تاریخ انتشار: 
1399/04/18

نگاهی به کتاب «باب و جامعه‌ی بابی ایران»

ایقان شهیدی

Illustration by Elham Paiandeh

باب و جامعه‌ی بابی ایران: یادنامه‌ی دویستمین سالگرد میلاد باب (۲۰۱۹- ۱۸۱۹)، به کوشش فریدون وهمن، نشر باران، سوئد، ۲۰۲۰

 

دکتر فریدون وهمن[1]، که کتاب «باب و جامعه‌ی بابی ایران» به کوشش او در دویستمین سالگرد تولد باب منتشر شده است، رویکردی در تقریر تاریخی جنبش بابی دارد که با آنچه مورخان «سکولار»«واقع‌گرا» پیش روی ما نهاده‌اند، بسیار متفاوت است. به باور او آن دسته از تحقیقات تاریخی که دستاوردهای متمایز جنبش بابی را صرفاً مرهون «فساد دربار قاجار»، «بحران اقتصادی ایران»، یا «فساد و تزویر در میان برخی از روحانیون شیعه» می‌دانند، از تبیین واقعیتی تاریخی‌ یعنی «گرویدن هزاران نفر به ادعایی چنین انقلابی و سهمگین» عاجزند. وهمن استدلال می‌کند که اعتقاد راسخ باب به الهی بودن منبع کلامش، و اینکه «هیچ قدرتی نمی‌تواند مانع از پیشرفت آیین آسمانی‌اش گردد» بیانگر گرایش و ایمان راسخ بابی‌ها به این آیین است. بررسی این واقعیت از نظر وهمن ضروری است زیرا تبیین تحولات عمده و بنیادینی که باب و سپس بهاءالله به دنبال ایجاد آن بودند «بدون بهره‌وری از نیرویی روحانی و معنوی» دشوار است. این محتوای درون‌دینی، در کنار زمینه‌ی اجتماعی و سیاسی‌ای که آیین بابی در آن ظهور کرد، سبب شد که پیام باب پاسخی نوآورانه و منطقی به «درگیری‌های خونین» و «تشنج‌های عقیدتی و تقابل و درگیری بین شاخه‌های گوناگون اسلام» باشد.

وهمن تأکید می‌کند که باب به گونه‌ای «هدفمند و آگاهانه» در پی ایجاد آیینی نوین بود، آیینی که هر چند از ریشه‌های «سنت و باورهای اسلامی» گسسته بود و نمی‌خواست در «زیر چتر اسلام و قرآن» باقی بماند اما «ریشه‌هایی قوی در فرهنگ ایران» و «باورهای دینی ایران پیش از اسلام» داشت. وهمن نمونه‌هایی از ویژگی‌های این آیین ایرانی را بر می‌شمارد: تقدس بخشیدن باب به زبان فارسی از طریق انتخاب این زبان برای نگارش «مهم‌ترین کتاب دینی» خود یعنی کتاب «بیان»، توجه به عناصر طبیعت و تجلیل از مقام آفتاب، نامیدن نوروز به عنوان مقدس‌ترین روز سال، مقاومت این «پیامبر رنج‌دیده‌ی ایرانی» از طریق «جنبشی بومی و اصیل» در برابر روحانیون شیعه به منظور برداشتن «زنجیرهای اوهام و خشک‌اندیشیِ شرعی از گردن مردم ایران».

کتاب «باب و جامعه‌ی بابی ایران» شامل ده مقاله از ۹ نویسنده است. نویسندگان این مقالات سابقه‌ی دیرینه‌ای در تحقیق و پژوهش در حوزه‌ی مطالعات بابی دارند. این نویسندگان عبارت‌اند از: نادر سعیدی که کتاب «باب الفواد»[2] را در معرفی و تشریح آثار باب نوشته است و مقالات و سخنرانی‌های فراوانی پیرامون مفاهیم مندرج در آثار باب دارد؛ عباس امانت که در کنار مقالات متعدد، کتاب «رستاخیز و نوزایی»[3] را در تحلیل تاریخی جنبش بابی نوشته است؛ تاد لاوسون که «مکاشفات عرفانی و اسلام: تفسیر قرآن، موعودگرایی، ریشه‌های ادبیات دین بابی»[4] را منتشر کرده است؛ موژان مومن که «ادیان بابی و بهائی: برخی روایت‌های غربی معاصر»[5] را نوشته و مقالات و مدخل‌های فراوانی در دانش‌نامه‌های گوناگون درباره‌ی تاریخ آیین بابی منتشر کرده است؛ سیامک ذبیحی مقدم که مقالاتی درباره‌ی جنسیت در آثار بابی و نیز در مورد واقعه‌ی قلعه‌ی شیخ طبرسی نگاشته است[6]؛ آرمین اشراقی که پایان‌نامه‌ی دکترای خود را پیرامون آثار اولیه‌ی باب و ارتباط آن با آرای شیخیه نوشته و از او مقالات متعددی در حوزه‌ی مطالعات بابی و اسلامی منتشر شده است[7]؛ امید قائم مقامی که مقالات متعددی درباره‌ی مطالعات بابی، شیخی و اسلامی نوشته است[8]؛ و شعله کوئین که سخنرانی‌ها و مقالات تحلیلیِ متعددی از او در رابطه با آثار باب منتشر شده است.[9]

فریدون وهمن در اولین مقاله‌ی کتاب، تاریخچه‌ای از زندگی باب از دوران کودکی تا اعدام او را بیان کرده و از خلال آن می‌کوشد با بهره‌گیری از آثار بابی، روایتی بی‌طرفانه و منصفانه‌ ارائه کند. نویسنده مقاله را از اعدام باب در سربازخانهی تبریز آغاز می‌کند، اعدامی که «ظاهراً نخستین اجرای حکم اعدام با تیرباران در ایران بود.» این مقاله با ارائه‌ی تصویری از لحظاتی پر هیاهو و هیجان شروع می‌شود اما با تصویری آرام از تولد و کودکی باب ادامه می‌یابد. نویسنده به رویکرد اخلاقی واقع‌گرایانه‌ی باب در دوران پس از فراغت از تحصیل و همچنین در ایام تجارت اشاره می‌کند و روایتی از مراحل مختلف زندگی باب به ترتیبی تاریخی به‌دست می‌دهد: دوران یک‌ساله‌ی اقامت باب در کربلا، بازگشت به شیراز و ازدواج با خدیجه بیگم - که باب از این دوران با عبارت «روزهای خوش» یاد می‌کند، اظهار امر به ملاحسین بشرویه‌ای و روایت‌های متفاوت از این واقعه‌ی مهم، سفر به مکه و بازگشت به شیراز، و سپس تبعید به اصفهان و آذربایجان، محاکمه در تبریز و در نهایت اعدام در همان شهر، سیر تاریخی این فصل را نشان می‌دهد. وهمن این فصل را با این جملات خاتمه می‌دهد: «باب … از نخستین روزهای رسالتش کوشید تا تصویر قائم خونریز و انتقام‌جوی ساخته و پرداخته‌ی احادیث شیعه را از افکار نودینان بابی بزداید و در عوض سیمای پیامبری صلح‌جو را در آثار و گفتارش ترسیم کند که حتی حزن کسی را نمی‌پسندید. این پیامبر رنج‌دیده پرچمدار انقلابی ریشه‌ای و عمیق به منظور اصلاح مبانی اعتقادی دینی و پایان سلطه‌ی زیان‌بار ملایان بر جامعه بود. او با عبور از اسلام و اعلام شریعتی مستقل راهگشای عصری نو شد، عصری که در آن رواداری و نواندیشی دینی جایگزین تحجر مذهبی و خشک‌اندیشی‌های شرعی می‌شد».

مقاله‌ی دوم به قلم نادر سعیدی با عنوان «جهان‌بینی باب: بازسازی دین و جامعه» نشان می‌دهد که چگونه عناصر متعددی در نوشته‌های باب بر شکل‌های مختلف فرهنگ و سنت اصیل ایرانی تأکید می‌کند؛ سنتی که همواره مورد بی‌اعتنایی و بی‌مهری روحانیون و فقهای اسلامی قرار گرفته بود. سعیدی با برشمردن شباهت‌ها و تفاوت‌های جنبش بابی با جنبش پروتستانتیسم مذهبی در قرن شانزدهم، به طرح جهان‌بینی باب و مفهوم دین در آثار او می‌پردازد. او می‌نویسد: «یکی از چشمگیرترین عناصر اندیشه‌ی باب حول محور دیالکتیک زمانمند یا تاریخی دور می‌زند». وی بیان می‌کند که باب، دین و فرهنگ بشر را در حال تکامل دائمی می‌دانست و پایانی بر آن متصور نبود. از سویی به وحدت پیامبران (بدان معنی که همگی دارای حقیقتی واحد هستند) معتقد بود و از سویی دیگر به تکامل ادیان. از این رو روحانیتی که باب بدان می‌اندیشید، روحانیتی پویا و زنده است که در برابر هرگونه تصلب و انسداد تاریخی و اجتماعی می‌ایستد. به نظر سعیدی، همین حقیقت است که منطق دیالکتیک باب را از منطق دیالکتیک مارکس و هگل متمایز می‌کند. او معتقد است که «مارکس و هگل در عرصه‌ی دین و وحی و کلام الهی قائل به کاربرد منطق دیالکتیک نبودند.» مارکس که اصولاً به وحی و کلام خداوند عقیده نداشت و «هگل نیز با مطلق دیدن کلام الهی، آن را از پهنه‌ی دیالکتیک تاریخ» جدا می‌ساخت. سعیدی در ادامه‌ی مقاله این تحلیل‌های فلسفی را به مفاهیم خردگرایی و انسان‌محوری در آثار باب بسط می‌دهد و به نمونه‌های متعددی از آثار باب در مورد برابری مؤمنان و لغو اقتدار آخوند و کشیش، نفی معجزه، بازتعریف عقلانی مفاهیمی نظیر دوزخ و بهشت، عدالت اجتماعی، و نفی نظام مردسالاری به عنوان مصادیق این خردگرایی و انسان‌محوری اشاره می‌کند.

در تهران هسته‌ی اصلی بابیان اولیه را فرزندان جوان درباریان، مستوفیان و امیران قشون تشکیل می‌دادند

مقاله‌ی سوم با عنوان «ساختار جامعه‌ی بابی: ملایان، بازرگانان، پیشه‌وران و دیگران» و مقاله‌ی هفتم با عنوان «طاهره قرةالعین: براندازنده‌ی حجاب» از عباس امانت است. امانت در مقاله‌ی اول به تحلیلی از پیشینه و موقعیت اجتماعی و اقتصادی پیروان باب دست می‌زند و به برخی از تجار و بازرگانان بابیِ شهرهای اصفهان، کاشان، قزوین، و خراسان (همانند برادران نهری، برادران کاشانی و برادران فرهادی) و سپس به بابیانی با سابقه‌ی پیشه‌وری نظیر تولیدکنندگان کالا و بازرگانان محلی در شهرهای مختلف می‌پردازد که به واسطه‌ی تجار و بازرگانان بابی به آیین بابی ایمان آورده بودند. نویسنده همچنین معتقد است که گروهی دیگر که به آیین بابی روی آوردند دارای رتبه‌ی اداری (اهل دیوان) بودند. او می‌گوید که «در تهران هستهی اصلی بابیان اولیه را فرزندان جوان درباریان، مستوفیان، امیران قشون» تشکیل می‌دادند و در این «جریان ملی»، اهل مدرسه، نظیر علما و روحانیون، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین گروهی بودند که به این آیین جلب شدند. تجار و اصناف بازار در رتبه‌ی دوم قرار داشتند. امانت، این گروه را در کنار ملایان شهرنشین و مأموران دولت طبقه‌ی روشنفکر بابی می‌داند و افراد عادی جامعه‌ی بابی را نیز «طلاب مدارس، اصناف خرده‌پا و روستاییان» می‌داند. او نتیجه می‌گیرد که آنچه توانست این گروه‌های متعدد و مختلف را در ذیل یک جنبش منسجم درآورد در وهله‌ی اول «شخص باب» بود که موفق شد نوعی پیوند وفاداری را در میان این اقشار ایجاد کند.

مقاله‌ی امانت درباره‌ی طاهره با بررسی ریشه‌های خانوادگی طاهره و تأثیر طاهره و اطرافیانش در عراق شروع می‌شود. نویسنده به وضوح دیدگاه‌ها و رفتارهای انقلابی و سنت‌شکن طاهره را در الهیات، روابط اجتماعی و در رابطه با ساختار قدرت واکاوی می‌کند. برای مثال، امانت به اختلافات طاهره با بابی‌ها و مکاتبه با باب درباره‌ی این اختلافات، و در نهایت دفاع باب از مواضع او اشاره می‌کند. طاهره پس از حوادثی که در عراق رخ می‌دهد به ایران باز می‌گردد و آیین بابی را از بدو ورود خود به ایران به صورت گسترده‌ای در شهرهای کرمانشاه و همدان منتشر می‌سازد. بازگشت او به قزوین، شهری که آن را «همچون یکی از هواخواهان شیخیه ترک گفت و در قامت یک رهبر بابی به آن بازگشت»، نقطه‌ی عطف دیگری در حیات طاهره و جنبش بابی بود. بازگشت طاهره به قزوین و قتل عموی او توسط میرزا عبدالله شیرازی بر دشواری‌های او و جامعه‌ی بابی افزود. امانت در ادامه به اجتماع بابیان در بدشت می‌پردازد؛ اولین گردهمایی آنها برای «بررسی مجموعه‌ای از مسائل اساسی درباره‌ی هویتِ» جنبش بابی. پرسشی که در این گردهمایی‌ برای بابی‌ها مطرح شد این بود که «آیا جنبش بابی صرفاً تلاشی برای تجدید جوهر باطنی اسلام بود؟ و یا از آن فراتر رفته دور نوینی از وحی الهیِ کاملاً مستقل از اسلام را نوید می‌داد؟». امانت توضیحی مبسوط از گردهمایی بدشت و نقش محوری طاهره، قدوس و بهاءالله در آن ارائه می‌دهد و «درستی» کشف حجاب طاهره و سایر مواضع او را نیز با «ادعای قائمیت باب و اعلام عمومیِ دور جدیدی از نبوت» می‌سنجد. مقایسه‌ی طاهره با مفهوم رجعت فاطمه در اسلام، و شباهت‌ها و تفاوت‌هایی که بین این دو شخصیت تاریخی وجود دارد، بخش آخر مقاله‌ی امانت را تشکیل می‌دهد.

مقاله‌ی چهارم با عنوان «تفسیر به‌ منزله‌ی وحی: تفاسیر قرآنی باب» از تاد لاوسون، به بررسی آثار تفسیری باب می‌پردازد. لاوسون می‌گوید که چهار اثر تفسیری باب در میان آثار او جزء تفاسیر اصلی به شمار می‌آیند که شامل تفسیر سوره‌های کوثر، والعصر، بقره و یوسف می‌شود. او در این مقاله صرفاً به دو تفسیر آخر، یعنی تفسیر سوره‌های بقره و یوسف می‌پردازد. نویسنده آموزه‌ها و اعتقادات مکتب شیخیه را بررسی می‌کند و به برخی از تفاوت‌های آن با آرای شیعه اشاره می‌کند. او ضمن بررسی تفسیر سوره‌ی بقره، به برخی از شباهت‌های این تفسیر با تفسیر سوره‌ی یوسف می‌پردازد. تفسیر سوره‌ی بقره، برخلاف تفسیر سوره‌ی یوسف، حاوی اصطلاحات متعلق به مکتب شیخیه است. به نظر لاوسون، سبک نگارش تفسیر سوره‌ی یوسف با سایر تفاسیر بزرگ اسلامی به شدت فرق دارد اما در عین حال معتقد است که تفسیر سوره‌ی بقره توسط باب که «چند ماه قبل از نزول تفسیر سوره‌ی یوسف صدور یافت، هر چند با تفسیر سنتی شیعه هم‌نوا نیست اما به کلی عاری از رویکرد و روش معمول تفاسیر سنتی اسلامی نیست.» لاوسون تفسیر سوره‌ی یوسف را «بازسازی» عناصر اصلی متون اسلامی می‌داند که توسط باب «کاملاً جهانی» شده و به «اثر ادبی جدیدی» تبدیل شده است؛ اثری که به قلم «یک بازرگان ۲۵ ساله‌ی شیرازی» نوشته شده است.‍

پنجمین مقاله‌ی این مجموعه را موژان مؤمن در رابطه با ادعای «مهدی موعود» بودن باب نوشته است. نویسنده در این مقاله نشان می‌دهد که نگرش بابی به مهدویت و مقتضیاتش، نسبت اندک و ضعیفی با اندیشه‌ی رایج شیعی پیرامون این مفهوم دارد. به عقیده‌ی مؤمن، ادعای مهدویت باب در میان برخی از پیروانش این تصور را ایجاد کرد که بر اساس پیش‌گویی‌های اسلامی «اینک باید نبردهای خشونت‌آمیز هزاره‌گرایانه»ای آغاز شود و قائم، قیام به سیف کند. اما واقعیت آن است که آثار باب برخلاف انتظار علمای «سنت‌گرا» بود و در عمل از هرگونه خشونت‌ورزی مبری بود و مانع از بروز هرگونه جهادی شد که در تصور سنتی اسلامی «باید امام مهدی آن را فرماندهی می‌کرد.» این مقاله در واقع به «تلاش‌های باب برای مهار کردن خشونت‌های ذاتی و سنتی نهفته در ادعای قائمیت» می‌پردازد. مؤمن همچنین به بررسی علل برخی از خشونت‌‌هایی پرداخته که بعد از سال ۱۸۴۸ توسط حکومت، روحانیون اصولی، و نیز تعداد اندکی از بابی‌های پیرو یحیی ازل رخ داد. او نشان می‌دهد که چگونه تبعید بهاءالله و منزوی کردن او از سوی حکومت به تندروی‌ گروهی انجامید که ارتباطشان با بهاءالله قطع شده بود.

مقاله‌ی «رویارویی دولت قاجار با بابیان» نوشته‌ی سیامک ذبیحی مقدم، بخشی از مقاله‌ای است که پیشتر در مورد رویارویی بابی‌ها با قوای دولتی در قلعه‌ی شیخ طبرسی منتشر شده بود. این مقاله به نقد نظریه‌ای می‌پردازد که این وقایع را «شورش‌های بابی‌ها به قصد سرنگون کردن خاندان قاجار» قلمداد می‌کند؛ نظریه‌ای که به قصد سیاسی جلوه دادن آیین بابی مطرح می‌شود. نویسنده سعی می‌کند که بر اساس منابع و شواهد متعدد به بازسازی تاریخی این رویارویی‌ها بپردازد و مقاصد و اهداف آنها را ارزیابی کند. نویسنده بر اساس شواهد تاریخی و منابع اولیه نشان می‌دهد که چگونه وقایعی که در شیخ طبرسی، نیریز و زنجان رخ داد همگی جنبه‌ای کاملاً دفاعی در برابر هجوم قوای دولتی علیه بابی‌ها داشتند. 

مقاله‌ی «از آیین بابی به دین بهائی» اثر آرمین اشراقی به نسبت بین این دو دین می‌پردازد. او ضمن بررسی پیش‌زمینه‌ی اعتقادی و فکری مخاطبان باب، به مفهوم موعود در آثار باب و جایگاه کانونی مفهوم «من‌یظهره‌الله» می‌پردازد. موعودگراییِ مطرح‌شده در آثار باب با آنچه در سایر ادیان طرح شده تفاوت دارد و همین امر سبب انتقال آیین بابی به آیین بهائی شد. «قیام بهاءالله» بعد از اعدام باب و فرایند شکل‌گیری آیین بهائی و تحول مفهوم موعود‌گرایی در آثار بهاءالله از دیگر مطالب مطرح‌شده در این مقاله است.

«دست پروردگار بسته نیست: یادداشت‌هایی بر دو مضمون اصلی در آثار منثور طاهره قرةالعین» مقاله‌ای از امید قائم‌مقامی است که به بررسی دو موضوع محوری در آثار طاهره می‌پردازد: اول، موضوع «استمرار ظهورات» که به اشکال مختلف در آثار طاهره مطرح شده است: شامل ظهور قائم در باب، و ظهور موعود بیان، من‌یظهره‌الله؛ دوم، ضرورت برقراری روابطی مشفقانه و محبت‌آمیز و همچنین دوستی و برابری در تعاملات میان بابیان. این مقاله از این نظر برجسته است که از معدود متونی است که به بررسی تحلیلی آثار طاهره پرداخته است.

مقاله‌ی پایانی این کتاب به قلم شعله کوئین و با عنوان «یک سال در میان ایرانیان، بابیان و بهائیان در کتاب ادوارد براون» است. این مقاله تلاش می‌کند که به تحلیل محتوای کتاب «یک سال در میان ایرانیان» ادوارد براون بپردازد. براون قبل از سفر به ایران با جنبش بابی آشنا شده بود و هنگامی ‌که در نوامبر ۱۸۸۷ به ایران سفر کرد، برخلاف عادت بسیاری دیگر از شرق‌شناسان که به ارتباط با دربار و شناخت روابط خانواده‌های سلطنتی می‌پرداختند، به مطالعات مردمی و به‌ویژه شناخت بهائیان و به دست آوردن آثار و اطلاعات دست اول از ایشان پرداخت. «یک سال در میان ایرانیان» براون، کتابی است که می‌تواند نوری بر واقعیت جوامع بهائی در قرن نوزدهم بتاباند. مقاله‌ی شعله کوئین درک بابیان و بهائیان در شهرهای شیراز، کرمان و یزد از آیین خود را بررسی می‌کند. این برداشت‌ها مبتنی بر گفتگوهایی است که براون درباره‌ی آموزه‌های بهائی، مقام بهاءالله، و رابطه‌ی آیین بهائی و مسیحیت با آنها داشته است. این مقاله از آن رو حائز اهمیت است که فهمی پدیدارشناختی از جوامع نوپای بهائی به دست می‌دهد.

 

[1] فریدون وهمن استاد مطالعات ایرانی در دانشگاه کپنهاگ و استاد وابسته‌ی این رشته در دانشگاه ییل Yale است. ثمره‌ی چهل سال پژوهش او کتابها و مقالات متعددی به زبان‌های فارسی، انگلیسی و دانمارکی درباره‌ی ادیان، زبانها و لهجههای کهن ایرانی   است.از میان کتابهای او به فارسی میتوان به «دین زرتشتی»؛ «فولکلور مردم کرمان»؛ «بابیان و بهائیان در اسناد دولتی قاجار» (همراه با دکتر عباس امانت)؛ و «یکصد و شصت سال مبارزه با آیین بهائی» اشاره کرد.

[2] Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab.

[3] Resurrection and Renewal: Making of the Babi Movement in Iran.

[4] Gnostic Apocalypse and Islam: Qur'an, Exegesis, Messianism and the Literary Origins of the Babi Religion.

[5] The Babi and Baha'i Religions, 1844-1944 Some Contemporary Western Accounts.

[6] The Bábí-State Conflict at Shaykh Tabarsi.

[7] Undermining the Foundations of Orthodoxy: Some Notes on the Báb's Sharia.

[8] The Green Isle in Shi'i, Early Shaykhi, and Babi-Baha'i Sacred Topography; A Youth of Medium Height: The Báb’s Encounter with the Hidden Imam in Tafsír Súrat al-Kawthar.

[9] From the Surat al-mulk to the Surat al-muluk: Kingship and Religious Authority in Two Babi-Bahai Texts; The Báb's Tablets to Muhammad Shah; The Bab's Sahifah-yi`adliyyahin Historical Context; Muhammad Shah Qájár in Four Early Writings of the Báb.