همهچیز جدید، عجیب و حیرتآور به نظر میرسد. در عین حال، انگار دوباره داریم خوابی تکراری میبینیم. از جهتی، همین طور است. قبلاً چنین چیزی را در مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای پرفروش دیدهایم. کموبیش با این وضعیت آشنا هستیم، و همین امر به نوعی آن را عجیبوغریبتر میکند.
در این دوران بحرانی با دو انتخاب فوقالعاده مهم مواجهایم. اولی بین نظارت تمامیتخواهانه و توانمندسازی شهروندان است. دومی بین انزوای ملیگرایانه و همبستگی جهانی است.
پروپاگاندای جمهوریاسلامی هنگامی که سودای گسترش قلمرو شیعی میپزد بر تنورِ احساسات ایرانگرایانه هم میدمد. پس باید آگاه بود و تن نداد به ناسیونالیسم کور و جنگافروزی که دودش تنها به چشم ما و همسایگان ما نمیرود بلکه آتشی است که همه ما را در آن خواهد سوزاند. کوشش در راه برقراری صلح جهانی، کماکان و بهویژه در چشمانداز شومی که آسیبهای اقتصادی بحران کرونا در برابر ما میگشاید، باید همچنان آرمانی جهانروا باشد.
بیماری کووید-۱۹ شاید یکی دیگر از رخدادهایی باشد که هر قرن یک بار پیش میآید. اگر بعضی پیشبینیهای غمانگیز دربارهی کووید-۱۹ تحقق یابد، جهان با بدترین بحران زمانهی صلح در دوران مدرن مواجه خواهد شد. متأسفانه این بحران در روزگاری رخ داده که اوضاع سیاسی تیره و تار است، شبیه آنچه در اوایل دههی ۳۰ رخ داد، زمانی که همکاریهای بینالمللی بسیار محدود بود و بسیاری از دولتها به دنبال سیاستهای ناسیونالیستی «همسایهات را فقیر کن» بودند.
سرکوب خشونتبار اعتراضات مردمی در آبانماه امسال، نگرانی از خطر جنگ بین ایران و آمریکا و شلیک موشک به هواپیمای مسافربری اوکراینی در دیماه، سلسله اتفاقاتی بودند که بخش بزرگی از ایرانیان را در داخل و خارج کشور با اندوه و خشمی جمعی روبهرو کرده است. پرستو فروهر، هنرمند؛ مهدی میناخانی، رواندرمانگر؛ و سپینود ناجیان، نویسنده، دربارهی چگونگی مواجهه با این تجربهی جمعی نوشتهاند.
روزی در دهکدهای بومی درکشور پرو بودم. تمام روز باران شدیدی باریده بود و من در محلهی کثیفی ایستاده بودم. روبروی خود مردی را دیدم که در گل و لای باران ایستاده بود. در یک لحظه، نگاهمان به هم تلاقی پیدا کرد. من، از نامدارترین استادان اقتصاد در دانشگاه مشهور برکلی، به ناگاه دریافتم که...