهی ما میآمد...
زنی که آن روز آمد تا در یک دورهی آموزشی یکروزه شرکت کند، مانتوی سبز رنگباختهای به تن داشت و شالی کهنه بر سر. صورتش مثل بقیهی کسانی که ماهها از مسیر کوه و جنگل...
تصور کنید که جمعیت شهر شما یکشبه ۳۰ درصد افزایش یابد. اکثر تازهواردها فقیر، گرسنه و بیسرپناه هستند و حتی زبان شما را بلد نیستند. بعد تصور کنید که به جای بیرون راندن آنها از شهر، با آغوش باز از ایشان استقبال کنید و به بهترین شکلِ ممکن آنها را جا دهید. به غازیان تپه خوش آمدید، شهر صنعتی در جنوب ترکیه که دقیقاً چنین اتفاق در آن رخ داده است.
«هیئت بینالمللی نجات» از نقاشی کودکان به عنوان روشی برای ابراز احساسات یا پردازش آسیب کودکان استفاده کرده است. نقاشیهایی که در ادامه میبینید برگرفته از پروژهی «هیئت بینالمللی نجات» در کامبوج در دوران نسلکشی، سیرالئون و اوگاندا در اوایل قرن بیست و یکم و در اردن در همین سال گذشته است. این نقاشیها مسائلی از قبیل رنج آوارگی، خشونت و جدایی را از منظر خود کودکان نشان میدهد...
پس از دوران جنگ داخلى لبنان ... جوامع دینى که هجده تا از آنها در لبنان وجود دارد، تعیینکنندهی هویت افراد بوده است. اکثر جهان عرب ابتدا مسلمان شد و سپس به فرقههاى مختلف انشعاب یافت اما لبنان در این زمینه هم پیشگام بوده و هست. مردم پیش از آن که خود را فقیر یا مظلوم به حساب آورند، خود را شیعه، سنى، مارونى، دروزى یا ارتدوکس یونانى مىدانند.
آیا از حیث اخلاقی کشورها موظفاند که مهاجران را به درون خود راه دهند و به ایشان حق عضویت در جامعهی خود را اعطاء کنند؟ آیا مهاجرپذیری تکلیف اخلاقی کشورهای مهاجرپذیر است یا امری اختیاری؟ آیا ما باید به سوی جهانی بدون مرز برویم که آدمیان میتوانند آزادانه به هرجا که میخواهند بروند و در صورت تمایل در هر جایی غیر از زادگاه خود اقامت کنند و به عضویت جامعهی میزبان درآیند؟ یا باید مرزهای برساختهی سیاسی را که مانع حرکت آزادانهی انسانها در سطح جهان میشود به رسمیت بشناسیم و آن مرزها و محدودیتهای ناشی از آنها را اخلاقاً قابل دفاع بدانیم؟ فرض کنیم که کشور میزبان مکلّف است که به فرد پناهجو پناهندگی بدهد. اما آیا اخلاقاً مکلّف است که به آن فرد پناهجو حقّ شهروندی هم اعطاء کند؟ حقّ پناهندگی و حقّ شهروندی چه تفاوتهایی دارند؟ اینها از جمله پرسشهایی است که در گفتگو با دکتر آرش نراقی، دانشیار دین و فلسفه در کالج موراوین (Moravian College) در پنسیلوانیای آمریکا، مطرح کردهایم.