این مطلب حاصل مصاحبه با افرادی عادی در تهران از سنین، جنسیتها، قومیتها و عقاید دینیِ متفاوت است. در این گفتگوها کوشیدهام تا افراد بخشی از زندگی روزمرهی خود را روایت کنند و از تجربهی خویش در مورد اعتراضات در مهر و آبان ۱۴۰۱سخن بگویند.
نقشهای با خاطرهها، صداها و تصویرهایی از خیابانهای تهرانِ دههی شصت، به روایت مبارزان سیاسی آن دوران. مهدی شبانی با بهار مجدزاده هنرمند و طراح این نقشه گفتگو کرده است.
راهپیمائی سکوت نیز که آن اعلامیه وعده میداد، معنی نداشت. گاردیها نمیگذارند جمع شوید که بخواهید در سکوت حرکت کنید یا فریاد. حتی اگر بخواهید در سکوت حرکت کنید، حمله میکنند و فریادتان را در میآورند.
اسماعیل جمشیدی شاید پرکارترین گزارشنویس تاریخ مطبوعات ایران باشد. در دههی ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، مجلاتی مانند سپید و سیاه، اطلاعات هفتگی، اطلاعات بانوان و مانند آنها از گزارشهای او بهرهمند بودهاند. در اینجا گزارشی را که او در سال ۱۳۴۶ دربارهی «بازار سید اسماعیل» تهران در مجلهی سپید و سیاه نوشته است، میخوانیم.
اگر دَم دمای صبح یا دمِ غروب گذارتان به یکی از بوستانها و پارکهای پایتخت بیفتد، صدای موسیقی به همراه شمارش گروهیِ زنان و مردان توجهتان را جلب میکند. این صدای ورزش همگانی است که در سالهای اخیر میکوشد غبار رخوت و غم را از چهرهی شهر پاک کند. تجربهی گروهیِ نسبتاً تازهای که به فضاهای سبزِ شهری کارکردی عامالمنفعه بخشیده و انگیزه و اقبال عمومی به پویایی و توجه به جسم را دوچندان کرده است.
بیش از نود درصد از زنان کارگر و کارمندِ خوابگاه از کارفرمای خود به ادارهی کار و رفاه اجتماعی شکایت کردهاند. اکثرشان از جانب رئیس خود تهدید و بیحقوق و مزایا رها شدهاند و این شکایتها به جایی نرسیده است.