تب‌های اولیه

مرغ سحر با صدای پروانه: نگاهی به خاطرات پروانه بهار

منصوره شجاعی

پیش از خواندن خاطرات پروانه بهار، تصویر دیگری از موقعیت خانواده‌ای داشتم که از پدر تا فرزندان لقب «ملک» دارند و مادر هم شاهزاده خانمی است از طایفه‌ی قاجار و در باغ و خانهای بهغایت خرم و بزرگ زندگی میکنند. اما با خواندن این کتاب، تابلوهای پسِ پشتِ واژههای پروانه بهار در پیش چشمم جان گرفتند و دانستم که آن باغ و آن خانه‌ی دروازه دولت، جای ملکزادگان نبوده است؛ «این وادی عشق است، نه جولانگه شاهان».

چهارده مرداد، سالگرد غروب قمرِ آواز ایران و طلوع خورشید مشروطیت ــ نگاهی به متون خاطرات قمرالملوک وزیری

منصوره شجاعی

چهارده مرداد امسال، ۶۲ سال از خاموشی قمر می‌گذرد اما هنوز صدایش را از دروازه‌ی شیرنشان مجلس بهارستان می‌توان شنید: «مرغ سحرناله آوازش را می‌شنویم. وقتی برای اولین ‌بار بی‌حجاب به روی صحنه رفت و چنین خواند: «فقیه شهر به رفع حجاب مایل نیست/ چرا که هرچه کند حیله در حجاب کند».

خودهای پارسی‌مدار

آرمین امید

مانا کیا، دانشیار دپارتمان مطالعات خاورمیانه، آسیای جنوبی و آفریقا در دانشگاه کلمبیا، می‌گوید اصلی‌ترین پرسشی که او را به نوشتن «خودهای پارسی‌مدار» سوق داده این بود که اگر بتوانیم از فراسوی چارچوب‌های ناسیونالیستی و تقلیل‌گرایانه‌ی کنونی به گذشته بنگریم، چه تاریخ‌ها، جهان‌های معنایی، پیوند‌ها و تقسیم‌بندی‌هایی را در برابر خود می‌یابیم؟

آیا دانشِ بسیار فهم می‌آورد؟

کوستیکا براداتان

کارلو گینزبورگ بی‌هیچ ملاحظه‌ای می‌گفت: «فوکو یک شارلاتان است.» آیزایا برلین تا اندازه‌ای باملاحظه‌تر بود و با طعنه درباره‌ی دریدا می‌گفت: «فکر می‌کنم او احتمالاً یک شارلاتان واقعی است هرچند انسان باهوشی است.» امروزه برای این که پژوهشگر خوشنامی باشید باید در محدوده‌ای جزئی و کاملاً مشخص از یک رشته تخصص داشته باشید و از اظهارنظرهای کلی اجتناب کنید.