من کودکی جنگزده بودم
بشرا صدیق
من در جنگ به دنیا آمدم و بزرگ شدم. بیست سالِ اولِ زندگیام را در افغانستانِ پس از حملهی آمریکا گذراندم. جنگ فقط چند ماه از من بزرگتر بود.
من در جنگ به دنیا آمدم و بزرگ شدم. بیست سالِ اولِ زندگیام را در افغانستانِ پس از حملهی آمریکا گذراندم. جنگ فقط چند ماه از من بزرگتر بود.
اینستاگرام، یوتیوب و تیکتاک از عصر برندسازیِ شخصی خبر میدهند، آنجا که موفقیت را با تعداد دنبالکنندهها و «لایکها» میسنجند، جایی که در معرض دید قرارگرفتنْ حریم خصوصی را از بین میبرد و شهرت به اسکناس تبدیل میشود. در زندگیِ یک اینفلوئنسر (شخصی با قدرت تأثیرگذاری بر خریدارانِ بالقوه) همهچیز فروختنی است، از جمله بچهها.
در دنیای اطراف ما اتفاقات هولناکی رخ میدهد اما آیا گاهی لازم نیست که بیتفاوتی پیشه کنیم تا بتوانیم سلامتِ روانیِ خود را حفظ کنیم و به زندگیِ عادی و لذت بردن از مواهبِ آن ادامه دهیم؟
«هیئت بینالمللی نجات» از نقاشی کودکان به عنوان روشی برای ابراز احساسات یا پردازش آسیب کودکان استفاده کرده است. نقاشیهایی که در ادامه میبینید برگرفته از پروژهی «هیئت بینالمللی نجات» در کامبوج در دوران نسلکشی، سیرالئون و اوگاندا در اوایل قرن بیست و یکم و در اردن در همین سال گذشته است. این نقاشیها مسائلی از قبیل رنج آوارگی، خشونت و جدایی را از منظر خود کودکان نشان میدهد...