تب‌های اولیه

مارتا نوسبام: می‌توان کشور خود را دوست داشت و در فکر آسیب رساندن به دیگر  کشورها نبود

آندریا آگوئیار

دیوژن کلبی‌مسلک نخستین جهان‌وطن بود. وقتی از او می‌پرسیدند اهل کجاست، نه از طبقه‌ی اجتماعیِ خود حرف می‌زد، نه از جنسیت یا تبار یا موقعیت اجتماعی‌اش به عنوان یک انسان آزاد. فقط می‌گفت که «جهان‌وطن» است. مارتا نوسبام، فیلسوف ۷۳ ساله‌ی آمریکایی، در کتاب سنت جهان‌وطنی: آرمانی شرافتمندانه اما معیوب، با بازگویی این داستان اعتبار این ایده را می‌سنجد.

امپراتوری اخلاقی آشوکا در هند

سونام کاچرو

در شگفت می‌مانیم که کجا می‌شود نمونه‌ای از نیکی را در دنیای سیاست امروز پیدا کرد. آشوکا، امپراتور هند باستان، تصور می‌کرد که انتشار آرمان‌های او برای گسترش نیکی اهمیت دارد. نهرو زمانی مصرانه از اعضای مجلس قانون اساسی خواسته بود به خاطر بیاورند که امپراتوری آشوکا «دوران جهانی» بودن هند بوده: دورانی که کشور هند همسایگانش را نه از راه جنگ که از راه فرهنگ زیر نفوذ می‌گرفت.

مرگ ما دیر یا زود فرامی‌رسد. آیا درک معنا به ما کمکی خواهد کرد؟

وارن وارد

دوستم همیشه به طعنه و شوخی می‌گوید، «به‌رغم همه‌ی پیشرفت‌های پزشکی، میزان مرگ‌ومیر ثابت مانده است ــ یک مرگ به ازای هر نفر!» او و من با هم در دهه‌ی ۱۹۸۰ در رشته‌ی پزشکی درس می‌خواندیم. ما، مثل هر کس دیگری در این رشته، شش سال تمام وقت خود را صرف حفظ کردن تمام مشکلات و بیماری‌هایی کردیم که ممکن است برای بدن انسان رخ دهد.

به خود تکیه کردن

ایرج قانونی

انکارشده، در آن حال که اجتماع همه‌ی امتیازاتش را ناچیز انگاشته است، تک و تنها و تُهی، به خودوانهاده‌شده، درمانده، سر در گریبان، و مستأصل، به دیوار تکیه داده، نه به خود. آدم‌ها تک و تنها گیر می‌افتند، یکی یکی. مرگ هم هر کس را تنها گیر می‌آورد. مرگ و نومیدی، دو همزاد‌. تصویری ساده و تکان‌دهنده از جوانان ما.

بی‌رحمی و اخلاق

پل راسل

اگر اخلاق را جدی بگیریم، چنان که باید این کار را بکنیم، آن‌گاه دلیل موجهی داریم که اخلاقی‌گری ــ به ویژه بی‌رحمانه‌ترین شکل‌های آن ــ را هم بسیار جدی بگیریم. پیچش بنیادی و ذاتی در وضعیت بغرنج بشری این است که اخلاق هم امکان و هم ابزاری برای تحقق بخشیدن به بسیاری از بی‌انعطاف‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین شکل‌های بی‌اخلاقی است.

 

«حالا دیگر چطور زندگی کنیم؟»؛ پرسشی که فلسفه نمی‌تواند به آن پاسخ دهد

دیو الیس

این مسئله که حالا دیگر چطور زندگی کنیم؟ پرسش بسیاری از افراد در این بحران کرونایی است، بحرانی که ما را از ادامه‌ی روال عادی الگوهای زندگی بازداشته است. اما این پرسش همیشه درخواستی ساده برای پاسخی سرراست نیست، که تو گویی ما به نحوی می‌توانیم پاسخ «صحیح» را از این جهان بگیریم.

نامیرایی، و تکنیک نوشتن

ایرج قانونی

وقتی برتراند راسل مُرد در ایران برای گزاره‌ای که می‌خواست خبر این مرگ را بدهد اتفاق عجیبی افتاد. در مورد کسی که کتاب «چرا مسیحی نیستم» را نوشته بود باید چه می‌نوشتند؟ او جان به جان‌آفرین تسلیم کرد! این یعنی او اکنون به نزد دادار بی‌همتاست. اما این نظر کسانی است که به جان‌آفرین اعتقاد دارند و او نداشت، که مسیحی نبود. اگر این طور می‌نوشتند خبر مرگ او را برخلاف نظر او داده بودند.

چرا ما باورهای خود را نقد نمی‌کنیم

میریام شوئنفیلد

بسیاری از باورهای ما که نقش اساسی در جهان‌بینی‌مان دارد، برگرفته از جوامعی است که به آن تعلق داشته و در آن پرورش یافته‌ایم. والدین مذهبی بچه‌های مذهبی بار می‌آورند، مؤسسات آموزشیِ لیبرال، فارغ‌التحصیلان لیبرال تربیت می‌کنند و ایالت‌های دموکرات یا جمهوری‌خواه اغلب دموکرات یا جمهوری‌خواه باقی می‌مانند.