پلوخیِ ۶۵ ساله محضری دلنشین دارد: آرام، وسیعالنظر، کمی شوخطبع، و کمادعاست؛ دقیقاً همان چیزی که از یک استاد تاریخ انتظار دارید و میخواهید. اما آخرین اثر او هیچ شباهتی به تاریخنگاریهای سنتی ندارد.
برای اوکراینیها آزادی مهمتر از ثبات است. برای روسها عکس این موضوع صادق است. اوکراینیها در هر دور از انتخابات رئیسجمهورشان را عوض میکنند. روسها تزارشان را تا زمان مرگ سرِ کار نگاه میدارند.
میخائیل شیشکین تنها نویسندهی معاصرِ روس است که هر سه جایزهی ادبیِ مهم «بوکر روسی»، «کتاب پرفروش ملی روسی» و «کتاب بزرگ» را به دست آورده است. او در سوئیس زندگی میکند و آثارش به حدود ۳۰ زبان ترجمه شده است.
در روزهای پایانیِ تابستان ۱۹۸۷، به لطف بورس دانشجویی دولت فرانسه، برای تکمیل تحصیلاتم در زبان و ادبیات روسی با چمدانی پر از کاغذ توالت و کیسهی پلاستیکی به مسکو رسیدم. شهر برای بزرگداشت هفتادمین سالگرد انقلاب اکتبر آماده میشد.
از الکساندر دوگین با عنوان «راسپوتین ولادیمیر پوتین» و «معمار فاشیسم روسی» یاد کردهاند. دوگین در آثارش از مفهومی به نام اوراسیاگرایی دفاع میکند. در این مقاله خواهیم دید که این مفهوم آمیزهای است از ژئوپلیتیک، محافظهکاری انقلابیِ برخی از نویسندگان طرفدار نازیسم، سنتگرایی و ملیگرایی افراطی روسی، که دوگین گاهی میکوشد آنها را بر اساس مبانی پسامدرنیسم توجیه کند.
شناختهشدهترین شکست زمستانیِ اروپا در روسیه در سال ۱۸۱۲ رخ داد ــ درست بیش از یک قرن پس از جنگ پُلتاوا ــ وقتی ارتش بزرگ ناپلئون از مسکو عقبنشینی کرد. تاکتیکِ زمین سوختهی روسیه، که فرانسویها را بیغذا و سرپناه هنگام عقبنشینی به حال خود رها کرد، نتیجه را از اینهم مرگبارتر کرد.