تب‌های اولیه

در باب نویسندگی

وی. اس. نایپول

واقعاً نمی‌دانم چطور نویسنده شدم. می‌توانم به تاریخ‌ها و واقعیت‌های مشخصی درباره‌ی پیشه‌ام اشاره کنم. اما باز خودِ این فرایند مرموز می‌مانَد. برای مثال، معلوم نیست چرا ابتدا باید بلندپروازی-میل به نویسندگی و دستیابی به شهرت و افتخار- به سراغم آمده باشد، آن‌هم مدت‌ها پیش از این که چیزی برای نوشتن به فکرم برسد.

ایوان کلیما، وجدان پراگ

فهیمه خضر حیدری

برای نویسندگان ممنوع‌القلم فقط پست‌ترین مشاغل مجاز بود؛ حمالی، شبگردی، شیشه‌شویی، رفتگری و، اگر خوش‌شانس بودند، انبارداری. اما همین نویسندگان در آن دوران بهترین کتاب‌ها را نوشتند.

تاریخ ادبیات ضدجنگ

جرود لِیبر

لیبرالیسم رادیکالی که در گفته‌ی بارگاس یوسا وجود دارد ممکن است در میان نویسندگان داستان و رمان به طور کلی حضور داشته باشد اما تاریخ مدرن گفتگوها را به شیوه‌ای شکل داده است که به نظر می‌رسد ما اظهارات جدید آشکاری درباره‌ی ضدیت با جنگ نداریم. 

قاضی ربیحاوی، راوی قصه‌ی آدم‌های بی‌صدا

قاضی ربیحاوی در گفت‌وگو با مریم فومنی

قاضی ربیحاوی ده‌ها رمان، مجموعه داستان کوتاه و نمایشنامه نوشته که بسیاری از آنها به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسه، ایتالیایی، سوئدی و عربی ترجمه شده‌اند. در بیشتر داستان‌هایش می‌توان ردّپای زندگی عرب‌های ایران را دنبال کرد.

«من زنده‌ام»: قلم در دست زنان افغانستان

بتول حیدری در گفت‌وگو با آیدا حق‌طلب

در دنیایی که دهه‌ها است افغانستان را با جنگ، تروریسم و طالبان می‌شناسد، قرار گرفتن واژه‌هایی همچون ادبیات، داستان کوتاه و نویسندگان زن در کنار نام این کشور احتمالاً ترکیب‌های ناآشنایی را می‌آفریند.

ما ادبیاتی‌ها کجای کاریم؟

فرشته مولوی

برشت در شعری (به ترجمه‌ی رضی هیرمندی) می‌پرسد، «در روزگار تیره‌وتار هم آیا ترانه هست؟» و پاسخ می‌دهد که، «آری، ترانه هست: در وصف روزگار تیره و تار.»

درباره‌ی آزادیِ نوشتن در اوکراین

آندری کورکف

برای اوکراینی‌ها آزادی مهم‌تر از ثبات است. برای روس‌ها عکس این موضوع صادق است. اوکراینی‌ها در هر دور از انتخابات رئیس‌جمهورشان را عوض می‌کنند. روس‌ها تزارشان را تا زمان مرگ سرِ کار نگاه می‌دارند.