تاریخ انتشار: 
1397/11/12

قتل‌های حکومتی در جمهوری اسلامی به روایت آمار؛ نام‌هایی که فراموش نمی‌شوند

شاهد علوی

Daily Express

قتل‌های حکومتیِ دوران جمهوری اسلامی در معنایِ قتل‌های هدفمندِ مخالفان و منتقدان سیاسی و عقیدتی و به طور کلی هر کسی که ادامه‌ی حیاتش مطلوبِ حکومت نیست به دستِ مأموران حکومتی و یا به سفارش آنان اما بدون قبول مسئولیت رسمی انجام آن، تنها به دهه‌ی ۱۳۷۰ و چند شخصیت شریفِ سیاسی و ادبیِ شناخته‌شده که اسم‌شان زیاد شنیده شده محدود نمی‌شود.

به نظر می‌رسد در میان مقامات جمهوری اسلامی این گرایش وجود دارد که قتل‌های حکومتی در جمهوری اسلامی را صرفاً به ۴ قتل سیاسی در سال ۱۳۷۷ محدود کنند، که آن هم نه نتیجه‌ی اراده‌ی حکومت که حاصل خودسری تعدادی مأمور امنیتی بوده است. جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر کوشیده‌ است که از طریق تبلیغات و تریبون‌های رسمی این تلقی را جا بیندازند و هر خبر و تحلیلی که این گزاره را به چالش کشیده با برچسب نداشتن منبع موثق بی‌اعتبار کند.

در چارچوب این نگاه، البته منبع موثق به منبع رسمی تقلیل می‌یابد و برای نمونه در حوزهی خبرهای مربوط به قتل‌های حکومتی، تنها خبری که وزارت اطلاعات منتشر کرده است معتبر و قابل استناد ارزیابی می‌شود و هر خبری جز آن با برچسب نامعتبر بودن به حاشیهی تردید و انکار رانده می‌شود.

به این ترتیب، پیکر قربانیان قتل‌های حکومتی و شواهدی که نشان می‌دهد این‌ افراد قربانیِ دستگاه ترور دولتی شده‌اند معتبر ارزیابی نمی‌شود چون منبع رسمیِ مورد نظر آنان، حکومتی یا به تعبیر آنان «خودسرانه بودن» قتل را تأیید نکرده است. به بیانی دیگر، این نه کالبد قربانی که اعتراف قاتل است که به قتل سندیت می‌دهد.

این اصرار بر محدود کردن قتل‌های حکومتی به ۴ مورد، دفاعیست از کلیت جمهوری اسلامی همچون «نظامی اقتدارگرا اما قانونی و با صلابت» که مخالفانش را آشکارا بر دار میکشد و دلیلی ندارد آنان را مخفیانه به قتل برساند.

آمار و نشانه‌های زیادی وجود دارد که وزارت اطلاعات و البته سازمان‌های خلف آن تا پیش از تأسیس این وزارتخانه در سال ۱۳۶۲، در چهار دهه‌ی گذشته به‌طور منظم بسیاری از کسانی را که مستحق «حذف فیزیکی» تشخیص داده‌ به صورت مخفیانه به قتل رسانده‌‌اند. برای نمونه، در اعترافات چند تن از مأموران اطلاعاتی که در پرونده‌ی قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری ضبط شده است به صراحت به عادی بودن کشتن مخالفان در وزارت اطلاعات تأکید شده است.

اصغر اسکندری معروف به «سیاحی»، کارمند وزارت اطلاعات در اعترافاتِ پرونده‌ی قتل داریوش و پروانه فروهر می‌گوید: «این نمونه اقدام‌ها روال کار تشکیلات وزارت بوده و در نتیجه اقدامات مذکور بار اولِ این‌جانب نیز نبوده است. از چندین سال قبل از حذف‌های موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای ما با آن مأنوس بودیم تا حدی که در پیش‌بینی برنامه‌های سالانه شاخص‌ترین فعالیت‌های حذف و ربایش در نظر گرفته می‌شد و این امر هنوز به صورت مکتوب در اسناد تشکیلات باقی است.»

در خاطرات برخی از منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی نیز که از برنامه‌ی قتل حکومتی جان به در برده‌اند در این مورد اطلاعات و اشاره‌های روشنی وجود دارد.

هدف قتل‌های سازمان‌یافته‌ی حکومتی دگراندیشان، مخالفان سیاسی، رهبران و فعالان اقلیت‌های دینی و مذهبی، زندانیان سیاسیِ سابقِ جان‌ به ‌در برده از کشتار ۶۷ و یا شهروندان عادی بوده‌اند که بر حسب روابط یا اتفاق چیزهایی می‌دانسته‌اند.

جمهوری اسلامی در مواردی مخالفان و منتقدان خود را در خارج از ایران (بیشتر در اروپا، ترکیه و اقلیم کردستان عراق) به قتل رسانده است. قربانیان این قتل‌ها که در رده‌ی ترورهای سیاسی قرار می‌گیرند عموماً رهبران، اعضای احزاب و فعالان سیاسیِ اپوزیسیون، در مواردی مقامات حکومت پهلوی و در چند مورد هنرمندان و دگراندیشان منتقد جمهوری اسلامی؛ و مجریان قتل‌ها هم یا معاونت خارجی وزارت اطلاعات و یا سپاه قدس جمهوری اسلامی بوده‌اند.

در داخل کشور نیز هدف قتل‌های سازمان‌یافته‌ی حکومتی دگراندیشان، مخالفان سیاسی، رهبران و فعالان اقلیت‌های دینی و مذهبی، زندانیان سیاسیِ سابقِ جان‌ به ‌در برده از کشتار ۶۷ و یا شهروندان عادی بوده‌اند که بر حسب روابط یا اتفاق چیزهایی می‌دانسته‌اند که به نظر وزارت اطلاعات (و در چند مورد مشخص، اطلاعات ناجا) بیش از حدِ لازم بوده و همین اطلاعات‌ِ اضافه آن‌ها را از نظر سیستم امنیتی چنان خطرناک کرده که قتل‌شان ضرورت یافته است.

علاوه بر همه‌ی این‌ها، در یک دوره‌ی مشخص، خلافکاران عادی که به نظر وزارت اطلاعات غیرقابل اصلاح تشخیص داده شده بودند، هدف قرار گرفتند. در اغلب این موارد نیز مجریانِ قتل‌ها اداره‌ی کل عملیات معاونت امنیت وزارت اطلاعات و یا اخلاف‌شان در اطلاعات نخست‌وزیری، دادستانی انقلاب، سپاه یا کمیته‌های انقلاب بوده‌اند.

علما و نواندیشان دینی سنّی، کشیشان مسیحی و مدیران و فعالان جامعه‌ی بهائی در میان کسانی هستند که صرفاً به دلیل باورهای دینی قربانی قتل‌های حکومتی شده‌اند. ذکر این نکته ضروری است که تا پیش از تشکیل وزارت اطلاعات در شهریور ۱۳۶۲، رهبران و فعالان اهل سنت ایرانی در امنیت نسبی بودند و جدا از ترور مخالفان سیاسی در خارج از کشور، در داخل کشور تنها فعالان و مسئولان جامعه‌ی بهائی و کشیشان مسیحی قربانی قتل‌های حکومتی میشدند.

پیش از پرداختن به آمار ضروری است چند نکته را روشن کنم؛ نخست‌ این ‌که آماری که در پی می‌آید تنها شهروندان ایرانی را در بر می‌گیرد که در داخل یا خارج از ایران توسط مأموران حکومتی ایرانی و یا با دستور و خواست آنان و با برنامه و نقشه‌ی از پیش‌ تعیین ‌شده و بدون قبول مسئولیت به قتل رسیده‌اند. بنابراین فارغ از این‌که به نظر نگارنده اعدام هم گونه‌ای قتل حکومتی است و اعدام‌های سیاسیِ چهل سالِ اخیر از جمله اعدام‌های سال‌های آغازینِ پس از انقلاب ۵۷ حتی با استانداردهای جمهوری اسلامی تبهکارانه است، آمار اعدامیان در این بررسی در نظر گرفتهنشده است.

نکته‌ی دوم‌ این‌که پس از انقلاب ۵۷، شهروندان بهائی و در مواردی مشخص و محدود شهروندان مسیحی، یهودی و بلوچ‌های اهل سنت، یارسان، اهل حق و دراویش قربانی نفرت مذهبی شهروندان عادیِ متعصبِ شیعه مذهب شده‌اند و جان‌شان را از دست داده‌اند اما در این آمار در نظر گرفته نشده‌اند. قربانیان قتل‌های نفرت را باید جدا از قتل‌های حکومتیِ سازمان‌یافته‌ای در نظر گرفت که مأموران حکومتی با برنامه‌ریزیِ قبلی و در راستای منافع نظام سیاسیِ حاکم و همچون وظیفه‌ای سازمانی انجام داده‌اند و احتمالاً هنوز انجام می‌دهند.

سوم این‌که پیکر برخی از کسانی که قربانیان قتل‌های حکومتی در ایران شناخته می‌شوند تاکنون پیدا نشده است و بنا بر تعاریفِ مورد توافق در حقوق بین‌الملل آن‌ها را باید ذیل ناپدیدشدگان قهری فهرست‌ کرد. در ایران با توجه به اطلاعاتی که زندانیان سابق و فعلی از فضای زندان‌های ایران و آمار و مشخصات زندانیان سیاسی و عقیدتیِ حاضر در این زندان‌ها به دست می‌دهند اجمالاً این توافقِ همگانی وجود دارد که ناپدیدشدگان قهری در ۴۰ سالِ اخیر قربانی قتل‌های حکومتی شده‌اند و بنابراین من در این آمار، آنان را همچون قربانیان قتل‌های حکومتی ذکر کرده‌ام. البته در اشاره به قربانیانی که بنا بر تعریف ناپدیدشده‌ی قهری هستند در هر مورد به نیافته شدن پیکر و یا ردی از آن‌ها اشاره کرده‌ام.

اجمالاً این توافقِ همگانی وجود دارد که ناپدیدشدگان قهری در ۴۰ سالِ اخیر قربانی قتل‌های حکومتی شده‌اند.

چهارم این‌که جمهوری اسلامی در مواردی متهم شده است که فعالان سیاسی و دگراندیشان غیر ایرانی را به دلیل روابط سیاسی آن‌ها با اپوزیسیون ایرانی و یا آثار و عقایدشان، در ترکیه، عراق و لبنان و دست کم یک مورد در بریتانیا هدف گرفته است. برای نمونه علی نجادی العادمی کارتونیست سیاسی فلسطینی که به دلیل کشیدن و انتشار کاریکاتورهای ضدخمینی شناخته شده بود، ۳۱ تیر ۱۳۶۶ در لندن ترور شد. اما در این گزارش تنها بر روی ترور ایرانی‌ها و آن هم تنها ترورهای منجر به مرگ تمرکز شده است.

و نکته پایانی این‌که در لیست‌های مختلف اسامی زیادی به عنوان قربانیان قتل‌های حکومتی ذکر شده است. به نظرم، در بررسی دقیق‌تر، این لیست‌ها و اسامی را باید به دو دسته تفکیک کرد. تفکیکی که من در فهرست زیر لحاظ کرده‌ام:

دسته‌ی نخست کسانی هستند که با توجه به شواهد و مدارک موجود، سابقه‌ی تهدیدها و فشارهایی که متوجه فرد شده است، و البته جایگاه سیاسی، فکری و عقیدتی آنان، می‌توان در مورد ترور، ربوده شدن و قتل و یا ناپدید شدن آن‌ها به دست و یا خواست نیروهای امنیتیِ وابسته به حکومت اطمینانی نسبی داشت.

دسته‌ی دوم کسانی هستند که هرچند نامشان در فهرست‌های مختلف قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای به تواتر ذکر شده است اما اطلاعات در مورد آنان کامل یا کافی نیست. در این گزارش، نام قربانیانی در این دسته قرار داده شده است که در مورد سابقه‌ی سیاسی و یا حرفه‌ای آنان، شیوه‌ی کشته شدن، تعلق سازمانی یا جایگاه اجتماعی و مذهبی و همچنین انگیزه‌های احتمالی برای قتل حکومتی آنان اطلاعات دقیقی در دست نیست یا در صورت در دسترس بودن به دلیل برخی تناقضات یا ابهام‌ها دشوار بتوان صحت و یا دقت این اطلاعات را تأیید کرد. باید امیدوار بود پژوهشگران، خانواده، دوستان و یا همفکرانِ این دسته از قربانیان، در آینده اطلاعات و جزئیات دقیق‌تری در مورد آنان به دست بدهند.

علاوه بر این، من در این گزارش، بنا بر ملاحظاتی که در جای خود به آن اشاره می‌کنم قربانیان قتل‌های حکومتی دهه‌ی ۱۳۷۰ در عراق را که جز چند مورد همه‌ی آن‌ها در اقلیم کردستان اتفاق افتاده است مجزا از سایر قربانیان فهرست کرده‌ام.

در نهایت؛ این گزارش، با ملاحظه‌ی همه‌ی فهرست‌ها و منابعِ در دسترس تهیه شده است و تلاشی است برای فراهم کردن مرجعی جامع از اسامی قربانیان، تاریخ و مکان دقیقِ ترورها و قتل‌های حکومتی و شرحی مختصر از شیوه‌ی انجام آن‌ها از سوی جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران. با این حال این تلاش، به عنوان گامی برای مبارزه با فراموشی و رویارویی با سیاستِ انکار و سکوت، نمی‌تواند کامل یا بی‌نقص باشد و نویسنده هم ادعایی در این مورد ندارد.

*****

 

۱) ۳۰ بهمن ۱۳۵۷، ارسطو سیاح کشیش کلیسای انگلیکن مقابل دفتر کارش در شیراز با ضربات چاقو به قتل رسید. پس از قتل او، اموال کلیسای انگلیکن از سوی جمهوری اسلامی توقیف شد. کلیسای انگلیکن که خدمات خود را به زبان کشور مقصد ارائه می‌دهد از سوی جمهوری اسلامی در رده‌ی «کلیساهای مروج افکار انحرافی» ارزیابی شده است.

 

۲) ۳ خرداد ۱۳۵۸، محمد موحد از فعالان جامعه‌ی بهائی شیراز و بعدتر تهران، در خیابانی در تهران ربوده شد و از آن زمان ناپدید شده است. او پیشتر چندین بار برای بازپرسی به کمیته‌ی انقلاب احضار شده بود. حکم بازداشت آقای موحد ٢٢ اردیبهشت ۱۳۵۸ از طرف دادستان کل انقلاب صادر شده بود.

 

۳) ۲۰ آبان ۱۳۵۸، دکتر علیمراد داودی منشی محفل ملی بهائیان ایران و استاد فلسفه‌ی‌ دانشگاه تهران در حال قدم زدن در محوطه‌ی پارک لاله از سوی سرنشینان یک اتومبیل جیپ ربوده شد و از آن زمان ناپدید شده است. در آن زمان، جز اتومبیل‌های دولتی، اتومبیل دیگری نمی‌توانست وارد محوطه‌ی پارک شود. دکتر داودی چند روز پیش از ربوده شدن تلفنی تهدید شده بود.

 

۴) ۱۶ آذرماه ۱۳۵۸، شهریار مصطفی شفیق افسر ارشد پیشین ارتش و پسر اشرف پهلوی هنگام خروج از منزل مادرش در پاریس به ضرب گلوله کشته شد. صادق خلخالی که پیشتر در بیانیه‌ای شهریار شفیق را به «تدارک تجدید جریان ۲۸ مرداد به منظور تجزیه‌ی کشور» متهم کرده بود در بیانیه‌ای اعلام کرد حکم اعدام شفیق اجرا شد.

 

۵) ١٣ دی ۱۳۵۸، روحی روشنی منشی محفل بهائیان تهران هنگام بازگشت از دفتر محفل به منزل خودش ربوده شد. در این روز، مأموران امنیتی به منازل تعدادی از بهائیان در تهران هجوم بردند، روحی روشنی که در یکی از این منازل بود بازداشت نشد اما ساعاتی بعد و در مسیر بازگشتش به منزل از سوی سرنشینان یک اتومبیل ربوده شد. تاکنون اطلاعی از او به دست نیامده است.

 

۶) ۲۹ بهمن‌ماه ۱۳۵۸، شیرمحمد درخشنده توماج، عبدالحکیم مختوم، طُواق محمد واحدی و حسین جرجانی از رهبران کانون فرهنگی سیاسی خلق ترکمن را پس از شکنجه‏‌های بسیار به قتل می‌رسانند. پیکر آن‌ها در ۱۲۵کیلومتری جاده‌ی بجنورد زیر یک پل یافته ‌شد. صادق خلخالی در کتاب خاطراتش تاکید کرده که او دستور کشتن این ۴ رهبر ترکمن را داده است.

 

۷) ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۹، بهرام دهقانی تفتی فرزند اسقف حسن دهقانی، مسئول وقت کلیسای اسقفی خاورمیانه (که از ایران خارج شده بود)، در حالی ‌که از تدریس در کالج دماوند باز می‌گشت ربوده شد و به قتل رسید. او را در اتومبیلش در یکی از خیابان‌های خلوت حوالی زندان تهران با شلیک گلوله به سرش کشتند.  بهرام دهقانی پیشتر چند بار احضار شده بود و از او خواسته بودند پدرش اسقف حسن دهقانی را برای بخشیدن اموال کلیسا به حکومت راضی کند  ودر غیر این صورت تنبیه خواهد شد.

 

۸) ۲۴ تیر ۱۳۵۹، سید جواد ذبیحی که به دلیل مداحی و مناجات خوانی در رادیو ایران مدتی پس از انقلاب زندانی شده  بود، پس از آزادی از زندان از خانه‌اش ربوده شد و به شیوه ی دردناکی به قتل رسید. صادق خلخالی در کتاب خاطراتش نام سید جواد ذبیحی را در فهرست کسانی آورده که شخصاً دستور کشتن‌شان را داده بود.

 

۹) ۳۱ تیر ۱۳۵۹، علی‌اکبر طباطبایی وابسته مطبوعاتی و سخنگوی سفارت ایران در آمریکا در دوران حکومت پهلوی، مقابل خانه‌اش در مریلند آمریکا با شلیک ۳ گلوله کشته شد. داود صلاح الدین که اکنون ساکن ایران است برای ۵ هزار دلار دستمزد طباطبایی را به قتل رساند. صلاح‌الدین پس از بسته شدن سفارت ایران در واشنگتن، به عنوان محافظ در دفتر حافظ منافع جمهوری اسلامی در واشنگتن مشغول به کار شده بود.

 

۱۰) ١٣ مرداد ١٣۵۹، مسعود صالحی راد و طیب نجم الدینی هر دو دانشجوی پزشکی و از اعضای سازمان پیکار، ۵ صبح از سوی مأموران گشت کمیته‌های انقلاب یا سپاه پاسداران در تبریز ربوده شدند. دو ساعت بعد، چوپانی پیکر این دو جوان ۲۱ ساله رشتی و ۲۲ ساله سنندجی را در نزدیکی جاده‌ی اهر در دو کیلومتری تبریز پیدا کرد.

 

۱۱) ۲۲ دیماه ۱۳۵۹، دکتر منوچهر حکیم عضو محفل روحانی ملی بهائیان در مطب خود با گلوله‌ای که به سرش شلیک شد به قتل رسید. به همسر او که در آن زمان در فرانسه به سر می‌برد توصیه شد که به ایران باز نگردد. مقامات حکومتی ادعا کردند که در این قتل دست نداشتند اما تنها سه روز بعد از قتل دکتر منوچهر حکیم، دستور دادند منزل مسکونی و تمامی دارایی‌های او مصادره شود.

 

۱۲) ۳۰ مرداد ۱۳۵۹، عبدالحسین تسلیمی، ابراهیم رحمانی، منوهر قائم مقامی، یوسف قدیمی، کامبیز صادق زاده، هوشنگ محمودی، عطاءالله مقربی، بهیه نادری، حسین نجی، یوسف عباسیان و حشمت الله روحانی نُه عضو محفل ملی بهائیان ایران و دو همکارشان با هجوم مأموران دادستانی به منزلی که در آن نشست محفل روحانی برگزار شده بود بازداشت و ربوده و از آن تاریخ ناپدید شده‌اند. در پیگیری‌ خانواده‌ها و در جریان دیدار با رئیس وقت مجلس، اکبر هاشمی رفسنجانی وعده ی‌پیگیری داد و چند روز بعد خبر داد این یازده‌ نفر را مأموران با حکم قانونی بازداشت کرده‌اند اما تا پایان مراحل بازپرسی ممنوع الملاقات هستند. خبری که کمتر از یک ماه بعد از سوی او تکذیب شد.

 

۱۳) ۲۴ دی ۱۳۶۰، شاهرخ میثاقی دانشجوی فدائی اقلیت و از سازمان دهندگان تظاهرات اعتراضی علیه جمهوری اسلامی در مانیل پایتخت فیلیپین در جریان تظاهرات مخالفان جمهوری اسلامی با ضربات چاقو و ساطور به قتل رسید.

 

۱۴) ۱۸ خرداد ۱۳۶۱، شهرام میرانی دانشجوی کُرد فدائی اقلیت در علیگره هندوستان با ضربات چاقو و قمه کشته شد. پلیس هند تعدادی از مظنونان به قتل میرانی را همان زمان بازداشت کرد. رفسنجانی مرداد همان سال در سفرش به هندوستان تهدید کرد در صورت آزاد نشدن مظنونان که از طرف سفارت حمایت حقوقی می‌شدند قرارداد سنگ آهن کودرموخ با هند را لغو خواهد کرد. این مظنونان پس از بازگشت رفسنجانی از سفر، آزاد شده و به ایران بازگشتند.

 

۱۵) ۷ مهر ۱۳۶۱، عبدل امیر راهدار از فعالان دانشجویی شناخته شده سازمان پیکار در بنگلور هندوستان حین تظاهرات مخالفت با جمهوری اسلامی با ضربات چاقو و ساطور کشته شد. آقای راهدار پس از ایفای نقش مؤثر در راه انداختن یک تظاهرات اعتراضی بزرگ علیه سید علی خامنه‌ای، در سفرش به هند به عنوان رئیس‌جمهور، هدف قرار گرفت.

 

۱۶) ۱۹ بهمن ۱۳۶۱، اسفندیار رحیمی فعال جنبش دانشجویی چپ در تظاهرات مخالفت با جمهوری اسلامی در مانیل پایتخت فیلیپین با ضربات چاقو کشته شد.

 

۱۷) ۷ شهریور ۱۳۶۲، اﺣﻤﺪ ذوالانوار عضو سازمان مجاهدین خلق در کراچی در حالی که با مجاهد دیگری در حال قدم زدن بود از سوی یک موتورسوار زیر گرفته شد و ۹ روز بعد در بیمارستانی در کپنهاگ درگذشت. به نوشته‌ی نشریه‌ی مجاهدین، روز ترور از سفارت جمهوری اسلامی با بیمارستان کراچی تماس گرفته می‌شود تا از مرگ احمد ذوالانوار اطمینان پیدا کنند. نشریات پاکستانی همان زمان انجام ترور را به مأموران جمهوری اسلامی نسبت دادند.

 

۱۸) ۱۸ بهمن ۱۳۶۲، غلامعلی اویسی از فرماندهان ارتش در زمان پهلوی و برادرش غلامحسین اویسی لحظاتی پس از ترک منزل و در پیادره‌و مقابل خانه‌‌ی تیمسار اویسی در منطقه‌ی ۱۶ پاریس از سوی دو سرنشین اتومبیلی که کنار آنان توقف کرده بود از ناحیه‌ی سر هدف قرار گرفتند و کشته شدند. گروه لبنانی جهاد اسلامی، به رهبری عماد مغنیه مسئولیت این ترور را برعهده گرفت.

 

۱۹) ۱۱ خرداد ۱۳۶۴، سروان بهروز شاهوردی‌لو از افسران پیشین ارتش در استانبول ترور شد. نام‌های سروان بهروز شاهوردیلو و سرهنگ هادی عزیز مرادی در گزارشی از قتل‌های سیاسی در روزنامه‌ی حریت ۱۶ بهمن ۷۱ به نقل از سلیمان دمیرل، نخست‌وزیر وقت ترکیه، همچون نمونه‌هایی از ترورهای جمهوری اسلامی در ترکیه آمده است.

 

۲۰) ۱۸ خرداد ۱۳۶۴، میر منوت (میر مولاداد سردار زهی) از نمایندگان پیشین مجلس ملی ایران و رئیس طایفه‌ی دشتیاری در مسیر مسجد به منزلش در کراچی از سوی سه مهاجم با شلیک گلوله ترور شد. امان الله مبارکی یکی از مهاجمان بعداً در درگیری با پلیس پاکستان کشته شد اما دو مهاجم دیگر ناشناس مانده‌اند.

 

۲۱) ۲ دی ۱۳۶۴، سرهنگ هادی عزیزمرادی از افسران پیشین واحد معروف به کلاه سبزهای ارتش در برابر آپارتمان مسکونی‌اش در آنکارا با شلیک گلوله‌ی ۳ مهاجم کشته شد. سرهنگ مرادی که پس از کودتای نوژه به عنوان یکی از طراحان این کودتا تحت تعقیب قرار گرفته بود، به ترکیه پناه برده بود.

 

۲۲) ۲۸ مرداد ۱۳۶۵، بیژن فاضلی فرزند رضا فاضلی بازیگر منتقد جمهوری اسلامی در نتیجه‌ی انفجار بمبی که برای کشتن پدرش در فروشگاهش در کنزینگتون لندن کار گذاشته بودند کشته شد. انفجار بمب باعث فروریختن فروشگاه دو طبقه و کشته شدن آقای فاضلی شد .تحقیقات بعدی نشان داد یکی از اعضای سپاه پاسداران این بمب را آنجا کار گذاشته است.

 

۲۳) ۲ آبان ۱۳۶۵، سرهنگ احمد حامد منفرد افسر پیشین ارتش و عضو «نهضت مقاومت ملی» بختیار در استانبول و در صف سوار شدن به اتوبوس به رگبار بسته شد و کشته شد. در نتیجه تیراندازی که ساعت ۹:۳۰ صبح به وقت محلی رخ داد سه شهروند تُرک هم که در صف اتوبوس کنار سرهنگ حامد ایستاده بودند، کشته شدند.

 

۲۴) ۲۶ دی ۱۳۶۵، علی‌اکبر محمدی خلبان پیشین سفرهای رفسنجانی و فوتبالیست سابق پس از گذاشتن دخترش در مهدکودک در خیابانی در مرکز شهر هامبورگ با شلیک شش گلوله به سر و سینه‌اش ترور شد. مهاجمان که دو مرد جوان بودند پای پیاده از محل ترور گریختند. محمدی ۲۱ مرداد ۱۳۶۵ با یک هواپیمای آموزشی فالکون به عراق گریخته بود و پس از مدتی به آلمان غربی پناهنده شده بود.

 

۲۵) ۲۹ اردیبهشت ۱۳۶۶، حمید رضا چیتگر (بهمنی) عضو دفتر سیاسی حزب کار ایران (توفان) در وین ترور شد. پلیس پیکر متلاشی شده‌ی او را که از پشت دو گلوله به مغزش شلیک شده بود ۲۶ تیر، یعنی دو ماه پس از قتلش، در آپارتمانی در وین کشف کرد. بنا بر تحقیقات پلیس اتریش، یک مأمور جمهوری اسلامی با پاسپورت ترکی وارد اتریش شده و آپارتمان را برای سه ماه اجاره کرده بود.

 

۲۶) ۱۷ تیر ۱۳۶۶، علیرضا حسن‌پور شفیع‌زاده و فرامرز آقایی (عکایی) دو عضو سازمان مجاهدین خلق در نتیجه‌ی حمله‌ی همزمان چندین مهاجم با نارنجک و خمپاره‌انداز و شلیک گلوله به ۱۳ خانه‌ی مختلف در کراچی و کویته پاکستان کشته شدند. در نتیجه‌ی این حملات دست‌کم ۱۹ نفر زخمی شدند و یکی از مهاجمان هم کشته شد. حمله اندکی پس از اعلام موجودیت حزبی طرفدار خمینی در پاکستان صورت گرفت که رهبرش اعلام کرده بود که مخالفت با رهبر ایران تحمل نخواهد شد. به گفته‌ی پلیس پاکستان نه نفر در این رابطه بازداشت شدند که از اعضای سپاه پاسداران ایران بودند.

 

۲۷) ۳ مرداد ۱۳۶۶، سرگرد خلبان حسن منصوری و دیپلمات عراقی بهمن فاضل در خانه‌ای در منطقه‌ی دورت لوند استانبول هدف گلوله‌های دو مهاجم قرار گرفتند و کشته شدند. بررسی کالیبر گلوله‌ها مشخص کرد این دو نفر با شلیک همان تفنگی کشته‌اند که سرهنگ هادی عزیزمرادی با آن به قتل رسیده بود. به استناد منبعی دیگر، سرگرد منصوری برای هماهنگی انتقال اعضای خانواده یک خلبان دیگر ایرانی به استانبول رفته و در زمان ملاقات با این خانواده هدف قرار گرفت. محمد حسن منصوری ۱۳ اسفند ۱۳۶۰ با یک فروند اف ۴ از ایران گریخته و در عربستان فرود آمده بود.

 

۲۸) ۱۹ مرداد ۱۳۶۶، سرگرد احمد مرادی طالمی خلبان پیشین ارتش در حالی‌که به همراه همسرش در حال قدم زدن در یک پارک نزدیک هتل ایدلوایز در ژنو بود، با شلیک یک تک تیرانداز کشته شد. خلبان فریدون علی مازندرانی می‌گوید چند روز پس از ترور، برای تأیید هویت سرگرد مرادی ویدیوی لحظه و چگونگی ترور او را در دفتر کارش در تهران به او نشان داده‌اند. خلبان مرادی که ۱۱ شهریور  ۱۳۶۵ با یک فروند اف۱۴ ایرانی به خاک عراق گریخته بود، کمتر از یکسال بود که مقیم سوئیس شده بود.

 

۲۹) ۱۰ مهر ۱۳۶۶، محمدعلی توکلی نبوی و فرزندش نورالدین توکلی در آپارتمان خود در ویمبلی لندن در  اتاقپذیرایی و اتاق خواب جداگانه هدف چند گلوله یک اسلحه دارای صدا خفه‌کن قرار گرفتند و کشته شدند. محمد علی توکلی نبوی ۵۸ ساله که گروهی عمدتاً خانوادگی مخالف جمهوری اسلامی را تأسیس کرده بود به طور منظم در هاید پارک لندن علیه روح‌الله خمینی سخنرانی می‌کرد. مردی پس از حمله با خبرگزاری رویترز تماس گرفته و مسئولیت حمله را از طرف گروهی به نام پاسداران انقلاب اسلامی و به عنوان «سربازان امام خمینی» به عهده گرفته و اعلام کرده بود رضا پهلوی را هم خواهند کشت.

 

۳۰) ۷ آذر ۱۳۶۶، بهروز باقری از فرماندهان پیشین نیروی هوایی در نتیجه‌ی انفجار بمبی که در فروشگاهش در پاریس کار گذاشته شده بود کشته شد. در منبعی دیگر زمان کشته شدن سرتیپ باقری ۱۹ مرداد ۱۳۶۶ ذکر شده است.

 

۳۱) ۲ آذر ۱۳۶۷، دکتر کاظم سامی روانپزشک و از بنیانگذاران جنبش انقلابی مردم ایران (جاما)، نخستین وزیر بهداشت پس از انقلاب و نماینده مجلس اول از تهران، زمانی که در مطب خود منتظر ویزیت آخرین بیمار بود به قتل رسید. سامی با ضربات کارد بر سر و سینه و دستش سلاخی شد. رفسنجانی در خاطرات خود قتل دکتر سامی را ترور خوانده است.

 

۳۲) ۱۶ آذر ۱۳۶۷، سرهنگ دلشاد تهرانی مشاور امنیتی وقت وزیر کشور که مسئولیت یافتن قاتل دکتر سامی به او سپرده شده بود در دفتر کارش به شیوه‌ی مشکوکی کشته شد. علت مرگ او آن زمان خودکشی اعلام شد اما برخی ناظران معتقدند تهرانی به سرنخ‌هایی از قاتلان دکتر سامی رسیده بود و به اطلاعاتی در مورد این قتل دست یافته بود و به همین خاطر به قتل رسید.

 

۳۳) ۲۳ تیر ۱۳۶۸، دکتر عبدالرحمان قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، عبدالله قادری آذر عضو کمیته‌ی مرکزی حزب دموکرات و دکتر فاضل رسول، از اساتید کرد دانشگاه وین، در شهر وین و بر سر میز مذاکره صلح با نمایندگان جمهوری اسلامی به دست مأموران اطلاعاتی ایران به قتل رسیدند. محمد جعفری صحرارودی یکی از مذاکره کنندگان حاضر در آن جلسه که همان جا زخمی می‌شود اکنون رئیس دفتر لاریجانی رئیس مجلس ایران است.

 

۳۴) ۱۴خرداد ۱۳۶۸، سرهنگ عطاالله بای‌احمدی سرهنگ ارتش شاهنشاهی و عضو رهبری سازمان درفش کاویانی در اتاق هتلش در دبی با شلیک دو گلوله به سرش کشته شد. بای‌احمدی پیشتر با اکبر کبیری آرانی از مأموران اطلاعاتی در ترکیه ملاقات کرده بود. کبیری در نقش یکی از مسئولان فاسد زندان اوین در ترکیه از بای‌احمدی پول گرفته بود تا ترتیب آزادی زندانیان هوادار درفش کاویانی را بدهد. کبیری بعداً درخواست می‌دهد در دبی با بای‌احمدی و منوچهر گنجی رهبر درفش کاویانی ملاقات کند. گنجی نمی‌رود و بای‌احمدی سه ساعت پس از رسیدن به هتل کشته می‌شود.

 

۳۵) ۴ شهریور ۱۳۶۸، بهمن جوادی (غلام کشاورز) عضو کمیته‌‌ی مرکزی حزب کمونیست ایران که برای دیدار خانواده‌اش به نیکوزیا در قبرس رفته بود مقابل چشمان مادر، برادر، همسر و دو فرزندش در یکی از خیابان‌های لارناکای قبرس با شلیک چند گلوله ترور شد. مقامات سوئدی به پلیس قبرس در مورد ضرورت حفاظت از کشاورز خبر داده بودند. مقامات اطلاعاتی ایران در جریان سفر مادر و خواهر کشاورز به قبرس بوده و آن‌ها را زیر نظر داشته‌اند. بنا به گفته‌ی یک منبع مطلع به من، قاتل آقای جوادی با اتومبیل کنسولگری ایران در قبرس به فرودگاه منتقل شده و به ایران گریخته است.

 

۳۶) ۱۳ شهریور ۱۳۶۸، صدیق کمانگر عضو کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست ایران و کومله و مسئول پیشین شورای انقلاب سنندج در مقر مرکزی حزب کومله در دره‌ای به نام بردانگاه در اطراف شهر رانیه در اقلیم کردستان عراق از سوی نیرویی نفوذی ترور شد.

 

۳۷) ۲۷ بهمن ۱۳۶۸، حاجی هادی بلوچِ خان شه‌بخش، از بزرگان طایفه‌ی شه‌بخش و از فعالان سلطنت‌طلب بلوچ در شهر تفتان پاکستان هدف قرار گرفته و کشته شد. گفته شده است حاج بلوچ‌خان محافظ داشته است و مأموران امنیتی با همکاری دو نفر از اعضای طایفه خودش موفق شده‌اند ترور را برنامه‌ریزی و اجرا کنند.

۳۸) ۲ فروردین ۱۳۶۹، کریم محمدزاده پناهنده و فعال سیاسی عضو حزب دموکرات کردستان ایران در آپارتمان خود در شهر نینشامن در جنوب استکهلم کشته شد. بر اساس داده‌های ارائه شده در فیلم مستند سال ۲۰۰۳  اسکار هیدین، فیلمساز سوئدی، رضا تسلیمی مأمور امنیتی ایرانی عامل این ترور بود اما علی‌رغم شناسایی از سوی راننده تاکسی محلی و تعقیب از سوی پلیس محلی، از سوی سرویس امنیتی سوئد بازداشت و بدون دادگاهی شدن به ایران دیپورت شد.

 

۳۹) ۴ اردیبهشت ۱۳۶۹، دکتر کاظم رجوی نخستین سفیر پس از انقلاب ایران در دفتر ژنو سازمان ملل و عضو شورای ملی مقاومت ایران نزدیک خانه‌اش در دهکده‌ی کوپه در حومه‌ی ژنو هدف ۶ گلوله قرار گرفت و کشته شد. رجوی پس از اینکه سیروس ناصری سفیر وقت ایران در دفتر ژنو سازمان ملل در جمع به او گفته بود که او را به خاطر گزارش‌اش از شکنجه در زندان‌های ایران ترور می‌کنند، از پلیس ژنو درخواست حفاظت کرده بود. پلیس سوئیس محسن شریف اصفهانی و احمد طاهری را به ترور دکتر رجوی متهم می‌کند و این دو در فرانسه بازداشت می‌شوند اما فرانسه با ارجاع به منافع ملی آن دو را به جای استرداد به سوئیس به ایران دیپورت می‌کند.

 

۴۰) ۲۴ تیر ۱۳۶۹، علی کاشف‌پور از اعضای رهبری حزب دموکرات کردستان/رهبری انقلابی در ترکیه ترور شد. سه نفر مسلح با لباس پلیس ترکیه وارد خانه‌ی علی کاشف‌پور در شهر قونیه ترکیه شده و او را به زور و با ضرب و شتم با خود می‌برند. فردای آن روز پیکر کاشف‌پور که به خاطر شکنجه بسیار، دفرمه شده بود در جاده‌ی قونیه به آنکارا پیدا می‌شود.

 

۴۱) ۱۵ شهریور ۱۳۶۹، عفت قاضی دختر قاضی محمد و کنشگر سیاسی مقیم سوئد در نتیجهی انفجار بمبی که در پاکت نامه جاسازی شده بود در شهر وستروس سوئد کشته شد. بمب برای ترور همسر وی امیر قاضی از اعضای حزب دموکرات کردستان ایران، به آدرس آن‌ها ارسال شده بود. اسکار هیدین در فیلم مستندش شواهدی از انجام این ترور به دست مأموران امنیتی ایرانی به دست می‌دهد.

 

۴۲) ۱ آبان ۱۳۶۹، دکتر سیروس الهی از بنیانگذاران سازمان درفش کاویانی و استاد پیشین علوم سیاسی دانشگاه ملی ایران در سرسرای ساختمان محل سکونتش در پاریس با شلیک شش گلوله به سر و بدنش به قتل رسید. بعدتر دادگاهی فدرال در آمریکا، ایران را مسئول ترور دانست و حکم داد که از محل دارائی‌‌های مسدود شده‌ی ایران در آمریکا ۱۲ میلیون دلار غرامت به بازماندگان دکتر الهی که تابعیت ایرانی/آمریکایی داشتند پرداخت شود.

 

۴۳) پائیز ۱۳۶۹، سید خسرو بشارتی از چهره‌های مذهبی که در مورد برخی از باورهای شیعه همچون زیارت و شفاعت، نظرات انتقادی داشت، برای ادای پاره‌ای توضیحات به اداره‌ی اطلاعات در تهران احضار شد و پس از رفتن به آن اداره، بازداشت شد. مدتی بعد، پیکر سید خسرو بشارتی در جاده‌ی کن سولقان در حالی‌ پیدا شد که گلوله‌ای به مغزش شلیک شده بود.

 

۴۴) ۲۹ فروردین ۱۳۷۰، عبدالرحمن برومند رئیس هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران مقابل آسانسور منزل مسکونی خود در پاریس با ضربات کارد به قتل رسید.

 

۴۵) ۱۵ مرداد ۱۳۷۰، شاپور بختیار و منشی وی، سروش کتیبه در خانه ‌یمسکونی بختیار در حومه‌ی پاریس به دست فریدون بویراحمدی، محمد آزادی و علی وکیلی‌راد کشته شدند. در حکم دادگاه فرانسه در مورد این پرونده گفته شده که سازماندهی این جنایت از تهران انجام شده بود. وکیلی‌راد چند روز پس از ترور بازداشت شد و در فرانسه به حبس ابد محکوم شد اما پس از ۱۹ سال از زندان آزاد شد و در ایران از او همچون یک قهرمان استقبال شد.

 

۴۶) ۱۶ مرداد ۱۳۷۰، جواد مهرانی قاچاقچی اسلحه در پاریس کشته شد. بنا به گفته‌ی برخی از منابع در پلیس فرانسه مهرانی که در تلاش خرید هلی‌کوپتر جنگی از شرکت فرانسوی (Aérospatiale) برای حکومت بود به دلیل اطلاع از جزئیات ترور بختیار از سوی همان تیم ترور به قتل رسید.

 

۴۷) ۱۴ خرداد ۱۳۷۱، علی اکبر قربانی نیکجه عضو سازمان مجاهدین خلق در محله‌ی شیشلی استانبول زمان سوار شدن به اتومبیلش ربوده شد و به شیوه‌ی دردناکی به قتل رسید. ۹ بهمن ۷۱ پیکر قربانی در حالی کشف شد که ناخن‌هایش را کشیده بودند، بینی و آلت تناسلی‌اش بریده شده بود و طنابی دور گردنش بود.
شعبه‌ی ۱۱ دادگاه امنیتی آنکارا که برخی از عوامل مرتبط با ترورهای سیاسی در ترکیه را که سال ۱۳۷۹ بازداشت شده بودند دادگاهی می‌کرد در ۲۶ آذرماه ۱۳۸۴ حکم داد که جمهورى اسلامى ایران مستقیماً در ترور برخی روشنفکران لائیک ترکیه و مخالفان سیاسی خود از جمله علی‌اکبر قربانی در ترکیه دست داشته است. چاغرچی یکی از محکومان این دادگاه در اعترافاتی که در مطبوعات ترکیه بازتاب یافت گفت که علی اکبر قربانی را ربوده و در یک خانه‌ی امن به مأموران وزارت اطلاعات تحویل داده است و آن‌ها وی را مثله کرده بودند.

 

۴۸) ۱۶ مرداد ۱۳۷۱، فریدون فرخزاد شاعر، خواننده و برنامه‌ساز رادیو و تلویزیون و فعال سیاسی اپوزیسیون را مأموران جمهوری اسلامی در محل سکونتش در شهر بن آلمان با کارد آجین کردند. قاتلان «شکمش را دریدند و زبان و گوش و دماغش را بریدند».

 

۴۹) ۲۶ شهریور ۱۳۷۱، دکتر صادق شرفکندی، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران، همایون اردلان نماینده‌ی این حزب در آلمان، فتاح عبدلی نماینده‌ی حزب در اروپا و نوری دهکردی کارمند صلیب سرخ مقیم آلمان در رستوران میکونوس در برلین آلمان ترور شدند. دادگاهی در آلمان، کاظم دارابی، مأمور وزارت اطلاعات و ۴ لبنانی همکار او را در این ترور مجرم شناخت به زندان محکوم کرد. در این دادگاه مسئولان وقت جمهوری اسلامی ایران یعنی هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران، علی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت، علی‌اکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت و سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران متهم به زمینه‌سازی ماجرای میکونوس شدند.

  

۵۰) ۶ دی ۱۳۷۱، سرگرد عباس قلی‌زاده از افسران سابق گارد شاهنشاهی و اعضای سازمان درفش کاویانی را در استانبول ۵ نفر مقابل چشمان همسرش به زور سوار یک اتومبیل کرده و می‌ربایند و آن‌چنان که بعدا مشخص شد به قتل می‌رسانند. سرگرد قلی‌زاده محافظ سرهنگ بای‌احمدی بود هنگامی که برای دیدار با کبیری به ترکیه سفر کرده بود. سرگرد قلی‌زاده پس از کشته شدن بای‌احمدی در دبی توانسته بود کبیری را از روی عکس شناسایی کند. اواخر بهمن ۱۳۷۴ محمت علی بلیچی رهبر گروه بنیادگرای عمل اسلامی در دادگاه اعتراف کرد که در قابل دریافت ۳۷ هزار و ۵۰۰ دلار دستمزد سرگرد قلی‌زاده را دزدیده و تحویل مأموران اطلاعاتی ایران داده است و آن‌ها هم پس از بازجویی و شکنجه او را به قتل رسانده‌اند.

 

۵۱) ۱۸ اسفند ۱۳۷۱، هیبت‌الله ناروئی و دلاویز ناروئی از رهبران قبیله ناروئی بلوچستان مقابل منزل خود در کراچی پاکستان با شلیک گلوله به سرشان کشته شدند.

 

۵۲) ۲۵ اسفند ۱۳۷۱، محمد حسین نقدی عضو و نماینده‌ی شورای ملی مقاومت در ایتالیا در حالی‌که عازم محل کارش بود در میدان آلبا  درشهر رم با شلیک دو مهاجم که سوار بر یک موتور و مسلح به کلت و یوزی بودند کشته شد. تیرماه ۷۵ دادستانی رم از سفارت ایران خواست مصونیت دیپلماتیک حمید پرنده یکی از دیپلماتهایش را که که به عنوان قاتل آقای نقدی شناسایی شده بود لغو کند، اما حمید پرنده با استفاده از مصونیت دیپلماتیک از ایتالیا خارج شد. گفته شده است که او اکنون در دفتر علی‌اکبر ولایتی، مشاور امور خارجی رهبر ایران کار می‌کند.

 

۵۳) ۱۶ خرداد ۱۳۷۲، محمد حسن ارباب شستان معروف به محمد خان بلوچ سروان پیشین ارتش و از اعضای شورای ملی مقاومت در حال پیاده‌روی نزدیک خانه‌اش در کراچی پاکستان از پشت سر هدف قرار گرفت و کشته شد. به گزارش دیده‌بان حقوق بشر عوامل جمهوری اسلامی آقای ارباب را که در کمک به پناهجویان ایرانی هم در کراچی فعال بود ترور کرده‌اند. یک روزنامه‌ی پاکستانی همان زمان حمله، کنسولگری جمهوری اسلامی را طراح عملیات معرفی کرد.

 

۵۴) ۲۵ تیرماه ۱۳۷۲، دکتر فلاح تفتی متخصص بیماری‌های قلب و عروق و زندانی سیاسی سابق به همراه همسر و دو فرزندش در خانه اش در خیابان پاسداران تهران به وسیله‌ی کارد کشته می‌شوند. از این خانواده، تنها فرزند بزرگ آن‌ها که در دانشگاه آزاد واحد زاهدان تحصیل می‌کرد و آن شب در خانه نبود زنده ماند. لازم به تذکر است که در برخی لیست‌ها، اسم ایشان به عنوان دکتر تقی تفتی ذکر شده است.

 

۵۵) ۳ شهریور ۱۳۷۲، محمد قادری عضو حزب دموکرات کردستان ایران، در شهر کِرشهیر ربوده شد و جسدش را حدود ده روز بعد در حالی پیدا کردند که به‌شدت شکنجه شده و با تبر قطعه‌ قطعه کرده بودند.

 

۵۶) ۶ شهریور ۱۳۷۲، مهران بهرام آزادفر عضو حزب دموکرات کردستان ایران در منزلش در آنکارا با شلیک ۸ گلوله ترور شد. دو نفر که خود را پلیس ترکیه معرفی کرده‌اند وارد منزل شده‌اند و به آزادفر شلیک می‌کنند در حالی که مرد سومی جلوی منزل نگهبانی می‌داده است.  

 

۵۷) ۱۴ دی ۱۳۷۲، طاها کرمانج مشاور کمیته‌ی مرکزی حزب دموکرات کردستان در شهر چروم ترکیه با شلیک گلوله ترور و پس از رسیدن به بیمارستان درگذشت. پس از ترور آقای کرمانج، یک شهروند ایرانی به اتهام قتل او در ترکیه بازداشت شد.

 

۵۸) ۲۷ دی ۱۳۷۲، ابوبکر (کامران) هدایتی عضو حزب دموکرات کردستان ایران و مقیم سوئد بر اثر انفجار یک بمب پستی که به آدرس خانه‌اش ارسال شده بود به شدت زخمی شد. او در اثر انفجار قسمتی از معده، دو دست و بینایی‌اش را از دست داد. آقای هدایتی در نهایت ۱۶ تیرماه ۱۳۷۵، در نتیجه‌ی عوارض جراحات همین انفجار کشته شد. در فیلم مستند اسکار هیدین شواهدی از کوتاهی پلیس مخفی سوئد در برخورد با مأموران اعزام ایرانی برای این ترور ارائه شده است.
 

۵۹) ۲۹ دی ۱۳۷۲، هایک هوْسِپیان‌مِهر اسقف ایرانی ارمنی‌تبار کلیسای جماعت ربّانی و شاعر مذهبی که برای دفاع از حقوق اقلیت‌های دینی و نجات زندانیان سیاسی و عقیدتی فعال بود سه روز پس از به نتیجه رسیدن تلاش‌هایش برای آزادی مهدی دیباج و در حالی که به فرودگاه مهرآباد می‌رفت در بین راه ربوده شد و چند روز پس از آن پلیس از پیدا شدن پیکر وی در یک منطقه‌ی جنگلی در نزدیکی تهران خبر داد. او با ۲۶ ضربه چاقو به قتل رسیده بود.

 

۶۰) ۳۰ خرداد ۱۳۷۳، ۲۶عزادار بی‌نام حاضر در آرامگاه منسوب به امام هشتم شیعیان در مشهد در اثر انفجار بمبی که مأموران وزارت اطلاعات کار گذاشته بودند کشته شدند. ابتدا ۳ عضو سازمان مجاهدین به عنوان عاملان انفجار معرفی شدند اما بعد از افشای نام برخی از دست‌اندرکاران قتل‌های حکومتی در سال ۱۳۷۷، مشخص شد که این انفجار را هم معاونت امنیت وزارت اطلاعات ترتیب داده است.

 

۶۱) ۳ تیر ۱۳۷۳، ملا محمد عثمان امینی پناهنده سیاسی کُرد در خانه‌اش در کپنهاگ کشته شد. در گزارش سال ۱۹۹۶ وزارت خارجه‌ی آمریکا در مورد الگوی تروریسم جهانی، این ترور به جمهوری اسلامی نسبت داده شد و گفته شده که فردی به نام سندار حسینی متهم به انجام این قتل در ایتالیا بازداشت  شده است.  

 

۶۲) ۳ تیر ۱۳۷۳، مهدی دیباج از رهبران کلیسای انجیلی هنگامی که از باغ کلیسا واقع در زیبادشت کرج برای شرکت در جشن تولد دخترشان فرشته عازم منزل بود، توسط افراد ناشناس ربوده شد. آن‌ها او را به جنگل‌های حومه‌ی تهران بردند و با ضربات چاقو به ‌قتل رساندند و مأموران اطلاعات چند روز بعد خبر پیدا شدن پیکر او را اعلام کردند.

 

۶۳) ۱۱ تیر ۱۳۷۳، طاطاوس میکائیلیان رئیس شورای کشیشان پروتستان، شش ماه بعد از قتل کشیش هایک هوسپیان‌مهر پس از ترک خانه‌اش در تهران ناپدید شد. پیکر وی ۱۱ تیرماه همان سال در حالی‌که با اصابت چند گلوله به سرش کشته شده بود پیدا شد. قاتلان بر روی تکه کاغذی که روی جنازه ی کشیش میکائیلیان گذاشته بودند نشانی جسد کشیش مهدی دیباج را قرار داده بودند.

 

۶۴) ۲۲ تیر ۱۳۷۳، شیخ محمد ضیایی امام جمعه‌ی اهل سنت بندرعباس در گردنه‌ی گوچی (توابع شهرستان بندرلنگه) از سوی مأموران امنیتی ربوده و کشته شد. پیکر محمد ضیایی از سوی بهداری چاه مسلم و با دیدن کارت شناسایی که به همراه داشت شناسایی شد. ناخن و دندان های شیخ را کشیده و به شیوه‌ی دردناکی به قتل رسانده و خودرو وی را به دره پرت کرده بودند.

 

۶۵) ۹ مرداد ۱۳۷۳، حسین شاه جمالی شهروند نومسیحی که پیشتر چند بار تهدید شده بود ربوده شد و به قتل ‌رسید.

 

۶۶) ۲۱ آبان ۱۳۷۳، محمد علی اسدی مخالف سیاسی سلطنت‌طلب در بخارست پایتخت رومانی با هجوم سه نفر به خانه اش و با ضربات شمشیر کشته شد. همسر آقای اسدی تاکید کرده یکی از ۳ مهاجم از اعضای سفارت ایران در بخارست بوده است. به گفته‌ی سخنگوی کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان محمد علی اسدی از یک ماه پیش از ترور نگران جان خودش بوده و درخواست حفاظت کرده بود.

 

۶۷) ۶ آذر ۱۳۷۳، علی‌اکبر سعیدی سیرجانی ادیب، پژوهشگر و نویسنده‌ی منتقد که از ۹ ماه پیشتر بازداشت و مجبور شده بود در اعترافات تلویزیونی علیه خودش صحبت کند با استعمال شیاف پتاسیم که موجب سکته قلبی می‌شود در بازداشتگاه توحید که در کنترل وزارت اطلاعات بود به قتل رسید.  

 

۶۸) ۱۶ دی ۱۳۷۳، حسین برازنده مهندس و مدرس قرآن که تملق مقامات را رفتاری شرک‌آلود می‌دانست در حالی‌که شب‌ پیش از آن پس از خروج از یک جلسه‌ی هفتگی قرآن به سمت منزلش ربوده شده بود از سوی ربایندگان خفه شده و کشته می‌شود. پیکر بی جان برازنده در کنار اتومبیل‌اش در حوالی خیابان فلسطین مشهد (ملک‌آباد) در حالی پیدا شد که در دستش آثار دستبند و در پشت و پهلوی او آثار ضربه مشهود بود. پزشکی قانونی علت فوت را فشار شدید بر ناحیه گردن و انسداد مجاری تنفسی اعلام کرد. عبدالله نوری در دفاعیات خود در دادگاه، قتل برازنده به دست مأموران اطلاعاتی را تائید کرد.

 

۶۹) ۲۵ اسفند ۱۳۷۳، سید احمد خمینی با تعویض داروهایی که برای بیماری قلبی اش مصرف می‌کرد به قتل می‌رسد. در اعترافاتی منسوب به سعید امامی گفته شده دستور قتل احمد خمینی پس از آن صادر شده است که خبر رسیده او در جلساتی خصوصی به علی خامنه‌ای توهین کرده است. سید حسن خمینی پسر احمد خمینی گفته‌ است که نیازی رئیس دادگاه نیروهای مسلح که پرونده‌ی رسیدگی به ماجرای موسوم به «قتل‌های زنجیره ای» به وی سپرده شده بود در دیداری به او گفته‌ که مجرمان قتل‌های زنجیره‌ای اعتراف کرده‌اند احمد خمینی به دست "محفل قتل‌های زنجیره‌ای" کشته شده‌ است.

 

۷۰) سال ۱۳۷۳، مولوی حبیب‌الله حسین‌بر از روحانیون سراوان مدتی پس از آزادی از زندان از سوی اطلاعات سراوان احضار و سپس بازداشت می‌شود. مولوی حسین‌بر از آن تاریخ مفقودالاثر است.

 

۷۱) ۲۶ شهریور ۱۳۷۴، هاشم عبدالهی عضو جنبش مقاومت ملی بختیار در منزل پدرش در پاریس با شلیک گلوله کشته شد. داوود عبدالهی پدر هاشم عبدالهی یکی از شاهدان کلیدی دادگاه محاکمه‌ی قاتلان دکتر بختیار بود و به نظر می‌رسد قاتلان برای کشتن او به خانه‌اش رفته بودند اما در غیاب او، پسرش قربانی شد.

 

۷۲) شهریور ۱۳۷۴، علی توسلی از رهبران پیشین سازمان فدائیان خلق ایران-اکثریت هنگام سفر به باکو پایتخت جمهوری آذربایجان ناپدید شد. به نوشته‌ی عفو بین الملل، بر اساس گزارش‌های تائید نشده، عده‌ای از ایرانی‌ها احتمالاً مرتبط با نیروهای امنیتی ایرانی، توسلی را در باکو ربوده‌اند.

 

۷۳) ۲ آبان ۱۳۷۴، احمد میرعلایی نویسنده، مترجم و روشنفکر منتقد از سوی مأموران اطلاعات هنگامی که از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش می‌رفت ربوده و به قتل رسید. پیکر میرعلایی در حدود ساعت ۱۰ شب در کوچه‌های خیابان میر اصفهان پیدا شد. با تزریق انسولین به دست راست میرعلایی که موجب ایست قلبی شده او را به قتل رساندند.

 

۷۴) ۱۲ بهمن ۱۳۷۴، دکتر احمد صیاد معروف به مولوی احمد میرین شخصیت مذهبی بلوچ که چند روز پیشتر از آن هنگام بازگشت از دبی در فرودگاه بندرعباس ربوده شده بود به قتل رسید. پیکر بی‌جان او را در شهر میناب در کنار فلکه‌ای که معمولاً مسافرین شهرستان جاسک از آن جا سوار ماشین می‌شوند، یافتند. آثار تزریق آمپول هوا در دست ایشان و علائم خفگی ناشی از ایست قلبی در پیکرش مشهود بود. یکی از بستگان دکتر صیاد شهادت داده است که او را در حالی دیده که از سوی دو نفر همراهی می‌شده است: «آن‌ها به من گفتند شما همین جا منتظر باشید، چند لحظه‌ای با حاج آقا کار داریم. آن‌ها دکتر را همراه خود بردند.» دکتر صیاد پیشتر  دراسفند ۶۷ دستگیر شده بود و پس از یک سال انفرادی به ۱۵ سال زندان محکوم شد اما پس از ۵ سال مشمول عفو گشته و آزاد شده بود.

 

۷۵) ۲۸ بهمن ۱۳۷۴، فاروق فرساد شخصیت مذهبی کُرد اهل سنت که دوران تبعید خود را در اردبیل می‌گذراند با تزریق پتاسیم  به قتل رسید. پیکر فاروق فرساد را در یکی از کوچه‌های خلوت شهر اردبیل یافتند.

 

۷۶) ۱ اسفند ۱۳۷۴، زهرا رجبی با نام سازمانی مریم جوکار از اعضای شورای رهبری مجاهدین خلق و عبدالعلی مرادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در آپارتمان محل اقامت خود در منطقه‌ی فاتح استانبول ترور شدند. شخصی به نام رضا معصومی برزگر که به جرم همکاری در انجام این ترور به ۳۲ سال زندان محکوم شد در دادگاه اعتراف کرد که با همکاری ۵ مأمور امنیتی ایرانی این ترور را انجام داده است.

 

۷۷) ۱۴ اسفند ۱۳۷۴، مولوی عبدالملک ملازاده رئیس سازمان اسلامی محمدی اهل سنت و مولوی عبدالناصر جمشیدزهی عضو مجلس اعلای اهل سنت ایران که پس از آزادی از زندان در تبعید در پاکستان به سر می‌بردند با تیراندازی از سوی مأمورانی که سوار یک تاکسی بودند در شهر کراچی کشته شدند.

 

۷۸) ۱۶ اسفند ۱۳۷۴، فخر‌السادات برقعی معلم قمی در منزلش در محله سالاریه این شهر با پیچاندن سیم به دور گردنش به قتل رسید. همسر وی پسرعمو و برادر زن مصطفی پورمحمدی معاون وزیر اطلاعات وقت بود. آگاهی او از اطلاعاتی که خطرناک تشخیص داده شده علت کشتن خانم برقعی ذکر شده است. عمادالدین باقی مدعی شده است که در زمان قتل خانم برقعی، فلاحیان وزیر اطلاعات در منزلی نزدیک خانه‌ی مقتول حضور داشته است و در این قتل، مصطفی پورمحمدی و اسماعیل واعظی (خطیب) از اطلاعات قم نقش داشته‌اند.

 

۷۹) ۷ خرداد ۱۳۷۵، دکتر رضا مظلومان (کوروش آریامنش) استاد دانشگاه و از اعضای رهبری سازمان درفش کاویانی به دست دو نفر به نام‌های احمد جیحونی و مجتبی مشهدی با شلیک گلوله در منزلش در پاریس کشته شد. احمد جیحونی، مامور اطلاعاتی پیشتر به بهانه یهمکاری در فعالیتی بازرگانی به رضا مظلومان در آلمان نزدیک شده بود و با او ارتباط داشت. جیحونی در دادگاه محاکمه و به خاطر انجام این ترور زندانی شد.

 

۸۰) شهریور ۱۳۷۵، جواد صفار زندانی سیاسی پیشین که در راه مغازه‌ی برادرش بود را سرنشینان یک اتومبیل ربودند. روز قبل از ربایش، اداره‌ی اطلاعات مشهد جواد صفار را احضار کرده بود اما آقای صفار با این استناد که احضار تلفنی فاقد اعتبار است اعتنایی به این احضار نکرد. صفار در آبان ۷۵، تماس تلفنی کوتاهی با مادرش می‌گیرد و دیگر از او خبری نمی‌شود. صفار سال ۱۳۶۰ وقتی ۱۶ ساله بود بازداشت شد و ۳ سال را در زندان ماند. در زمان ربوده شدن تازه چند ماه بود که پس از ۹ سال دوری از کشور به ایران بازگشته بود.

 

۸۱) ۷ مهر ۱۳۷۵، کشیش محمد باقر یوسفی ملقب به روانبخش یوسفی در حالی‌که برای انجام مراسم دعا از منزل خارج شده بود ربوده و سپس به قتل رسید. غروب آن روز به خانواده‌اش اطلاع داده شد که پیکر حلق آویز شده‌ی‌ کشیش روانبخش در جنگل‌های حومه ساری پیدا شده است.

 

۸۲) ۱ آبان ۱۳۷۵، فرزین مقصودلو و خواهرزاده‌اش شبنم حسینی در آپارتمانی در محله گرگانپارس گرگان در حالی‌که با چند مقام امنیتی دیدار داشتند با ضربات متعدد چاقو کشته شدند. فرزین مقصودلو از خانواده‌ای متمول که پس از انقلاب بخش عمده‌ای از اموال آن‌ها توقیف شد، برای بازپس‌گیری اموالش به ایران بازگشته بود اما پس از بازگشت به ایران به اتهام ارتباط با سازمان جاسوسی بریتانیا ممنوع‌الخروج شد. به گفته‌ی یکی از مسئولان سابق وزارت اطلاعات شب قتل فرزین و شبنم، سعید امامی که پس از مأموریتی در گرگان به تهران بازگشته بود به وزیر اطلاعات می‌گوید: «الحمدلله مشکل گرگان هم حل شد.»

 

۸۳) ۱۳ آبان ۱۳۷۵، سیامک سنجری دارنده‌ی نمایشگاه اتومبیل‌ در آستانه‌ی ازدواجش با ۱۵ ضربه چاقو به قتل رسید. سیامک سنجری به دلیل معاملات اتومبیل با خانواده‌ی فلاحیان، وزیر وقت اطلاعات، ارتباط داشت. همسر فلاحیان از سنجری درباره‌ی روابط خصوصی فلاحیان اطلاعاتی می‌گیرد، فلاحیان وقتی متوجه موضوع می‌شود دستور کشتن سنجری را می‌دهد. خسرو براتی درباره‌ی قتل سیامک سنجری در اعترافاتش آورده است: «در حمام سونا، حاج علی، شیر سنگی را بر سر سنجری کوبید و برادران هم کارش را با ضربات دشنه تمام کردند و بعد جسدش را به زیر پل کاوه انداختند و ماشینش را بردند به دره بیندازند و به آتش بکشند تا اثری نماند.»

 

۸۴) ۱۶ آبان ۱۳۷۵، دکتر عبدالعزیز کاظمی بجد شخصیت مذهبی اهل سنت که از سه روز پیش ربوده شده بود با شلیک به صورتش کشته شد. پیکر او را در حاشیه یشهر زاهدان پیدا کردند در حالی که اتومبیلش نزدیک اداره اطلاعات زاهدان و کنار دیوار کنسولگری پاکستان رها شده بود بدون آن‌که سرقتی از آن صورت گرفته باشد.

 

۸۵) ۲۰ آبان ۱۳۷۵، دکتر غفار حسینی شاعر، مترجم، استاد دانشگاه و عضو کانون نویسندگان با تزریق آمپول پتاسیم در منزل مسکونی خودش در تهران به قتل رسید. آمپولی که سکته‌ی مغزی غفار حسینی و خونریزی شدید از ناحیه دهان را موجب شده است. غفار حسینی تلاش حکومت برای کشتن دسته‌جمعی نویسندگان در سفر به ارمنستان را پیش‌بینی و از قبول دعوت سفر به ارمنستان خودداری کرده بود. او به دوستان خود گفته بود: «همه‌تان را به ته دره می‌اندازند.»

 

۸۶) ۱۲ آذر ۱۳۷۵، ماموستا محمد ربیعی، نواندیش اهل سنت و امام جمعه‌ی کرمانشاه با تزریق آمپول هوا به قتل رسید. او چند روز پیش از آن، در حالی‌که برای شرکت در یک برنامه‌ی تلویزیونی به صدا و سیمای کرمانشاه می‌رفت، از سوی مأموران اداره‌ی اطلاعات ربوده شده بود. ماموستا ربیعی پیشتر در انتقاد به سریال امام علی نامه‌ای به مقامات نوشته و نسبت به تفرقه‌افکنی بین سنی و شیعه هشدار داده بود.

 

۸۷) آذرماه ۱۳۷۵، زهرا افتخاری زندانی سیاسی پیشین را از مقابل شرکت خصوصی که در آن کار می‌کرد به زور سوار اتومبیل کرده و می‌ربایند. زهرا افتخاری از زندانیان سیاسی دهه‌ی شصت بوده که پس از آزادی در شرکتی خصوصی مشغول به کار می‌شود. روز ربودن خانم افتخاری، رئیس ایشان کلیدهای شرکت را بدون هیچ توضیحی از او می‌گیرد و وقتی خانم افتخاری از شرکت خارج می‌شود اتومبیلی با چند سرنشین او را به زور سوار کرده و با خود می‌برند. از زمان ربایش، خانم افتخاری مفقود شده است.

 

۸۸) ۱۱ دی‌ماه ۱۳۷۵، جلال مبین زاده زندانی سیاسی پیشین که پس از آزادی از زندان فعالیت سیاسی را کنار گذاشته بود و در مشهد زندگی می‌کرد پس از خروج از محل کار ربوده شد و احتمالاً به قتل رسیده است. تاکنون پیکر جلال مبین‌زاده یا نشانه‌ای دال بر زنده بودن او یافته نشده است.

 

۸۹) ۲۴ دی ۱۳۷۵، دکتر احمد تفضلی نویسنده، پژوهشگر و استاد زبان‌های باستانی دانشگاه را در حالی‌که از دفتر کارش در دانشگاه تهران راهی خانه‌اش بود ربوده و به قتل رساندند. دکتر تفضلی حدود ساعت ۲ بعد از ظهر در شمیران ناپدید شد و حدود ساعت ۹ شب مأموران گشت پاسگاه انتظامی باغ فیض، پیکر او را کنار اتومبیلش پیدا کردند. پاها، سر و صورت و جمجمه او را شکسته بودند.

 

۹۰) ۲۵ دیماه ۱۳۷۵، مرتضی علیان نجف آبادی زندانی سیاسی پیشین در مسیر منزل به محل کارش در مشهد ربوده شد. علیان زندانی سیاسی محکوم به  حبسابد بود که از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۲ را در زندان گذرانده بود اما بعد به دلیل حسن رفتار از زندان آزاد شده بود. او پس از آزادی، در کار تولید گُل بود و فعالیت سیاسی نداشت. مادرش می‌گوید اطلاعات پیشتر اعلام کرده بود سراغ پسرش خواهند رفت. در همان هفته اول گم شدن آقای علیان، کسی آدرس یکی از انبارهای وزرات اطلاعات را به آنان می‌دهد که اتومبیل آقای علیان در آن نگهداری می‌شده است. در شعبه یک آگاهی به آنان گفته‌اند در هفته‌های اخیر، یک زندانی سیاسی سابق دیگر به نام زهرا افتخاری به همین شیوه مفقود شده است. بعدتر یکی از مقامات دادستانی مشهد به مادر مرتضی می‌گوید که پسرشان را گرفته و کشته‌اند. پیکر مرتضی علیان تاکنون یافته نشده است.

 

۹۱) ۲ بهمن ۱۳۷۵، امیر غفوری زندانی سیاسی پیشین اهل مشهد و مدیر بخش نرم‌افزار یک شرکت کامپیوتری وقتی همچون هر هفته برای بازدید از واحد کامپیوتر کارخانه البسکو از محل کارش خارج شده بود پس از سوار شدن به آسانسور ربوده می‌شود. امیر غفوری از جان به‌دربردگان کشتار سال ۶۷ سال ۱۳۷۰ پس از ده سال از زندان آزاد شده بود و پس از آزادی فعالیت سیاسی نداشت. از زمان ربوده شدن خبری از امیر غفوری به دست نیامده است.

 

۹۲) ۱ اسفند ۱۳۷۵، منوچهر صانعی و همسرش فیروزه کلانتری را که از چند روز پیش مفقود شده بودند با ضربات چاقو (۱۳ ضربه هر کدام) می‌کشند. پیکر کارد آجین شده آنان حوالی لشکرک، پل تهران‌پارس کنار همدیگر یافته شد. روز ۲۷ بهمن ماه چند مأمور وارد دفتر کار فیروزه کلانتری شده او را با خود می‌برند. ۲۴ ساعت بعد منوچهر صانعی که در احداث بنای موزه تاریخ معاصر با بنیاد مستضعفان همکاری می‌کرد وقتی از خانه‌اش نزدیک میدان تجریش خارج می شد ربوده شد. منوچهر صانعی پیش از مرگ چندین بار به وزارت اطلاعات احضار شده بود.

 

۹۳) ۴ اسفند ۱۳۷۵، ابراهیم زال‌زاده روزنامه‌نگار و مدیر انتشارات ابتکار در راه بازگشت به خانه‌اش ناپدید شد. نوروز ۱۳۷۶ پیکر کارد آجین شده او در بیابان‌های یافت‌آباد پیدا شد. سینه و پشت او را با ۱۵ ضربه کارد پاره‌ پاره کرده بودند. او پیش از مرگش از فشارها و تهدیدهای ماموران امنیتی خبر داده بود. گفته می‌شود زال‌زاده کتابی درباره‌ی به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان در دست انتشار داشت. زال‌زاده پیشتر هم نامه‌ی انتقادی سرگشاده‌ای خطاب به اکبر هاشمی رفسنجانی نوشته بود.

 

۹۴) ۲۰ اسفند ۱۳۷۵، مجتبی مهراسبی درویش اهل شهرری با شلیک ۳ گلوله به سر و سینه‌اش در مغازه‌ی تعویض روغنی‌اش در همین شهر به قتل رسید. سه مهاجم به داخل مغازه او می‌روند و پس از پاشیدن اسپری به صورت دو مرد دیگر حاضر در مغازه و زمین‌گیر کردن آنان، ۵۰ گلوله شلیک می‌کنند و پس از کشتن مهراسبی مغازه را ترک می‌کنند. قاتلان بعدتر با پخش اطلاعیه‌ای شرکت کنندگان در مراسم ختم او را به قتل تهدید کردند. بعداً آشکار شد که متهم به ترور سعید حجاریان یکی از اعضای حلقه‌ی ترور شهرری بود که از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۸ علاوه بر مجتبی مهراسبی چند نفر دیگر را  در همین شهر به قتل رسانده بودند. ابراهیم قمری ۳۹ ساله، مجتبی امین ۲۸ ساله، غلامرضا عبداللهی و مریم متقی از جمله کسانی هستند که در آن چند سال به دست این گروه ترور شدند.

 

۹۵) ۱۹ فروردین ۱۳۷۶، سید محمود میدانی زندانی سیاسی پیشین اهل مشهد که به همسرش گفته بود مدتی است تحت نظر است در مسیر برگشتن از سر کار به منزل در حالی‌که در خیابان منتظر تاکسی بوده از سوی سرنشینان یک اتومبیل سواری ربوده می‌شود. محمود میدانی همسر خواهر دیگر زندانی سیاسی پیشین امیر غفوری است که دو ماه پیش از آن ربوده شده بود. او نیز همچون امیری از جان به‌دربردگان کشتار ۶۷ بود و پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۷۰ فعالیت سیاسی را کنار گذاشته و به عنوان پیمانکار ساختمانی کار می‌کرد. پیشتر مقامی اطلاعاتی به خانم منصوره غفاری گفته بود که برادر و همسر او از اعدام‌های سال ۶۷ جسته‌اند و تهدید کرده که: « ما به موقع خدمت همه یاینها می‌رسیم.» از زمان ربوده شدن خبری از آقای میدانی به دست نیامده است. بعدتر به خانم منصوره غفاری که به فاصله دو ماه برادر و همسرش را ربوده بودند می‌گویند عزیزان او هم احتمالاً قربانی زنجیره قتل‌های حکومتی شده‌اند.

 

۹۶) ۲۶ فروردین ۱۳۷۶، منصور دولت عضو محفل روحانی محلی بهائی طاهر‌آباد کرمان در خانه خود در این شهر به دست افرادی ناشناس به قتل رسید. قاتلان ظاهراً شناسایی نشدند. مقامات قضایی به خانواده توصیه می‌کنند پیگیر شناسایی قاتلان نباشند.

 

۹۷) تابستان ۱۳۷۶، محسن نادریان معروف به «محسن سگ‌سبیل» از لات‌‌های تهران، شب هنگامی که با موتور به خانه‌اش در خیابان سهروردی نبش اندیشه روبروی پمپ‌بنزین می‌رسد هدف گلوله قرار می‌گیرد و کشته می‌شود. بعد از قتل محسن نادریان، یکی از نوچه‌هایش به نام محمود حاج غفور نیز ترور می‌شود. مأموران اطلاعات اجازه نمی‌دهند دوستان‌شان در خیابان ری برای آن‌ها حجله بگذارند.

 

۹۸) ۴ دیماه ۱۳۷۶، فاطمه قائم مقامی سرمهماندار شرکت هواپیمایی آسمان در داخل اتومبیل پراید خود در خیابان پاسداران پس از گفتگو با مردی با شلیک یک گلوله به قتل می‌رسد. بنا به تحقیقات منتشر شده، قائم‌مقامی به دستور فلاحیان کشته شد. قائم‌مقامی از رهگذر نزدیکی با فلاحیان، اطلاعاتی از برخی فعالیت‌های او به دست آورده بود که احتمالاً از نظر فلاحیان، خطری امنیتی ارزیابی شده و برای همین به قتل رسیده است. دکتر بیژن جعفرزاده همسر قائم مقامی طی گفتگویی با روزنامه‌ی زن اعلام کرد او را به کمیته پیگیری قتل‌های زنجیره‌ای احضار کرده و به او گفته‌اند همسرش از سوی «نیروهای خودسر» کشته شده است.

 

۹۹) دی‌ماه ۱۳۷۶، عباس نوایی روشندل هنگامی که نزدیک افطار برای خرید از خانه بیرون می‌رود ربوده می‌شود. نوایی اواسط سال ۱۳۶۶ از زندان آزاد شده بود و فعالیت سیاسی نداشت، اما تحت نظر بود و باید هر ماه برای امضای برگه‌ای دال بر حضور در کشور، به ادارهی اطلاعات مشهد مراجعه می‌کرد. پیگیری‌های خانواده‌ی عباس نوایی برای یافتن او تاکنون بی نتیجه بوده است.

 

۱۰۰) سال ۱۳۷۷، مهرداد حاجیان، مهرداد کمالی، علا مبشریان، مهرزاد حاجیان، محمد زمردی‌منش و علی اصغربیدی سیاوش ورزش‌نما، محمد دائمی، شیردل عسگری، علی جانلو، فرامرز تات‌پور و سید میرامین میرامینی، افسانه طهماسبی، محبوبه بهادری و زهره مظاهری، هوشنگ محمدرحیمی، فاطمه همتی، یدالله پاک‌نهاد، مریم فتحعلی آشتیانی، علامه ژیان، احمد آقایی، احمدرضا مطهری، جواد تقوی قهی، سیامک طوبایی، ابراهیم طاهری، زهرا طاهری، حسن افتخارجو، طیبه حیاتی، زهره جمشیدی، نرگس خانیان، بهنام مجدآبادی، محمدرضا پوراقبال و محمود خدابنده‌لویی تعدادی از زندانیان سیاسی چپ و مجاهد دهه ۶۰ در تهران، اصفهان، شیراز، گلوگاه، تبریز، سمنان، یاسوج و مشهد که از کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ جان به در برده بودند، بازداشت و یا ربوده شدند و از آن زمان ناپدید شده‌اند. چنانچه همنشین بهار و ایرج مصداقی گزارش کرد‌ه‌اند این زندانیان و ۶ زندانی سیاسی سابق ساکن مشهد که بالاتر نامشان آمد در طرحی موسوم به طرح الغدیر ربوده شده و همگی در قتلگاهی نزدیک بهشت زهرای تهران پنهانی به قتل رسیده‌اند.

 

۱۰۱) ۳ اردیبهشت ۱۳۷۷، معصومه مصدق نوه‌ی دکتر محمد مصدق را در خانه‌اش در کوچه خزایی خیابان نیاوران به قتل می‌رسانند. قاتلان دست‌هایش را بسته و شکنجه‌اش دادند، بینی‌اش را شکستند و سپس پارچه‌ای به حلق او فرو کرده و او را به قتل رساندند. خانم مصدق ساکن آمریکا بود و برای فروش و مدیریت میراث پدری موقتاً به ایران بازگشته بود. قاتلان با وجود اشیای قیمتی در منزل چیزی از او ندزدیده بودند و هنوز هم شناسایی نشده‌اند. عدم تمایل نیروی انتظامی برای پیگیری قتل، در حالی‌که نشانه‌هایی برای شناسایی قاتلان در دسترس بود از نشانه‌هایی است که این قتل را به نظر ناظران در زنجیره قتل‌های حکومتی قرار می‌دهد.

 

۱۰۲) ۳ شهریور ۱۳۷۷، پیروز دوانی نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی در حالی‌که از منزل خود عازم خانه‌ی خواهرش بود از سوی مأموران امنیتی ربوده شده و به قتل می‌رسد. بر اساس اعترافات تعدادی از عاملان بازداشت شده‌ی قتل‌های حکومتی، پیروز دوانی که پیشتر بارها به خاطر فعالیت‌هایش و از جمله تکثیر و انتشار نامه‌ی فرج سرکوهی در فاصله‌ی دو زندان تهدید و احضار شده بود به فاصله‌ی کوتاهی از ربوده شدنش به قتل رسیده و جنازه‌اش در کنار خطوط راه‌آهن سوزانده و دفن می‌شود.

 

۱۰۳) ۳۱ شهریور ۱۳۷۷، حمید پورحاجی زاده شاعر، نویسنده و روشنفکر کرمانی همراه با کارون فرزند ۹ ساله‌اش به طرزی بیرحمانه و دلخراش سلاخی شدند و با ۴۳ ضربه‌ی چاقو به قتل رسیدند. فرخنده حاجی‌زاده خواهر حمید می‌گوید پس از پیگیری بسیار در نهایت مأموران اطلاعاتی به خانواده گفته‌اند کشتن حمید و کارون ۹ ساله یک اشتباه ساده‌ی اداری بوده است. پزشک قانونی گفته قاتلان سه نفر بوده‌اند و پس از ورود به خانه با حمید چای هم خورده‌اند. قاتلان، یا از ترس شناسایی (ترس؟) و یا به خاطر آزار بیشتر حمید، کارون فرزند ۹ ساله حمید را هم مقابل چشمان او با ۱۶ ضربه‌ی چاقو سلاخی می‌کنند.

 

۱۰۴) ۲۸ آبان ۱۳۷۷، دکتر مجید شریف روشنفکر مذهبی، نویسنده و مترجم که با لباس گرمکن برای ورزش از خانه خارج شده بود به دست مأموران امنیتی به بهانه‌ی مشکوک بودن به مواد مخدر بازداشت و ربوده میشود و به شیوه‌ی دردناکی با تزریق آمپول پتاسیم به زیر ناخن پایش به قتل می‌رسد. بستگان مجید شریف پیکر او را چهارشنبه ۴ آذر در پزشکی قانونی شناسایی کردند. در اعترافات تعدادی از عاملان قتل‌های حکومتی به جزئیات قتل دکتر شریف اشاره شده است.

 

۱۰۵) ۱ آذرماه ۱۳۷۷، داریوش فروهر و پروانه اسکندری از رهبران حزب ملت ایران در خانه خود در خیابان هدایت به دست مأموران اطلاعاتی سلاخی می‌شوند. قاتلان چنان‌که در اعترافات خود گفته‌اند بابت این قتل‌ها که خود تمیز وصفش کرده‌اند از وزارت اطلاعات حق اضافه‌کاری دریافت کرده‌اند. برخی از قاتلان زندان نرفتند و به سر کار خود در وزارت اطلاعات برگشتند و برخی دیگر پس از دوره‌ای کوتاه زندان، آزاد شدند.

 

۱۰۶) ۱۲ آذرماه ۱۳۷۷، محمد مختاری شاعر، نویسنده، مترجم و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان در حالی‌که برای خرید از خانه خارج شده بود به دست مأموران اطلاعاتی ربوده شده و با پیچیدن طناب به دور گردنش به قتل رسید. قاتلان پیکرش را در بیابان‌های امین آباد، در محدوده‌ی کارخانه‌ی سیمان ری، کنار جاده‌ی منتهی‌ به شهرک فیروزآباد انداخته بودند.

 

۱۰۷) ۱۸ آذرماه ۱۳۷۷، محمد جعفر پوینده مترجم، نویسنده و جامعه‌شناس در حالی‌که عازم محل کارش در دفتر پژوهش‌های فرهنگی بود از سوی مأموران امنیتی در خیابان ایرانشهر ربوده شد و در همان اتومبیل با پیچاندن طناب به دور گردنش به قتل رسید و پیکرش در حوالی روستای بادامک در شهریار رها شد. قاتل او به حبس ابد محکوم شد اما اکنون همچون دیگر متهمان ۴ قتل پائیز ۷۷ آزاد است.

 

۱۰۸) ۱۰ دیماه ۱۳۷۷، دکتر جمشید پرتوی متخصص قلب و چنانچه گفته شده است پزشک ویژه‌ی سید احمد خمینی در منزل مسکونی‌اش که در همسایگی منزل رئیس جمهور است، کشته شد. گفته شده است دکتر پرتوی از وضعیت سلامتی و داروهای مصرفی احمد خمینی مطلع بوده و احتمالا می‌توانسته شهادت بدهد مرگ او غیرطبیعی است و برای همین قاتلان احمد خمینی کشتن او را هم ضروری تشخیص داده‌اند.

 

۱۰۹) مرداد ۷۹ تا مرداد ۸۰، شانزده زن بی‌پناه در مشهد به قتل رسیدند. بعداً شخصی به اسم سعید حنایی به اتهام ارتکاب این قتل‌ها محاکمه، محکوم و اعدام شد. گفته شده است عاملان این قتل‌ها مأموران امنیتی بوده‌اند و سعید حنایی برای قبول مسئولیت قتل‌ها بازی داده شده است. انصار حزب‌الله مشهد بعد از اعدام برای سعید حنایی به عنوان شهید امر به معروف مجلس ختم گرفت. به گفته برخی از خبرنگاران هم از جمله رویا کریمی مجد، پیش از اعدام، حنایی فریاد زده است که قرار آن‌ها این نبوده است و گویی از اعدام خود متعجب بوده است. خبرنگار روزنامه خراسان هم گفته است که دست‌کم در دو مورد نشانه‌های داده شده از سوی حنایی تطابقی با شواهد جنایت نداشته است.  

 

۱۱۰) ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۰، مولوی موسی کرم‌پور امام جمعه پیشین مسجد شیخ فیض اهل سنت مشهد در اثر انفجار بمبی کار گذاری شده مقابل مسجد محل تدریس‌اش در شهر هرات افغانستان کشته شد.  مسجدشیخ فیض مشهد سال ۱۳۷۳ از سوی مأموران امنیتی بسته و به فاصلهی کوتاهی به کلی تخریب شد. مولوی کرم‌پور که پس از تخریب مسجد شیخ فیض و تهدیدات امنیتی متعاقب آن، ایران را ترک کرده و مقیم هرات شده بود زمانی که از مسجد خارج می‌شد کشته شد. والی وقت هرات این ترور را متوجه وزارت اطلاعات ایران کرد.

 

۱۱۱) ۲ آذر ۱۳۸۴، قربان دُردی تورانی از نو مسیحیان ترکمن گنبد کاووس ربوده شده و پس از شکنجه بسیار با ضربات چاقو به قتل می‌رسد. قاتلان پیکر خون آلود او را با گلوی بریده در حالی که هنوز از آن خون می‌رفت جلوی کلیسای خانگی در منزلش رها می‌کنند. هفته‌ی پیش از قتل، آقای تورانی را برای توضیح در مورد اعتقاداتش به مرکزی اسلامی در گنبد دعوت می‌کنند و به او هشدار می‌دهند این آخرین فرصت او برای بازگشت به دین اسلام است. پس از کشته شدن آقای تورانی، مأموران امنیتی به خانه‌ی او ریخته و کتاب‌های مذهبی و دست‌نوشته‌های او را با خود می‌برند.

 

۱۱۲)  ۲۷ دی ۱۳۸۵، فتح‌الله منوچهری با نام مستعار فرود فولادوند هنرمند پیشین سینما و فعال سیاسی با دو تن از همراهانش الکساندر ولی‌زاده و ناظم اشمیت در استان حکاری ترکیه نزدیکی مرز ایران ربوده شدند. فولادوند مجری و مدیر شبکه‌ی‌ تلویزیونی انجمن پادشاهی ایران بود و در نقد دین اسلام و جمهوری اسلامی برنامه منتشر می‌کرد. بر اساس بیانیه‌‌ی ۲۴ خرداد ۱۳۸۷ عفو بین الملل: «این سه نفر به دست مأموران جمهوری اسلامی ربوده شده‌اند و احتمالاً در اختیار وزارت اطلاعات و در ایران زندانی‌اند.» در بیانیه تأکید شده که خودروی اجاره‌ای حامل این سه فرد، چندی پس از ناپدید شدن آن‌ها با شیشه‌های شکسته و بدون شماره در ترکیه پیدا شده است. از تاریخ ربوده شدن این سه نفر تاکنون ردی از آن‌ها پیدا نشده است و به نظر می‌رسد به قتل رسیده باشند.

 

۱۱۳) ۹ مرداد ۱۳۸۷، عباس امیری و چهار روز بعد همسرش سکینه رحیمی نو مسیحی که با هجوم مأموران امنیتی به کلیسای خانگی آن‌ها در منزلشان در ملک‌شهر اصفهان، سه روز پیش از این تاریخ، در اثر ضرب و شتم به قصد کشت،  بهشدت مجروح شده بودند در بیمارستان جان‌شان را از دست‌ می‌دهند.

 

۱۱۴) ۲۰ آبان ۱۳۸۷، مولوی شیخ علی دهواری امام جمعه سنی مذهب شهر سراوان در سیستان و بلوچستان و مدیر مدرسه‌ی علوم دینی دارالحدیث امام بخاری پس از اقامه‌ی نماز مغرب در مسجد سبحان و در حالی که به خانه‌اش بازمی‌گشت از سوی دو موتور سوار هدف ۱۲ گلوله قرار گرفت و کشته شد. مولوی دهواری قبلاً به خاطر عدم پیروی از توصیه‌ها در خطبه‌های جمعه‌اش تهدیده شده بود. چند سال بعد  از آنبه انعام پسر کوچک مولوی دهوار که بورسیه‌ی تحصیل برای دانشگاه مدینه میگرفت هشدار می‌دهند اگر می‌خواهد به سرنوشت پدرش دچار نشود بهتر است از پذیرش این بورس صرف‌نظر کند.

 

۱۱۵) ۱۹ آبان ۱۳۸۸، دکتر رامین پوراندرجانی پزشک وظیفه یکهریزک در محل کار خودش در یکی از مراکز نیروی انتظامی کشته شد. دکتر پوراندرجانی از سوی سعید مرتضوی دادستان وقت تهران تحت فشار قرار گرفته بود تا علت جان باختن شماری از بازداشت‌شدگان بازداشتگاه کهریزک را مننژیت اعلام کند. او که بازداشت شدگان را معاینه کرده بود تسلیم این خواسته نشد و به گفته نزدیکانش پیش از مرگ جزئیاتی از نحوه‌ی شکنجه‌ی بازداشت‌شدگان کهریزک را افشا کرد و همین موجب شد از سوی اطلاعات ناجا به قتل برسد. مرگ او ابتدا خودکشی اعلام شد و بعدتر گفته شد بر اثر مسمومیت کشته شده است. مسعود علی‌زاده از بازداشت شد‌گان کهریزک می‌گوید دکتر پوراندرجانی مدارک زیادی در مورد کهریزک و حتی نقش فرماندهان ناجا داشت که برای نیروی انتظامی خیلی سنگین بود و به همین دلیل «رامین را از بین بردند.»

 

۱۱۶) ۳۰ شهریور ۱۳۸۹، دکتر عبدالرضا سودبخش دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و رئیس درمانگاه عفونی بیمارستان خمینی،ساعت  ۹ شب هنگام خروج از مطب خود به ضرب گلوله‌ی‌‌ یک موتورسوار به پهلویش کشته شد. دکتر سودبخش به عنوان کارشناس پزشکی قانونی، معترضان به نتایج انتخابات ۸۸  راکه در بازداشتگاه کهریزک جان باخته بودند معاینه کرده بود. او برای این که اعلام کند جان باخته‌ها مننژیت گرفته بودند تحت فشار بود. بهرنگ سودبخش، پسر بزرگتر عبدالرضا سودبخش گفته است پدرش درباره‌ی آزار جنسی و نحوه‌ی شکنجه‌ی بازداشت‌شدگان کهریزک با آنها صحبت کرده و از این بابت بسیار ناراحت بوده است. خانواده و همکاران نزدیک دکتر سودبخش معتقدند عدم همکاری دکتر سودبخش با مأموران و برنامه او برای سفر به آمریکا و هراس اطلاعات ناجا از این‌که دکتر سودبخش در این مورد افشاگری کند عامل ترور او بوده است.

 

۱۱۷) ۳ مهر ۱۳۹۰، اصغر کاظمی با نام هنری شایان کاویانی پس از خروج از رویال هتل استانبول ناپدید شد. آقای کاویانی که در یکی از تلویزیون‌های ماهواره‌ای لس‌آنجلسی برنامه‌‌ای انتقادی در مورد اسلام اجرا می‌کرد تنها یک روز پس از آن‌که برای دیدار با یکی از طرفدارانش وارد استانبول شد در این شهر ناپدید شد. پلیس فدرال آمریکا جایزه‌ای ۲۰۰ هزار دلاری برای دادن اطلاعاتی که منجر به یافتن او شود در نظر گرفته است. یکی از دوستان آقای کاویانی می‌گوید همه‌ی هزینه‌های سفر او به ترکیه از سوی کسی در ایران پرداخت شده بود.

 

۱۱۸) ۲۲ آبان ۱۳۹۰، احمد رضایی فرزند محسن رضایی در اتاقش در هتل گلوریای دبی به شیوه نامعلومی جان داد. احمد رضایی پیشتر در سال ۱۳۷۷ به آمریکا پناهنده شده و در مصاحبه‌ای گفته بود تمام ترورهایی که در جمهوری اسلامی ایران رخ می‌دهد، در دفتر آقای خامنه‌ای تصمیم‌گیری می‌شود. بازرس ویژه‌ی قتل در تهران علت مرگ او را قتل عمد اعلام کرد و گفت در اتاق رضایی پوکه‌های مصرف شده‌ی قرص، بریدگی بر روی ساعد و همچنین اثر شوک الکتریکی بر کف دست وجود داشت در حالی که هیچ وسیله‌ی برنده، شوکر و سیم برقی در اتاق او کشف نشد. گفته شده احمد رضایی اطلاعات و یا تماس‌هایی داشته است که کشتن او را ضروری کرده است.

 

۱۱۹) ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، مولوی عبدالله براهویی امام جماعت مسجدی در خیابان بدر زاهدان با تیراندازی از سوی سرنشینان یک خودرو سواری ترور شد. مولوی براهویی علاوه بر امامت مسجد در چند مکتب اهل سنت زاهدان به کودکان آموزش احکام دینی می‌داد. گروهی به نام «جبهه‌ی همبستگی ملی اهل سنت ایران» جمهوری اسلامی را مسئول این ترور معرفی کرد. بعدتر گفته شد مأموران امنیتی از خانواده‌ی مولوی براهویی خواسته‌اند از پیگیری پرونده ترور ایشان خودداری کنند.

 

۱۲۰) ۲ شهریور ۱۳۹۲، عطاالله رضوانی شهروند بهائی اهل بندرعباس با شلیک گلوله‌ای به سرش در اتومبیل خود در جاده‌ای خارج از شهر کشته شد. اتومبیل و کیف پول آقای رضوانی دزدیده نشده و تنها گوشی موبایل‌اش مفقود شده بود. عطاالله رضوانی بارها از سوی نهادهای امنیتی تهدید شده بود. در جلسات بازجویی یکی از شهروندان بهایی به او ‌گفته بودند: «به رضوانی بگویید که نوبت او هم می‌رسد و حسابش را خواهند رسید.» کریم میرزایی، نوجوان ۱۷ ساله افغانستانی سرایدار منزل دوست آقای رضوانی و کسی که آخرین بار ایشان را دیده بود حدود دو ماه بعدتر و پس از اینکه به وکیل خانواده رضوانی گفت که از سوی اطلاعات تهدید شده تا با آن‌ها صحبت نکند مفقود شد و تا امروز خبری از او در دست نیست. رضایی، افسر پلیس مسئول پرونده بدون هیچ توضیحی تحقیقات خود را متوقف کرد. اداره‌ی آگاهی و دادسرای بندرعباس هم پرینت تماس‌ها و مسیج‌های موبایل سرقت شده رضوانی را به پرونده ضمیمه نکردند. بازپرس امانی خانواده را تحت فشار گذاشت تا با گرفتن دیه از دولت، از پیگیری این پرونده صرف‌نظر کنند تا پرونده مختومه اعلام شود.  

 

۱۲۱) ۲۴ آذر ۱۳۹۴، محمد رضا صمدی کلاهی عضو پیشین سازمان مجاهدین خلق و متهم به انفجار سال ۱۳۶۰ ساختمان حزب جمهوری اسلامی، در خیابانی در شهر آلمیره هلند از نزدیک هدف گلوله قرار گرفت و همان روز در بیمارستان کشته شد. او قبل از کشته شدن، چندین روز تحت نظر بوده است. مهاجمان حرفه‌ای بودند و پس از ترور خودروی دزدی خود را آتش زدند تا هیچ اثری از خود به جای نگذارند. بعدتر رسانه‌های هلندی با استناد به سخنگوی سرویس اطلاعات و امنیت این کشور گزارش دادند دو دیپلمات ایرانی از هلند اخراج شده‌اند. روزنامه یکیهان در تهران هم در همین باره نوشت که سازمان اطلاعات و امنیت هلند به سفیر جمهوری اسلامی اعلام کرده که دو دیپلمات جمهوری اسلامی که در ترور محمدرضا کلاهی صمدی و احمد نیسی نقش داشته‌اند بایستی خاک هلند را هر چه زودتر ترک کنند.

 

۱۲۲) ۳۰ آبان ۱۳۹۵، دکتر عمران دهواری فرزند مولوی شیخ علی دهواری که آخرین روزهای تحصیلات پزشکی خود را می‌گذراند به طرز مشکوکی به علت مسمومیت درگذشت. علی‌رغم تأیید مسمومیت به عنوان علت مرگ از سوی پزشک اورژانس و یکی از اساتید دانشکده‌ی علوم پزشکی گواهی فوت دکتر دهواری به عنوان ایست قلبی صادر شد. نوری، مسئول دفتر رهبری در شهرستان سراوان پیشتر عمران دهواری را احضار کرده او را تهدید کرده که ممکن است به سرنوشت پدرش دچار شود. قاضی «توحیدی»، از قضات سرشناس سیستان و بلوچستان هم به او گفته بود پیگیری این ماجرا به جایی ختم نمی‌شود و به نفع آن‌ها نخواهد بود.

 

۱۲۳) ۳۰ آذر ۱۳۹۵، علی قویتاسی، وهاب میرخضری، سالار باقری، ارسلان عباس‌نیا، ناصر کریمی و دو شهروند اقلیم کردستان عراق (عدنان عثمان و سنگر ستار)، در نتیجه دو انفجار مقابل دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان در شهر کویه در اقلیم کردستان عراق کشته شدند. بمب‌ها شب یلدا و پس از پایان مراسم زادروز عبدالرحمان قاسملو، دبیرکل سابق حزب دموکرات کردستان ایران منفجر شد. حزب دموکرات در بیانیه‌ای اعلام کرد که جمهوری اسلامی مسئول این بمب‌گذاری است. هوشیار زیباری، وزیر خارجه سابق عراق نیز در توییتی این انفجارها را به سپاه پاسداران ایران منتسب کرد.

 

۱۲۴) ۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، سعید کریمیان مدیر شبکه‌ی جم که به تبلیغات علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی متهم شده و بر اساس حکم غیابی به شش سال زندان محکوم شده بود در ترکیه ترور شد. به گزارش روزنامه ملیت، متهمان به قتل سعید کریمیان و شریک کویتی‌اش محمد متعب شلاحی در حالی که در تلاش بودند با گذرنامه ی جعلی از راه کشوری اروپایی به ایران بازگردند، هنگام خروج از مونته‌نگرو به دست پلیس صربستان دستگیر شدند. گفته شده است که اشخاص حمله کننده احتمالاً با حکومت ایران در ارتباط بوده‌اند. به گزارش ملیت، پلیس استانبول در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده بود که کریمیان در سه ماه پیش از ترورش، از سوی جمهوری اسلامی مورد تهدید قرار گرفته بود و به‌همین دلیل قصد داشت تا با ترک استانبول به لندن برود.

 

۱۲۵) ۱۷ آبان ۱۳۹۶، احمد مولا ابوناهض (احمد نیسی) رهبر «جنبش نضال برای رهایی الاحواز» مقابل خانه‌اش در لاهه، به ضرب ۳ گلوله کشته شد. دو نفر همراه آقای مولا شهادت داده‌اند هنگام پیاده شدن از اتومبیل، فردى  باصورت پوشیده از یک اتومبیل بنز و با کلت کمرى مجهز به صدا خفه کن از پشت به سر احمد نیسى شلیک کرده و بعد از افتادن او بر زمین، دو تیر دیگر هم به سینه‌اش شلیک کرده است. در رسانه‌های هلند، در دو پرونده مرتبط با قتل «محمدرضا کلاهی صمدی» و «احمد نیسی» نام جمهوری اسلامی مطرح شد.

 

۱۲۶) ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، صباح رحمانی عضو حزب دموکرات در نتیجهی انفجار اتومبیل بمب‌گذاری شده‌ی پدرش به شدت مجروح و روز بعد در بیمارستان کشته شد. این بمب در اتومبیل صلاح رحمانی، از فرماندهان حزب دموکرات کردستان ایران کارگذاشته شده بود اما تنها موجب مجروح شدن او شد. به نوشته‌ی جمعیت حقوق بشر کردستان، این فرمانده حزب دموکرات در سال‌های اخیر بارها از سوی نیروهای امنیتی ایران تهدید به مرگ شده بود.

 

۱۲۷) ۱۵ اسفند ۱۳۹۶، قادر قادری از فرماندهان حزب دموکرات کردستان در نزدیکی روستای هرتل در حومه‌ی شهر رانیه در اقلیم کردستان عراق با شلیک نزدیک به ۲۰ گلوله به سوی اتومبیلش ترور شد. حزب دموکرات کردستان ۱۳ روز بعد از ترور در بیانیه‌ای اعلام کرد مسئول یک گروه تروریستی ۵ نفره بازداشت شده در اقلیم کردستان اعتراف کرده است که نقشه‌ی ترور قادر قادری از سوی اطلاعات سپاه پاسدارن طراحی شدە است.

 

۱۲۸) ۱۰ فروردین ۱۳۹۷، احمد امیراحمدی از اعضای حزب دموکرات کردستان ایران و از زندانیان سیاسی سابق در شهر سوران در اقلیم کردستان عراق ترور شد. به گفته‌ی برادرزاده‌ی آقای احمدی، عمویش هنگام خواب هدف گلوله‌ی افرادی ناشناس قرار گرفت. حزب دموکرات کردستان جمهوری اسلامی را به انجام این ترور متهم کرد.

 

۱۲۹) ۱۲ تیر ۱۳۹۷، فرشید علوی آبگرم معلم و از فعالان مذهبی اهل سنت ارومیه در شهر وان ترکیه ربوده شد و کمتر از یک ماه بعد در ۴ مرداد ۱۳۹۷ پیکرش در شهر باش‌قلعه ترکیه پیدا شد. به گفته‌ی پلیس ترکیه عاملان قتل آقای علوی آبگرم سعی داشته‌اند وی را به ایران ببرند. علوی آبگرم که در مساجد اهل سنت ارومیه فعالیت تبلیغی دینی داشت بعد از اعدام ۲۵ جوان اهل سنت از جمله شهرام احمدی و همچنین دستگیری چند تن از دوستانش، به ترکیه مهاجرت کرده بود.  

 

۱۳۰) ۲۶ تیر ۱۳۹۷، اقبال مرادی از مسئولان جمعیت حقوق بشر کردستان ایران در پنجوین، از شهرهای مرزی اقلیم کردستان عراق با ایران، با شلیک ۳ گلوله ترور شد. آقای مرادی پیشتر نیز در سال ۱۳۸۷ ترور شده بود اما با وجود شلیک ۱۵ گلوله از مرگ نجات یافته بود. اقبال مرادی که در دهه‌ی ۶۰ به اتهام عضویت در حزب کومله ۶ سال را در زندان گذرانده بود، در چند سالی که در پنجوین زندگی می‌کرد کمپین‌های متعددی علیه اعدام راه انداخته بود. خانواده‌ی او می‌گویند پیشتر دستگاه امنیتی کردستان عراق به او هشدار داده بود که جمهوری اسلامی به دنبال کشتن اوست.

*****

 

در مورد کسانی که نام و اطلاعاتشان در پی می‌آید منبع کافی در اختیار نداریم. برخی از این‌ها، با اطلاعات تکراری و بدون جزئیات در لیست‌های مختلف تکرار شده است. ممکن است نام‌ها به اشتباه نوشته شده باشند، یا این افراد واقعاً قربانی قتل‌های حکومتی شده باشند. باید امیدوار بود خانواده، دوستان و یا همکاران آنان اطلاعات بیشتر و دقیق‌تری از زمان و شیوه‌ی قتل و فعالیت‌ها و سوابق آنان منتشر کنند. در عین‌حال ممکن است برخی از این افراد (عمدتاً قربانیان بلوچ) قربانی نفرت مذهبی شده باشند و یا همچون جواد امامی، همسرش سونیا آل‌یاسین و یا کاوه زارعی که اسم‌شان در تقریباً همه لیست‌های قتل‌های حکومتی آمده است در واقع قربانی قتل‌های تبهکارانه‌ی عادی شده باشند و به اشتباه نامشان در این لیست آمده باشد.

 

۱) ۲۱ آبان ۱۳۶۵، محمد ولی سعیدان افسر پیشین نیروی دریایی ارتش در کراچی با شلیک ۵ گلوله ترور شد.


۲) ۲۳ آذر ۱۳۶۵، محمود رضا یکبند از اعضای فدائیان اکثریت در کراچی ترور شد.

 

۳) ۲۵ خرداد ۱۳۶۶، محمد حسن بطموری مخالف سیاسی در استانبول ترور شد.

 

۴) ۱۷ تیرماه ۱۳۶۶، علیرضا شریف‌زاده پناهنده سیاسی در کراچی پاکستان ترور شد.

 

۵) تابستان ۱۳۶۶، دکتر سید ابراهیم بیضایی پزشک دگراندیش در اصفهان به قتل رسید.

 

۶) ۱۰ آذر ۱۳۶۶، جواد حائری پناهنده‌ی ایرانی در ترکیه در خانه‌اش کشته شد.

 

۷) ۹ مهرماه ۱۳۶۹، غلامرضا نخعی پناهنده‌ی سیاسی در هتل‌اش در استانبول ترکیه کشته شد. نخعی با ضرباتی که به سرش زده شد جانش را از دست داد

 

۸) تابستان ۱۳۷۳، زهره ایزدی از دانشجویان دگراندیش رشته‌ی پزشکی دانشگاه ملی/‌بهشتی و اهل آباده در تهران به قتل رسید.

 

۹) ۱۰ آبان ۱۳۷۵، علی مولایی عضو فدائیان خلق در پاکستان ترور شد.

 

۱۰) ۲۶ فروردین ۱۳۷۵، حسین شریفی ناظر انتخابات دورهی پنجم مجلس از کرج که با گزارش خود باعث ابطال این دوره از انتخابات این شهر شده بود در این شهر به قتل رسید.

 

۱۱) ۸ آذر ۱۳۷۷، رستم همدانیان از اعضای سازمان اتحاد برای دموکراسی (همکار پیروز دوانی) در همدان ربوده شده و به قتل رسید.

 

۱۲) ۹ دی ۱۳۷۸، دکتر محمد تقی زهتابی مورخ و زبان شناس ترک آذربایجانی در تهران به طرز مشکوکی در خانه خود درگذشت. گفته شده دکتر زهتابی پس از بازگشت از سفر آلمان بارها به اطلاعات احضار شده و زیر نظر بوده است و از قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای است.

 

۱۳) ۲۳ دی ۱۳۷۷، دکتر پرویز خاکسار متخصص قلب بیمارستان سجاد در تهران به قتل رسید.

 

۱۴) ۲۶ دی ۱۳۷۷، مهندس کریم جلی و همسرش فاطمه اسلامی، در منزل خود به با ضربات چاقو به قتل رسیدند.

 

۱۵) زمستان ۱۳۷۷، دکتر فلاح یزدی* و همسرش دکتر منیژه زرسازگار (متخصص بیماری‌های کودکان) همراه دو فرزندشان در خانه‌ی خودشان با ضربات متعدد چاقو به قتل می‌رسند.  گفته شده دکتر فلاح یزدی پزشک معالج آیت الله منتظری بوده است.

*در مورد درستی اسامی دکتر فلاح یزدی و دکتر منیژه زرسازگار تردید هست. ممکن است این دو قربانی، همان دکتر فلاح تفتی و همسرش باشند که بنا بر گفته‌ی عمادالدین باقی ۲۵ تیرماه سال ۱۳۷۲ به قتل رسیدند.

 

۱۶) فروردین ۱۳۷۸، دکتر فیروز نیما در مطب خود با ضربات چاقو به قتل رسید.  

 

۱۷) ۴ بهمن ۱۳۷۸، رضا ضیایی‌نیا شاعر و همکار نشریه‌ی کارنامه در تهران به قتل رسید. در زمان مرگ این شاعر، در رسانه‌ها علت مرگ او خفگی در اثر نشت گاز خانگی اعلام شد.

 

۱۸) اسفند ۱۳۷۸، دکتر فریدون فروهری در تهران کشته شد.

۱۹) سال ۱۳۷۸، سعید قیدی از پرسنل نیروی هوایی با ۳۰ ضربه چاقو در سعادت آباد به قتل رسید.

 

۲۰) ۲۷ تیرماه ۱۳۸۱، محمد رضا صفائی وکیل دادگستری و مشاور حقوقی از سوی دو موتورسوار مورد سوقصد قرار گرفت و با شلیک چند گلوله کشته شد.  

 

۲۱) دکتر جواد سرخوش در اصفهان به قتل رسید. گفته شده ایشان به خانوادههای زندانیان سیاسی کمک می‌کرد.
 

۲۲) سال ۱۳۸۴، مولوی میر نعمت‌الله بلوچ‌ زهی و مولوی عبدالحکیم گمشاد زهی در منطقه‌ی نصرت‌آباد زاهدان به قتل رسیدند.

۲۳) ۲۴ تیر ۱۳۸۰، مولوی محمد ابراهیم دامنی که به خاطر واژگون شدن اتومبیلش به بیمارستان ایرانشهر منتقل شده بود در همین بیمارستان درگذشت. مولوی دامنی پیشتر به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در دو نوبت ۱۰ سال را در زندان به سر برده بود. به گفته‌ی نزدیکانش، مولوی دامنی که پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۷۸ مسئول قسمت بازرسی شورای هماهنگی مدارس دینی اهل سنت بود به خاطر سخنرانی‌ها و مواضع‌اش چند بار از سوی اطلاعات احضار و تهدید شده بود. نزدیکان مولوی دامنی می‌گویند حال ایشان پس از تصادف در بخش اورژانس بیمارستان ایرانشهر بسیار خوب بود اما پس از انتقال به بیمارستان خاتم الانبیاء و تزریق یک آمپول به ناگاه بدحال شده و پس از اندکی جان می‌دهد.

۲۴) ۲۳ اسفند ۱۳۷۸، شمس‌الدین کیانی طلبه اهل سنت در حاشیه‌ی شهر زاهدان زنده به آتش کشیده شد.

۲۵) ۱۰ فروردین ۱۳۹۲، مولوی عبدالله باجی زهی پس از نماز عشاء و خروج از مسجد در منطقه شیرآباد زاهدان مورد تهاجم قرار گرفت و مهاجمین با شلیک ۴ گلوله به سرش او را به قتل رساندند.

۲۶) سال ۱۳۶۴، مولوی شهداد مسکان زهی در زاهدان ترور شد.

۲۷) سال ۱۳۷۶، مولوی نورالدین غریبی از روحانیون اهل سنت خراسان در مسیر منزل به مدرسه‌ی دینی محل تدریس‌اش در تاجیکستان با شلیک چند گلوله کشته شد. مولوی غریبی پس از تحصیل دینی در مدینه و بازگشت به ایران، متاثر از فشارهای امنیتی به پاکستان رفته و سپس مقیم تاجیکستان شده بود.

*****

                 

بخش آمار ترورها در اقلیم کردستان عراق در اواخر دهه شصت (تنها دو مورد) و هفتاد شمسی را بادر نظر گرفتن  دو نکته، این‌جا متمایز از سایر آمار آورده‌ام.

نخست این‌که تا جایی که من می‌دانم و در منابع مختلف آمده است برخلاف ترورها‌ی داخل ایران و در خاک اروپا و ترکیه، تقریباً همه‌ی ترورهای داخل عراق با اجیر کردن مزدوران محلی و یا فرستادن کسانی از داخل ایران انجام شده است که مأمور امنیتی نبوده و به عللی حاضر یا مجبور به همکاری با دستگاه امنیتی ایران شده‌اند. به این ترتیب، در ترورهای عراق، مجریان عملیات، مأموران آموزش دیده‌ی اطلاعاتی یا سپاه قدس اعزام نشده و یامستقیماً  در عملیات مداخله نکرده‌اند.

 

دوم این‌که به عللی از جمله فقدان کار پژوهشی دقیق برای مستند کردن این ترورها، اطلاعات و جزئیات این ترورها چندان در دسترس نیست و با شیوه یروایی بخش نخست آماری این گزارش نمی‌توان چندان با جزئیات به آن‌ها پرداخت. گفته شده است علیه اعضاء یا فعالان احزاب کردستان ایران و در مواردی پناهندگان کُرد در خاک اقلیم کردستان عراق در مجموع ٢١٧ مورد ترور فردی یا گروهی از سوی نیروهای وابسته یا اجیر شده از سوی جمهوری اسلامی انجام شده است. در لیستی که در ادامه می‌آید تنها به ترورهایی اشاره شده است که موجب کشته شدن قربانی ترور شده است.

 

آمار این بخش بر اساس داده‌های منابع زیر تهیه شده است:
گزارش آماری منتشر نشده مرکز حقوق بشر کردستان وابسته به حزب دموکرات کردستان
لیست ترورها در اقلیم کردستان از پیوست‌های نسخه چاپی کتاب «۳ سال با ابراهیم علیزاده»
لیست ترورها در اقلیم کردستان عراق منتشر شده در وبسایت رادیو زمانه
گزارش آماری منتشر نشده عبدالله حسینی، وکیل دادگستری و از کادرهای حزب دموکرات کردستان
گزارش مرکز اسناد حقوق بشر ایران با عنوان «پناهگاهی نیست؛ عملیات جهانی ترور جمهوری اسلامی ایران»

کتاب دکتر جواد دانش‌پژوه با نام «کشتار بی‌پایان؛ اعدام، ترور و قتل‌عام مردم کردستان بر اساس آمار»
 گزارش آماری از وبسایت روژی کرد با نام «تروریسم دولتی جمهوری اسلامی؛ بخشی از ترورهای کردستان»


علاوه بر این‌ها هرجا در مورد درستی اسامی، مکان یا تاریخ ترورها تردید داشتم با دفاتر احزاب کردستان ایران و یا دوستان و خانواده‌ی این افراد برای گرفتن اطلاعات دقیق‌تر تماس گرفته‌ام.

 

اضافه کنم که در این لیست، مراد از حزب دموکرات هر دو حزب دموکرات کردستان ایران و حزب دموکرات کردستان ایران/رهبری انقلابی و مراد از کومله هم، کومله، سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران است.

 


۱) ۲۹ شهریور ۱۳۶۹، عبدالله بیژن‌فر اهل مهاباد، حزب دموکرات، ترور در رانیه.


۲) ۱۱ دی ۱۳۶۹، خالد حسین‌پور اهل سقز، سازمان خبات، ترور در رانیه.

 

۳) ۴ اردیبهشت ۱۳۷۰، عزیز عزیزی، حزب دموکرات، ترور در روستای اِنزی نزدیک رانیه.
 

۴) ۱۵ خرداد ۱۳۷۰، حبیب فیض‌الهی (مام حبیب عوده) اهل سنندج، کومله، ترور در رانیه.

 

۵) ۱۰ تیر ۱۳۷۰، کامران منصور مقدم، اهل سنندج، اتحادیه کمونیست‌های ایران، ترور در سلیمانیه.

 

۶) ۴ مرداد ۱۳۷۰، صدیق کریم‌نیا، حزب دموکرات، ترور در قریه بولی نزدیک رانیه.


۷) ۳۱ مرداد ۱۳۷۰، احد گردشی (احد آقا) اهل اردبیل، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.


۸) ۵ شهریور ۱۳۷۰، محمد فتحی (آرام) اهل کرمانشاه، کومله، ترور در روستای زرگویز سلیمانیه.


۹) ۱۰ شهریور ۱۳۷۰، شاپور فیروزی اهل کامیاران، کمیته مرکزی حزب دموکرات، ترور در رانیه.

 

۱۰) ۲۸ شهریور ۱۳۷۰، سعید یزدان‌پناه اهل بوکان، رهبر اتحادیه انقلابیون کردستان، ترور در سلیمانیه.


۱۱) ۷ مهر ۱۳۷۰، حەسو(حسن) علی‌پور، ملا رسول گردی و جلیل مامائی هر سه اهل پیرانشهر، حزب دمکرات، ترور بین روستای اِنزی و روستای بولی نزدیک رانیه.


۱۲) ۶ آذر ۱۳۷۰، سارم فرهادی اهل سنندج، کومله، ترور در روستای باوزه  قلادزی.

 

۱۳) ۱۵ دی ۱۳۷۰، سیف‌الله سلیمان‌پور، رضا سلیمان‌پور و کامران سلیمان‌پور اهل سقز، سه برادر پناهنده‌ی سیاسی، ترور در سلیمانیه.


۱۴) ۲۳ دی ۱۳۷۰، کمال قادرزاده اهل مریوان، حزب دموکرات ، ترور در پنجوین.


۱۵) ۲۲ دی ۱۳۷۰، سید محمود خضری اهل سقز، کومله، ترور در سلیمانیه.

 

۱۶) سال ۱۳۷۰، محمد بابایی اهل سقز، پناهنده‌ی سیاسی، ترور در دره شهیدان نزدیک سنگسر

 

۱۷) سال ۱۳۷۰، محمد نعیمی، کومله، ترور در دره شهیدان نزدیک سنگسر.
 

۱۸) سال ۱۳۷۰، رحمان لاوەیی، حزب دموکرات، ترور در بازار گورتیسوی نزدیک قندیل.

۱۹) سال ۱۳۷۰، جمال زوره‌‌یی و برادرش کمال زوره‌‌یی اهل سردشت، فعال سیاسی نزدیک به حزب دموکرات، ترور در منطقه‌ی دره شهیدان نزدیک سنگسر.

 

۲۰) سال ۱۳۷۰، عثمان زوره‌یی اهل سردشت، فعال سیاسی نزدیک به حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.
 

۲۱) سال ۱۳۷۰، جمال حسینی، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.


۲۲) ۱۲ اردبیهشت ۱۳۷۱، محمد رحمانی اهل پیرانشهر، حزب دموکرات، ترور در شهر چومان.

 

۲۳) ۱۲ خرداد ۱۳۷۱، محمد خضری، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.

 

۲۴) ۲۷ خرداد ۱۳۷۱، ابراهیم شیخی (بالدار) اهل بوکان، حزب دموکرات، ترور در مسیر هولیر به رواندوز.


۲۵) ۹ تیر ۱۳۷۱، علی تاتوره اهل مریوان، هادی محمودی اهل هورامان، سالار ساعدپناه و فخرالدین مرادی اهل سنندج، حزب دموکرات، ترور در حلبچه.

۲۶) ۱۰ شهریور ۱۳۷۱، ستار جلالی اهل نوسود، حزب دموکرات، ترور در قرنیه مام خطیب نزدیک رواندوز.

 

۲۷) ۲۶ مهر ۱۳۷۱، کریم کاگلی و احمد کاگلی اهل مریوان، حزب دموکرات، ترور در پنجوین.
 

۲۸) ۲۶ مهر ۱۳۷۱، محمد مهربانی اهل مریوان، حزب دموکرات، ترور در کمپ باریکه نزدیک سلیمانیه.

 

۲۹) ۲۱ آبان ۱۳۷۱، طاهر منوچهری اهل نوسود، شاهرخ مرادی، صلاح مرادی، انور ابراهیمی و رشید رستمی، هر چهار نفر اهل سنندج، حزب دموکرات، ترور در قریه ناوتاق دربندیخان.

۳۰) ۱۲ بهمن ۱۳۷۱، امیر بایاب اهل بوکان، کومله، ترور در سلیمانیه.


۳۱) ۲۱ بهمن ۱۳۷۱، کامران شافعی اهل مهاباد، حزب دموکرات، ترور در رانیه.

 

۳۲) ۱۹ اسفند ۱۳۷۱، جمال نامی اهل سنندج، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.


۳۳) سال ۱۳۷۱، محمد نظر قلخانی اهل ایوان، حزب زحمتکشان (رەنجدەران)، ترور در عربت.


۳۴) ۲۲ فروردین ۱۳۷۲ سعدون عباسی اهل مهاباد، حزب دموکرات، و احمد فاطمی (فاتی) اهل سردشت، پناهنده سیاسی و پدر همسر آقای عباسی، ترور در رانیه.

 

۳۵) ۲۰ تیر ۱۳۷۲، رفیق محمدی اهل مریوان، کومله، ترور در زرگویز سلیمانیه.

 

۳۶) ۳ مرداد ۱۳۷۳، دکتر بهرام پزشک تُرک اهل آذربایجان، کادر بیمارستان حزب دموکرات، ترور در رانیه.

۳۷) ۱۵ شهریور ۱۳۷۲، ملا احمد درویشی اهل ارومیه، حزب دموکرات، ترور در روستایی نزدیک دیانا.


۳۸) ۱۱ آبان ۱۳۷۲، صدیق رشیدی اهل سقز، پناهنده سیاسی، ترور در سلیمانیه.


۳۹) ۲۲ آبان ۱۳۷۲، محمود مجاهدی اهل سردشت، حزب دموکرات، ترور در حاجی آباد سلیمانیه.

 

۴۰) ۲۰ آذر ۱۳۷۲، محمد شیخه‌پور اهل پیرانشهر، حزب دموکرات، ترور در سنگسر.

 

۴۱) ۲۲ آذر ۱۳۷۲، محمد بوکانی (خالو حمه) اهل بوکان، حزب دموکرات، ترور در کاولوک نزدیک دیانا.

 

۴۲) ۲۲ دی ۱۳۷۲، مصطفی اورامان، اهل اورامانات، پناهنده سیاسی، ترور در سلیمانیه.

۴۳) ۲۲ دی ۱۳۷۲، شریف رحمانی اهل مهاباد، سازمان خبات، ترور در سلیمانیه.

۴۴) ۱۷ اسفند ۱۳۷۲، سید جلال حسینی اهل مریوان، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.

 

۴۵) ۲۶ اسفند ۱۳۷۲، حسین ابراهیم‌زاده، حزب دموکرات، ترور در بحرکه نزدیک اربیل.

 

۴۶) سال ۱۳۷۲، محمد مریوانی اهل مریوان، پناهنده سیاسی، ترور در سلیمانیه.

 

۴۷) سال ۱۳۷۲، محمد لایسانی، حزب دموکرات، ترور در پنجوین.

 

۴۸) سال ۱۳۷۲، عزیز حاجی عباسی، پناهنده سیاسی، ترور در شقلاوه.

 

۴۹) ۱ فروردین ۱۳۷۳، صالح جهانگیری اهل بوکان، حزب دموکرات، ترور در حلبچه.

 

۵۰) ۱۴ فروردین ۱۳۷۳، رشاد کریمی و شفیع کریمی هر دو اهل مهاباد، کومله، ترور در سلیمانیه.

 

۵۱) ۲۱ فروردین ۱۳۷۳، عثمان عثمانی اهل سردشت، کومله،  ترور در رانیه.


۵۲) ۴ اردیبهشت ۱۳۷۳، علی حیدری(دژآهنگ) اهل اسلام آباد غرب، حزب دموکرات، ترور در دربندیخان.

۵۳) ۴ اردیبهشت ۱۳۷۳، عبدالله ایزدی، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.

۵۴) ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۳، احمد محمدپور اهل سقز، حزب دموکرات، ترور در بازیان سلیمانیه.

۵۵) ۲۴ اردیبهشت ۱۳۷۳، ابوبکر سبکتگین اهل اشنویه، حزب دموکرات، ترور در دیانا.

۵۶) ۲۴ اردیبهشت ۱۳۷۳، قادر مامه گُله اهل سردشت، حزب دموکرات، ترور در روستای ماوت سلیمانیه.


۵۷) ۲۲ خرداد ۱۳۷۳، نوری مهاباد اهل مهاباد، پناهنده‌ی سیاسی، ترور در اربیل.


۵۸) ۳ تیر ۱۳۷۳، کریم بال افکن اهل مریوان، حزب دموکرات، ترور در رانیه.

 

۵۹) ۸ مرداد ۱۳۷۳، قادر قلندری اهل پیرانشهر، حزب دموکرات، ترور در جاده دیانا به اربیل.

 

۶۰) ۱۳ تیر ۱۳۷۳، علی اصغر الماس‌پور اهل سنندج، حزب دموکرات، ترور در پنجوین.

 

۶۱) ۲۸ تیر ۱۳۷۳، ابراهیم رحمانی اهل کامیاران، حزب دمکرات، ترور در رانیه.


۶۲) ۲۸ تیر ۱۳۷۳، مراد محمدزاده (مام مراد) اهل ارومیه، حزب دموکرات، ترور در روستای باسرمه حاجی عمران.


۶۳) ۲۹ تیر ۱۳۷۳، محمد درخشان اهل پیرانشهر، حزب دموکرات، ترور در دره گلی علی‌بگ دیانا.

 

۶۴) ۳۰ تیر ۱۳۷۳، محمد امین بایزیدی، اهل پیرانشهر، حزب دموکرات، ترور در دره گلی علی‌بگ دیانا.

 

۶۵) ۱۳ مرداد ۱۳۷۳، غفور حمزه‌ای عضو کمیته‌ی مرکزی و نماینده‌ی حدکا در عراق ترور در بغداد.


۶۶) ۱۳ مرداد ۱۳۷۳، علی‌اکبر(کامبیز) تیموری و کشتمند(پیوند) عباسی هر دو اهل کرمانشاه، کومله، ترور در جاده‌ی زرگویز به سلیمانیه.

۶۷) ۱۸ مرداد ۱۳۷۳، عبدالله سبزی اهل مریوان، حزب دموکرات ، ترور در دربندیخان.


۶۸) ۲۱ مرداد ۱۳۷۳، محمد رشیدی اهل مریوان، حزب دموکرات ، ترور در حلبچه.


۶۹) ۳۱ شهریور ۱۳۷۳، عمر کُرده اهل بوکان، حزب دموکرات ، ترور در سنگسر.

۷۰) ۱۳ آبان ۱۳۷۳، حسین اجاقی اهل سردشت، پناهندهی سیاسی، ترور در چهار قرنه سلیمانیه.

 

۷۱) ۲۲ آبان ۱۳۷۳، مولود اسماعیلی (سلیم ساغول) اهل مهاباد ، حزب دموکرات ، ترور در حاجی‌آباد سلیمانیه.

 

۷۲) ۱ آذر ۱۳۷۳، حسن آذرروند(بازرگان) اهل پیرانشهر، حزب دموکرات ، ترور در رانیه.

 

۷۳) ۵ آذر ۱۳۷۳، حسن جت اهل مهاباد، حزب دموکرات ، ترور در زورکان قلادزی.


۷۴) ۱۶ آذر ۱۳۷۳، محمد شیخه‌، حزب دموکرات ، ترور در سنگسر.


۷۵) ۲۱ آذر ۱۳۷۳، جلال خانه‌خُلی اهل سردشت، حزب دموکرات ، ترور در قلادزی.


۷۶) ۲۳ آذر ۱۳۷۳، محمد سعید قادری اهل نوسود، حزب دموکرات ، ترور در قریه مام شیخ کویه.


۷۷) ۶ دی ۱۳۷۳، صدیق سقزی اهل سقز، حزب دموکرات ، ترور در سلیمانیه.

۷۸) ۷ دی ۱۳۷۳، محمود لاویسانی اهل مریوان، کومله، ترور در پنجوین.


۷۹) ۲۲ دی ۱۳۷۳، محمد نانوا اهل سقز، حزب دموکرات ، ترور در راه بازیان نزدیک سلیمانیه.


۸۰) ۲۵ دی ۱۳۷۳، خالد محمدزاده اهل مهاباد، حزب دموکرات ، ترور در شقلاوه.

 

۸۱) ۲۶ دی ۱۳۷۳، حیدر خسروی(عبدالله بگ) اهل بانه، حزب دموکرات ، ترور در سلیمانیه.


۸۲) دی ۱۳۷۳، مراد شُکری اهل سرپل ذهاب، پناهنده‌ی سیاسی، ترور در سلیمانیه.

 

۸۳) دی ۱۳۷۳، واسع جهانگیری اهل بوکان، حزب دموکرات ، ترور در حلبچه.

۸۴) دی ۱۳۷۳، امیر ایزدی و محمد محمدپور، حزب دموکرات ، ترور در بازیان.

۸۵) دی ۱۳۷۳، عبدالله ربانی، حزب دموکرات ، ترور در دارَبتکان دربندیخان.

۸۶) دی ۱۳۷۳، محمد کلهری اهل مهاباد، کومله، ترور در سلیمانیه.

۸۷) ۱۸ بهمن ۱۳۷۳، سعدون بارزان اهل بوکان و حسن آذربرزین اهل مهاباد، حزب دموکرات، ترور در جاده‌ی بین رانیه و سرکپکان.  

 

۸۸) ۲۰ بهمن ۱۳۷۳، اسماعیل انجیری، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.

 

۸۹) ۱۲ اسفند ۱۳۷۳، بارزان انجینه‌ای اهل سقز، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.

 

۹۰) ۱۲ اسفند ۱۳۷۳، مظفر محمدی اهل سقز، حزب دموکرات، ترور در باسرمه اربیل.


۹۱) سال ۱۳۷۳، محمد تام، حزب دموکرات، منطقه خلیفان نزدیک به دیانا.

 

۹۲) سال ۱۳۷۳، محمد لار، سازمان خبات، ترور در سلیمانیه.


۹۳) ۱۲ فروردین ۱۳۷۴، محمد عبدالهی و سلیمان رسولی (چکرده) هر دو اهل پیرانشهر، حزب دموکرات، ترور در روستای باسرمه اربیل.

 

۹۴) ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۴، فرشته اسفندیاری و عفت حداد، مجاهدین خلق، ترور در خیابان الشعب بغداد.


۹۵) ۳ خرداد ۱۳۷۴، دکتر علی دبیری اهل ارومیه، پناهنده‌ی سیاسی، ترور در رانیه.


۹۶) ۱۲ خرداد ۱۳۷۴، عثمان کیانی و عثمان فرمان (ولژه) هر دو اهل مریوان، کومله، ترور در سلیمانیه.

 

۹۷) ۲۶ خرداد ۱۳۷۴، سید علی عسکر حسینی اهل مریوان، پناهنده‌ی سیاسی، ترور در سلیمانیه.

 

۹۸) ۱۷ تیر ۱۳۷۴، قادر فلاحی اهل شنو، پناهنده‌ی سیاسی، ترور در دیانا.

۹۹) ۱۹ تیر ۱۳۷۴، حسین عدیدی، ابراهیم سلیمی و یارعلی کارتبار از اعضای مجاهدین ترور در بغداد

 

۱۰۰) ۲۵ تیر ۱۳۷۴، نجم‌الدین شریعت‌پناه اهل سردشت، حزب دموکرات ، ترور در اربیل.

 

۱۰۱) ۲۹ تیر ۱۳۷۴، فاروق مرادی اهل مهاباد، حزب دموکرات ، ترور در اربیل.

 

۱۰۲) ۲۹ تیر ۱۳۷۴، رحیم محمودی(کوله‌سه‌یی) اهل سردشت، حزب دموکرات ، ترور در رانیه.

 

۱۰۳) ۲۶ مرداد ۱۳۷۴، سید علی پرغوی و غفور مرادی، حزب دموکرات ، ترور در اربیل.

 

۱۰۴) ۱۴ شهریور ۱۳۷۴، بهمن فرحی اهل کامیاران، حزب دموکرات ، ترور در اربیل.


۱۰۵) ۳۱ شهریور ۱۳۷۴، عسکر رستمی اهل قلخانی اسلام‌آباد، حزب دموکرات ، ترور در منطقه گوندی اربیل.

 

۱۰۶) ۳ مهر ۱۳۷۴، احمد درویشی اهل مریوان، حزب دموکرات ، نزدیک منطقه مرزی حلبچه با ایران.


۱۰۷) ۲۴ مهر ۱۳۷۴، حسین دەمه اهل پیرانشهر، حزب دموکرات ، ترور در رانیه.

 

۱۰۸) ۳۰ مهر ۱۳۷۴، منصور فدایی اهل بانه و سید طالب حسینی، سید مسلم حسینی، آفتاب حسینی و کتان حسینی اعضای یک خانواده اهل دیواندره، عضو گروه سیاسی کوچکی به نام «شورای مرکزی»، ترور در سلیمانیه.


۱۰۹) ۱۵ آذر ۱۳۷۴، عمر دهستانی اهل مهاباد، حزب دموکرات ، ترور در قریه حریر اربیل.


۱۱۰) ۲۹ آذر ۱۳۷۴، عثمان رویان اهل شنو و ابوبکر رحیمی (جَقَل مصطفی) اهل نقده، حزب دموکرات ، ترور در اربیل.


۱۱۱)۳۰ آذر ۱۳۷۴، غفور مهدی‌زاده اهل نقده، علی امینی اهل سقز و صدیق عبداللهی اهل سردشت، حزب دموکرات ، ترور در کویه.


۱۱۲) آذر ۱۳۷۴، محمد سوره‌بی، حزب دموکرات، ترور در اربیل.

 

۱۱۳) ۱۲ دی ۱۳۷۴، رحمان شعبان‌زاده اهل بانه، حاجی عبدالله محمدی اهل سقز، حزب دموکرات ، ترور در سلیمانیه.

 

۱۱۴) ۲۲ دی ۱۳۷۴، حاجی عبدالله صالح زاده اهل بانه، فعال سیاسی، ترور در سلیمانیه.


۱۱۵) ۲۸ بهمن ۱۳۷۴، طاهر(شاهو) روحانی اهل کامیاران، کومله، ترور در سلیمانیه.

۱۱۶) ۱۷ اسفند ۱۳۷۴، حامد رحمانی، مجاهدین خلق، ترور در بغداد.

 

۱۱۷) ۲۷ اسفند ۱۳۷۴، فرامرز کشوری، طاهر عزیزی و عثمان رحیمی همه اهل شنو، حزب دموکرات ، ترور در قریه جیژنیکان نزدیک هنگاوه در حال بازی فوتبال.

 

۱۱۸) سال۱۳۷۴، عبدالله رحیمی، پناهنده‌ی سیاسی، ترور در اربیل.

 

۱۱۹) سال ۱۳۷۴، جواد خالدار، پناهنده‌ی سیاسی، ترور در سلیمانیه.

 

۱۲۰) سال ۱۳۷۴، شاهو کیومرثی و خسرو بایزیدی، کومله، ترور در سلیمانیه.

 

۱۲۱) سال ۱۳۷۴، ملا احمد خضری و مجید سولدوزی، حزب دموکرات، ترور در منطقه سوران نزدیک دیانا.

 

۱۲۲) ۱۵ آذر ۱۳۷۴، عمر دهستانی اهل مهاباد، حزب دموکرات، ترور در قریه حریر اربیل.

 

۱۲۳) ۱ فروردین ۱۳۷۵، محمد سعیدپناه، حزب دموکرات ، ترور در منطقه بازیان سلیمانیه.

 

۱۲۴) ۲۸ خرداد ۱۳۷۵، رسول امینی، حزب دموکرات، ترور در رانیه.

 

۱۲۵) ۲۸ تیر ۱۳۷۵، محمود قلخانی اهل سرپل ذهاب، حزب دموکرات، ترور در اربیل.

 

۱۲۶) ۳۱ تیر ۱۳۷۵، کاوه حکیم زاده اهل سردشت، حزب دموکرات، ترور در رانیه.

 

۱۲۷) ۳ شهریور ۱۳۷۵، رحیم چنگالی اهل پیرانشهر، حزب دموکرات، ترور در اربیل.


۱۲۸) ۳ شهریور ۱۳۷۵، قادر اکلون اهل مهاباد، حزب دموکرات، ترور در قریه چهارقُرنه.

 

۱۲۹) ۹ شهریور ۱۳۷۵، عطا رضاپور، حزب دموکرات، ترور در بازیان سلیمانیه.

 

۱۳۰) ۲۴ شهریور ۱۳۷۵، صالح شریفی، حزب دموکرات، ترور در بازیان نزدیک سلیمانیه.

 

۱۳۱) ۱۷ مهر ۱۳۷۵، علی درماهی تیله‌کو اهل سقز، سازمان خبات، ترور در حلبچه.

 

۱۳۲) ۲۰ مهر ۱۳۷۵، فتح الله رستمی اهل کرمانشاه، پناهنده‌ی سیاسی، ربوده شده در سلیمانیه. از زمان ربوده شدن اثری از او به دست نیامده است.


۱۳۳) ۱۹ آبان ۱۳۷۵، حامد سلیمی، حزب دموکرات، ترور در منطقه تانجه‌رو سلیمانیه.


۱۳۴) ۲۸ آبان ۱۳۷۵، ارشد رضایی، محمد عزیز قادری، یونس محمدپور، مظفر کاظمی، عدنان اسماعیلی و معروف سهرابی، حزب دموکرات ، ربوده شده در سلیمانیه. این افراد به دست شاخه‌ی نظامی جنبش اسلامی کردستان عراق ربوده شده و به مأموران جمهوری اسلامی تحویل داده می‌شوند. از آن تاریخ خبری از این افراد به دست نیامده است.

 

۱۳۵) ۳۰ آبان ۱۳۷۵، محمد رسول قادرزاده، کاوه چالاکی، آمانج پیروتەسور(کودک ۵ ساله) همه اهل مهاباد و حسین باپیری اهل شنو، جعفر عمربیل اهل میاندوآب، حزب دموکرات ، ترور در کویه.

 

۱۳۶) ۴ آذر ۱۳۷۵، کمال زنگی‌بند اهل سنندج، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.
 

۱۳۷) ۱۷ آذر ۱۳۷۵، احمد رَوه اهل مریوان، علی محمدی و مصطفی امین‌پور هر دو اهل بوکان، ناصر حیدرآبادی اهل کرمانشاه، کمال دولت‌یاری و سیوان صادق‌وزیری، اتحادیه انقلابیون کردستان، ربوده شده  در منطقه پیرمگرون. این افراد از سوی شاخه‌ی نظامی یکی از احزاب کُرد ربوده شده و تحویل مأموران جمهوری اسلامی می‌شوند. از آن تاریخ خبری از این افراد به دست نیامده است.
 

۱۳۸) ۲ دی ۱۳۷۵، عباس شکاک اهل بانه، سازمان خبات، ترور در سلیمانیه.

 

۱۳۹) ۲ دی ۱۳۷۵، محمد خندانی (مام درویش)، حزب دموکرات، ترور در رانیه.

 

۱۴۰) ۲۲ دی ۱۳۷۵، رسول قادری، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.

۱۴۱) ۲۹ دی ۱۳۷۴، عبدالله پیروت‌زاده، حزب دموکرات، ترور در دیانا.

 

۱۴۲) دی ۱۳۷۵، احمد شریفی اهل سقز، پناهنده‌ی سیاسی، ترور در سلیمانیه.


۱۴۳) ۱۸ بهمن ۱۳۷۵، عباس بدری و عطا فیضی هر دو اهل سقز، حزب دموکرات ، ترور در سلیمانیه.


۱۴۴) ۲۶ بهمن ۱۳۷۵، حسین حمزه‌پور (ملا حسین)، حزب دموکرات ، ترور در رانیه.

۱۴۶) ۲۶ بهمن ۱۳۷۵، فریدون(فردین) فَردوست، پناهنده‌ی سیاسی، ترور در سلیمانیه.


۱۴۷) ۲۰ اسفند ۱۳۷۵، سلیم کریم‌زاده عضو حدکا ترور در قریه کانی‌قرژال اربیل.

 

۱۴۸) سال ۱۳۷۵، جعفر بایزیدی اهل شنو، حزب  دموکرات ، ربوده شده در اربیل. از زمان ربوده شدن اثری از او به دست نیامده است.

 

۱۴۹) ۱۳۷۵، مختار مرادی (کوماس)، عضو گروه سیاسی کوچکی به نام «شورای مرکزی»، ترور در سلیمانیه.

 

۱۵۰) سال ۱۳۷۵، سلیم حقیقی، حزب دموکرات ، ترور در رانیه.

 

۱۵۱) سال ۱۳۷۵، احمد نعلبند، پناهنده‌ی سیاسی، ترور در قلادزی.

 

۱۵۲) سال ۱۳۷۵، علی حاجی عبدالله، حزب دموکرات، ترور در رانیه.

 

۱۵۳) سال ۱۳۷۵، حاجی محمد چایچی، پناهنده سیاسی، ترور در سلیمانیه.

 

۱۵۴) سال ۱۳۷۵، عبدالله رحیمی، پناهنده سیاسی، ترور در اربیل.

 

۱۵۵) سال ۱۳۷۵، خدر خالداری، سازمان خبات، ترور در قلادزی.

 

۱۵۶) سال ۱۳۷۵، کریم شوقی و صالح امین‌پور، حزب دموکرات، ترور در شهر دوکان.


۱۵۷) ۳ اردیبهشت ۱۳۷۶، شهباز محمدی، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.

 

۱۵۸) ۶ اردیبهشت ۱۳۷۶، خدر خانه‌یی، حزب دموکرات، ترور در قلادزی.

 

۱۵۹) ۱۵ اردیبهشت ۱۳۷۶، لطیف نقشبندی اهل سردشت، حزب دموکرات، ترور در اربیل.


۱۶۰) ۱۲ خرداد ۱۳۷۶، مولان عبدالله‌خانی (سواره) اهل سردشت، حزب دموکرات، ترور در خەلەکان کویه.

 

۱۶۱) ۱۶ خرداد ۱۳۷۶، خالد عباسی اهل سردشت، سازمان خبات، ترور در سلیمانیه.


۱۶۲) ۴ تیر ۱۳۷۶، فرهاد بابایی اهل سنندج، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.

 

۱۶۳) ۱۱ تیر ۱۳۷۶، ابراهیم گاگل، حزب دموکرات، ترور در پنجوین.

 

۱۶۴) ۲۳ مرداد ۱۳۷۶، امجد جلایی، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.


۱۶۵) ۲۸ مرداد ۱۳۷۶، غالب علی‌زاده، علی زکاله، سعید مرادی، علی عقیلی و اسماعیل نمکی، حزب دموکرات، ترور در کانی‌خان دوکان.

 

۱۶۶) ۲۰ شهریور ۱۳۷۶، صلاح بیگ‌زاده، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.


۱۶۷) ۱۲ مهر ۱۳۷۶، منصور محمدپور اهل مهاباد، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.


۱۶۸) ۲۰ مهر ۱۳۷۶، حسین زیته، حزب دموکرات، ترور در سلیمانیه.

 

۱۶۹) ۱۲ آذر ۱۳۷۶، سید جمال نیکجویان، حزب دموکرات، ترور در کویه.

۱۷۰) ۱۷ آذر ۱۳۷۶، منصور فتاحی (رشه هورامی) اهل مریوان، عضو رهبری حزب دموکرات، ترور در دوکان.

۱۷۱) ۱۷ آذر ۱۳۷۶، یدالله شیرین‌سخن، سید منصور ناصری هر دو اهل سنندج، ابوبکر(سامال) اسماعیل زاده و رفعت حسینی، حزب دموکرات، ترور در کویه.

 

۱۷۲) ۳ بهمن ۱۳۷۶، مشهدی صفر باقری اهل ارومیه، حزب دموکرات، ترور در منطقه هه‌رمه‌تووی کویه.

 

۱۷۳) سال ۱۳۷۶، مختار مرادی، هوادار کومله، ترور در سلیمانیه.

 

۱۷۴) ۲۲ خرداد ۱۳۷۸، محمد مصطفایی (نارستی)، حزب دموکرات، ترور در کویه.
 

۱۷۵) ۲ مهر ۱۳۷۹، رسول خدرزاده، حزب دموکرات، ترور در کویه.

 

چنانچه خوانندگان این نوشته اسناد یا اطلاعاتی در اختیار دارند که فهرست بالا را تکمیل یا اصلاح می‌کند، سپاسگزار خواهیم بود از طریق ایمیل (editor@aasoo.org) برای ما ارسال کنند.