در سال ۱۳۶۳ وقتی شهلا لاهیجیِ چهلویکساله انتشارات روشنگران را تأسیس کرد، نه تنها صنعت نشر ایران کاملاً مردانه بود بلکه زنان به سرعت و با خشونت در حال حذف شدن از عرصهی عمومیِ بودند.
سنت پردهنشینیِ زنان در اندرونیها و پستوهای خانه و پنهان کردن آنان پشت حجاب، فقط راهی برای پوشاندن بدن زنان از نگاه مردان نبود، بلکه بستری برای نامرئی و خاموش کردن زنان نیز به شمار میرفت.
هدف اصلی روشنک نوعدوست آموزش دختران و زنان بود و گاهی برای تأمین مخارج مدرسه، اثاثیه و اموال خود را گرو میگذاشت یا میفروخت تا بتواند حقالتعلیم دبیران را بپردازد.
مهناز محمدی، کارگردانی است که سالها در جنبش زنان ایران فعال بوده است. او در دو دههی اخیر بارها به علت فعالیتهایش در جنبش زنان، شرکت در تجمعات اعتراضی، انعکاس رسانهایِ اعتراضات و ساختن فیلمهای مستند بازداشت و به حبس محکوم شده است. مهناز محمدی در گفتگو با آسو از نقش همهگیری کرونا در شعلهور شدن آتش اعتراضات سراسری اخیر در ایران میگوید.
شعار «زن، زندگی، آزادی» حتی به مناطق فقیرنشین و حاشیهنشین تهران هم رسیده است، یعنی همانجایی که من درس میدهم و اهالیاش قاعدتاً باید بیشتر دغدغهی نان داشته باشند. من در چند دبیرستان مختلف درس میدهم و در همهی آنها شاهد اعتراض دختران دانشآموزان بودهام.
عکاس میخواست هویتش محفوظ باشد تا بتواند عکسهای بیشتری از اعتراضهای مردمِ ایران و سرکوب خشونتبارشان بگیرد. اما چند روز بعد مرگ ناگهانیِ عکاس باعث شد که حالا بتوان نامش را با صدای بلند اعلام کرد: آرش عاشورینیا که ششم مهرماه به دلیل ایست قلبیِ ناگهانی در خانهاش در تهران جان سپرد.