ناشران دیاسپورا، کتاببهدوشانی مخالف سانسور
مریم فومنی
حالا هفتمین اردیبهشتی است که ناشران فارسیزبانِ خارج از ایران، همزمان با «نمایشگاه کتاب تهران»، کتابهای ممنوع در آن شهر و نمایشگاه را شهر به شهر به دوش میکشند و به دست مخاطبان میرسانند.
حالا هفتمین اردیبهشتی است که ناشران فارسیزبانِ خارج از ایران، همزمان با «نمایشگاه کتاب تهران»، کتابهای ممنوع در آن شهر و نمایشگاه را شهر به شهر به دوش میکشند و به دست مخاطبان میرسانند.
در دههی ۱۹۴۰ بخش غربیِ لس آنجلس در واقع به پایتخت ادبیات آلمانی در تبعید تبدیل شده بود. انگار کافههای برلین، مونیخ و وین مشتریهای خود را به سانست بولوار سرازیر کرده بودند. نویسندگان در کانون این جامعهی مهاجرِ اروپایی قرار داشتند.
خراسان از نخستین روزهای ظهور آیین بهائی از پایگاههای مهم آن در ایران بوده و شاید بتوان گفت که بزرگترین جمعیت بهائیان را در شهرها و قصبهها و دهات خود داشته است. کتاب «تاریخ دیانت بهائی در خراسان» با عکسها و فهرستهای متعدد، داستان زنان و مردانی است که از اواسط قرن نوزدهم با گسستن از بندهای سنّت و شریعت به هویتی نو روی آوردند و همواره با شدیدترین مخالفتها از سوی روحانیون روبهرو بودند.
مهرانگیز منوچهریان در سال ۱۳۲۸، وقتی هنوز کارآموز وکالت بود، در کتاب انتقاد: قوانین اساسی و مدنی و کیفری ایران از نظر حقوق زن به بخشهایی از قانون اساسی و مدنی دربارهی حقوق زن اعتراض میکند و پیشنهاد میدهد که باید قانون تغییر کند تا زن ایرانی بتواند هم رأی بدهد و هم نمایندهی مجلس شود.
حکومت سوریه مأموریت کنترل و مبادی مبادلهی کالا را همچون امتیازی برای افسران وفادار در نظر میگرفت و گاه حتی مستقیماً با وضع تعرفه و مقررات گمرکی مورد نظر این افسران، به کار قاچاقشان رونق میداد. این موقعیت چنان قیمتی بود که برخی از شدیدترین رقابتها در ارتش سوریه بر سر پستگرفتن در آنجا رخ داد.
چرا نظامیان در کشورهایی نظیر چین، کوبا و ویتنام با نظام کمونیستی به سرمایهداری علاقهمند میشوند و حضوری پررنگ در اقتصاد پیدا میکنند. نطفهی نیروی نظامی با فعالیتهای عمرانی، مهندسی و اقتصادی از همان آغاز تشکیل نظام جدید بسته شده. همچنین با کاهش منابع، نظامیان برای تامین هزینههای نظامی به فعالیت اقتصادی رو میآورند .
تسلط غیرنظامیان بر نظامیان شرط لازم حاکمیت دموکراسی است. در عین حال برقرارکردن تسلط مدنی چالش مهم پیش روی دموکراسیهای نوپا است. فعالیت اقتصادی نظامیان تأثیرات مختلفی بر روابط میان دولت مدنی و نظامیان میگذارد، و بهتدریج از تسلط غیرنظامیان بر قوای نظامی میکاهد
نطفهی فعالیت اقتصادی نظامیان طی دورهی دولتسازی در کشورهای در حال توسعه شکل گرفت. در اغلب این کشورها ابتدا با شکلگیری یک نیروی نظامی قابل اعتنا مواجه هستیم و بعد با ساختهشدن دولت. فعالیت اقتصادی نظامیان اما فرایند دموکراسیسازی در کشورهای در حال توسعه را با مشکل مواجه کرد.
با پایانیافتن جنگهای داخلی یا جنگهای بین کشورها، امکان مداخلهی اقتصادی نظامیان بالا میرود. رهبران سیاسی میخواهند برای حفظ قدرت خود به نظامیان تکیه کنند، برای همین به آنها امتیاز میدهند. هر چه حکومت برای بقای خود بیشتر بر نظامیان تکیه کند، احتمال واردشدن آنها در فعالیتهای اقتصادی سودآور هم بیشتر میشود.
نظامیانی که میخواهند سود کنند، ادارهی کسبوکار نظامی را به دست متخصصان غیرنظامی میدهند. اما وقتی برای نظامیان مهم نباشد که کسبوکاری که به دست گرفتهاند سودبخش باشد، بلکه میخواهند از آن صرفا به عنوان ابزاری برای ادامهی رابطهی انگلوار با دولت استفاده کنند، مدیریتش را هم به اهل فن نمیسپارند.
نظامیها وانمود میکنند که طرحهای عظیم اقتصادیشان برای «مردم» و «ملّی» هستند، اما اکثریت عظیم «مردم» از این طرحها سودی نمیبرند. سرمایهداری جدید نظامی دیگر در قالب شکلهای کلاسیک اقتصاد و بازار نئولیبرال عمل نمیکند و حتی دیگر در آن خبری از وعدهی آرمانشهر مصرفی نئولیبرال مبنی بر انتخاب آزاد و حقوق فردی هم نیست.
تحولات سیاسی مانند روند دموکراسیسازی در کشورهای آمریکای لاتین چه تأثیری بر فعالیتهای اقتصادی نظامیان داشته است؟ چرا آزادسازی اقتصادی در کشورهایی فعالیت اقتصادی نظامیان را شتاب داد و در کشورهای دیگری مانع آن شد؟ سود نظامیان از فعالیتهای اقتصادیشان دقیقاً در کجاست؟
سیاستهای آزادسازی اقتصادی ارتشهای کشورهای خاورمیانه را وارد عرصهای کرد که در آن با دردستداشتن امکاناتی انحصاری عملاً جای رقابت را برای بخش خصوصی تنگ کردند و در سطحی بیرقیب به فعالیت تجاری پرداختند. این فعالیتها، و فساد همراه با آن، بهخصوص در بهار عربی، هدف اعتراض جنبشهای مردمی منطقه بود
نظامیان معمولاً در وضعیت نزاع یا اضطرار اجازهی فعالیت اقتصادی مییابند، و فرض بر این است که با بازگشت اوضاع به حالت عادی باید به پادگانها برگردند. اما نظامیانی که از فعالیت اقتصادی سود میبرند و به فساد ناشی از بینظارتبودنش هم مبتلایند در تداومیافتن وضعیت نزاع میکوشند.
تقریباً یکچهارم کشورهای جهان نظامیانی دارند که هم با چکمه و هم با چرتکه سروکار دارند. با این حال، مطالعات انگشتشماری دربارهی پدیدهی حضور نظامیان در اقتصاد، نحوهی عملکرد اقتصادی و نتایج این فعالیتها، و تأثیری که در روابط و ساختار قدرت به جای میگذارد انجام شده است.
در سال ۱۳۹۶ وقتی ویدا موحد روسریاش را بر چوب کرد، نسل جوان از اقدام رادیکال «دختران خیابان انقلاب» علیه حجاب اجباری چندان استقبال نکرد اما پنج سال بعد همان حرکت رادیکال به خیزشی فراگیر در میان نسل جوان انجامید. در این فاصله چه تغییراتی در جامعه رخ داده است؟
در فاصلهی پانزده سال، قیمت هر متر مربع واحد مسکونی در تهران به طور میانگین از ۶۵۰ هزار تومان به بیش از ۵۲ میلیون تومان رسیده است. یعنی متوسط قیمت مسکن در تهران نزدیک به ۸۰ برابر شده است.
حاکم اقتدارگرا باید به نیروهای سرکوب خود مزد و دستخوش بدهد تا پشتش بایستند، در عین حال، برای تأمین مالی این هزینه باید ثروتها و منابع کسب درآمد گروههای بزرگی از مردم را از دستشان درآورد. این کار ممکن است در نهایت به ضرر حاکم تمام شود خصوصاً وقتی در نتیجهی یک دور قیام، دچار بحران اقتصادی هم شده باشد .
انقلابیون سودانی نمایندگانی از جامعهی مدنی داشتند که هم اعتبار لازم برای مذاکره با نظامیان جهت رسیدن به یک گذار توافقشده را داشتند و هم مهارت لازم برای مذاکره و چانهزنی را. تجربهی موفق سودان نشان میدهد که تحقق توافق بین نظامیان و مخالفان برای گذار به دموکراسی حیاتی است.
ارتشی که غالباً پس از درماندگی نیروی پلیس برای سرکوب مخالفان فراخوانده شده ممکن است فرمانبردارانه معترضان را سرکوب کند، اما در عین حال ممکن است به نفع خود یا گزینهی منتخب خود برای حکومت نیز علیه دیکتاتور دست به کودتا بزند.
احتمال اینکه فعالان به بسیج مردمی و راهاندازی کمپینهای اعتراضی غیرمسلحانه علیه حکومت بپردازند در کشورهایی که نظام سربازگیری وظیفه دارند بیشتر از کشورهایی است که حکومت ارتشهایی با نیروهای داوطلب (که شغلشان نظامیگری است) در اختیار دارد.
سادهاندیشانه است که فکر کنیم ارتش تونس بهخاطر پایبندی به اخلاق و اصول حرفهای و «غیرسیاسی»بودن از سرکوب قیام سرباز زد. چیزی که برای فرماندهان ارتش مهمتر از اصول حرفهای و اخلاقی بود، تشخیص و تجزیه و تحلیل منافعشان بود.
جلب حمایت یا رضایت بخشی از نیروهای نظامی برای گذار به دموکراسی ضروری است. هیچ گذاری نیست که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از شکافی جدی در خود حکومت اقتدارگرا شروع نشده باشد؛ شکافی که اصولاً در امتداد کشمکشهایی رخ میدهد که میان تندروها و میانهروهای حکومت پیش میآید.
وقتی دیکتاتور به «آخر بازی» میرسد، نقش نیروی نظامی حیاتی میشود. اگر دیکتاتورها نتوانند در موقعیت «آخر بازی» وفاداری نیروی نظامی را حفظ کنند، میبازند. آنچه در وفادارماندن ارتش در این موقعیت بیش از همه مهم است، نحوهی شکلگیری و عضوگیری نیروهای نظامی بر معیار تعلق و تعهد به نظام حاکم است