هلند در قرن هفدهم به یکی از قدرتهای جهانی تبدیل شد و به لطف ثروت هنگفتی که کمپانیهای هند شرقی و غربی به بار آوردند در عرصههای تحقیق علمی و کوششهای هنری ترقی کرد. اما این دوران همراه با خشونتهای استعماری در مقیاس وسیع و فعالیت گسترده در تجارت بردگان بود.
در یک سال گذشته، زبالههای دنیا در سواحل جنوب شرقی آسیا روی هم تلنبار شده است. صندوقهای زبالههای بهدردنخورِ کشورهای غربی در بندرهای فیلیپین، اندونزی و ویتنام انباشته شده و ضایعات پلاستیکیِ واردشده از اروپا و آمریکا زبالهزارهای سمیِ وسیعی را در سراسر مالزی پدید آورده است.
در مناظرهی انتخاباتیای که در سالن رقص هتل بیداکارا در مرکز جاکارتا برگزار شد، جوکو ویدودو، رئیس جمهور کنونی اندونزی، با ملایمت از کارنامهی حقوق بشر خود دفاع کرد، کارنامهای که، در بهترین حالت، پرفرازونشیب بوده است.
در اول اکتبر 1965 شش ژنرال ارتش اندونزی به دست گروهی از افسران جوان به قتل رسیدند؛ ارتش این کشور و دولت آمریکا «حزب کمونیست اندونزی» را مسئول این حادثه دانستند. به دنبال آن، ارتش و شبهنظامیان اسلامگرا صدها هزار نفر را به ظن ارتباط با این حزب دستگیر کرده و به قتل رساندند. انتشار اسناد سفارت آمریکا در جاکارتا، پایتخت اندونزی، بار دیگر توجه افکار عمومی را به این فاجعه جلب کرده است.
پرامودیا آنانتا تور، برجستهترین نویسندهی اندونزی، از آزادیخواهان و هواداران استقلال کشورش از هلند بود. بعد از استقلال اندونزی، هم به زندان افتاد و هم به حصر خانگی و تبعید محکوم شد. با این حال، رنجهای تاریخی هموطنان خود و دشواریهای پیش روی آنها را در رمانهای خود به شکل درخشانی روایت کرد.