سهیل پارسا کارگردان ایرانی-کانادایی که به پاس چند دهه فعالیت ارزشمندش در هنرهای نمایشی کشور کانادا به تازگی برندهی جایزهی «باربارا همیلتن» شده، با شبنم طلوعی دربارهی زندگیاش در ایران و سالهای پس از مهاجرت گفتگو کرده است.
دکتر مجاب از معدود پژوهشگران زن غیر کُرد مطالعات کُردستان و تنها زن دانشگاهیای است که در سه دههی گذشته به شکل مستمر مسائل مربوط به زنان کُردستان در ایران، ترکیه، عراق، سوریه و در دیاسپورا را به صورت گسترده و عمیق مطالعه کرده است.
هفتهی گذشته هفتمین سالگرد خودسوزی اعتراضی نیکمرد طاهری، شهروند کُرد اهل صحنهی کرمانشاه، بود. مرگ او یکی از سه مورد خودسوزی پیروان آیین یاری (یارسان یا اهلحق) است که در خرداد و مرداد ۱۳۹۲ در همدان و تهران اتفاق افتاد.
من از کودکی کولبری کردهام. پدرم هم کولبر بود. در کردستان، جایی که من به دنیا آمدهام، اینها جملههای غریبی نیستند. هر خانواده در شهر من، مریوان، کسی را دارد که یا دیرزمانی کولبری کرده یا همین حالا مشغول کولبریست. کولبری بخشی از زندگی ماست که برای خودمان عادی شده. حتی احتمال مرگ در حین بر دوش کشیدنِ بارها هم برای ما تکراری است.
آیینی کهن از قلب کوههای عظیم و صعبالعبور زاگرس که منادیانش به زبان کُردی پیام پروردگارشان را بر پهنهی گیتی پراکندهاند و اصول دین و عباداتشان وامگرفته از فرهنگ کُردی است. نامشان «یارسان» است و در انتظار گذار از هزار و یک «دون» شیدایی، سالهاست که سکوت اختیار کردهاند و در خلوت «جمخانه»ها با نوای تنبور در ستایش یار و معبودشان مقام میخوانند.
مینها سربازان خاموشی هستند که بی توجه به صلح و آتشبس، حتی بعد از گذشت بیش از سه دهه از جنگ، همچنان زیر خاک در کمین انسانها نشستهاند. عمر دختر سه سالهاش را با دستهایی که بر روی مین جا گذاشته در آغوش میگیرد. نگاهی به من میاندازد و میگوید: من به این زندگی عادت کردهام اما همیشه میترسم.