ما در ابتدای تاریخ نوع بشر ایستادهایم. بهازای هرکسی که امروز زنده است، ده نفر در گذشته زندگی کرده و درگذشتهاند. اما اگر گونهی انسان بهاندازهی میانگین دیگر گونههای پستاندار باقی بماند، بهازای هر نفری که امروز زندگی میکند، هزار نفر در آینده زندگی خواهند کرد. ما مردمان باستان هستیم. در مقایسه با زندگیِ یک شخص معمولی، بشریت امروز از نوزادی که نخستین گامهای خود را برمیدارد، بزرگتر نیست.
در مقابل چشمان ما فاشیسم دارد متولد میشود و ما باید با آن مبارزه کنیم. اگر اوکراین برندهی جنگ باشد این تازه آغاز مسیر است. همهی ما به بازسازی اوکراین و بازپروریِ نسل جدید کمک خواهیم کرد. آموزش را محور همه چیز قرار خواهیم داد، زیرا آموزش تنها راه جبران عقبماندگیهاست. اما برای آموزش بیش از هر چیز و قبل از هر چیز نیاز به فیلسوف داریم.
بزرگ شدن و مدرسه رفتن در خانوادههای کوچک هستهای تنها حدود یک قرن در جوامع صنعتی قدمت دارد. این در مقیاس تاریخ تکامل یعنی تنها یک چشم بر هم زدن. در این جوامع، کودکی معمولاً دورانی برای سرمایهگذاریِ متمرکز از طرف بزرگسالان با هدف آموزش و تدریس به شمار میرود.
شرکتهای تبلیغاتی شروع کردهاند به خواب و رؤیای ما هجومآوردن تا بتوانند محصولات خود را در خوابهای ما بگنجانند. این نه استعاره است و نه داستان علمیتخیلی، بلکه واقعیت است.
به مناسبت روز جهانی رادیو (۱۳ فوریه) به بررسی اجمالی نظرات مارشال مکلوهان (۱۹۱۱-۱۹۸۰)، فیلسوف کانادایی، در مورد شکلهای گوناگون رسانه و تأثیر آنها بر انسان پرداختهایم.
روباتها در حال حفاظت از صخرههای مرجانی هستند، فورانهای آتشفشانیِ ساختگی گرمایش زمین را جبران میکنند: اینها نمونههایی از مداخلات فناورانهی بشر در طبیعت برای مقابله با تغییرات اقلیمی است. آیا این مداخلات در نهایت موجب خواهد شد تا آیندهی اقلیمی روشنتری داشته باشیم یا خود همین مداخلات باعث پدید آمدن مسائل و مشکلاتی بیشتری خواهند شد؟