افزایش میزان مهاجرت و تعداد مهاجران در کل دنیا و بهویژه در کشورهای غربی و اروپایی، به انبوهی از درگیریهای پیدا و پنهان میان اکثریتها و اقلیتهای قومی در این کشورها دامن زده است. لیاو اورگاد در کتابش به رابطهی میان اکثریت و گروههای اقلیت در نظامهای لیبرال-دموکراتیک معاصر میپردازد.
بهرغم نگرانیهای فعلی دربارهی شیوع گستردهی نابرابری در کشورهای ثروتمند جهان، چند دههی گذشته برای فقرای جهان دهههای بدی نبوده است. در فاصلهی سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۶ میلادی، میانگین درآمد ۵۰ درصد پایین جامعه تقریباً دو برابر شده، و این بخش ۱۲ درصد از رشد تولید ناخالص داخلی کل دنیا را به خود اختصاص داده است.
کتاب اصغر شیرازی به دلیل جامعیت آن، استفادهاش از منابع دست اول، و توجه او به آثار بسیاری دیگر از مؤلفین و پژوهشگران در این زمینه، کاری پر ارزش و کمنظیر و مرجع بسیار سودمندی برای مطالعهی اندیشههای ملیگرایی در ایران است.
این مقاله به این وجه از اندیشهی طباطبایی میپردازد و در آن استدلال میشود که او اندیشمندی «ملی» گراست، اما نوعی از ملیگرایی فلسفی که مبتنی بر خوانش خاصی از تاریخ فرهنگی و سیاسی ایران، آن هم متأثر از هگل، فیلسوف تاریخگرای آلمانی، است. در این نوشتار با استناد به آثار طباطبایی نشان دادهام که آنچه او «تداوم ایرانزمین از نظر تاریخی و تاریخ اندیشه» میخواند، هستهی اصلی اندیشهی سیاسی ایرانشهری و «ملی»گرایی طباطبایی را تشکیل میدهد.
عزتالله فولادوند اکنون ۸۵ سال دارد. کمتر کتابخواندهی فارسیدان علاقهمند به فلسفه سیاسیای هست که نام فولادوند را در چهار دههی اخیر نشنیده باشد و از ترجمههای دقیق و رواناش بهرهمنده نشده باشد. فولادوند در عین مترجم بودن اندیشمند و روشنفکر نیز هست اما این سویه از شخصیت او در سایهی ترجمههایش کمرنگ مانده است.
نزدیک به دو دهه است که سومین پنجشنبهی نوامبر هر سال «روز جهانی فلسفه» خوانده میشود. امسال این روز مصادف با ۱۹ نوامبر است و به این مناسبت به دیدگاههای یکی از صاحبنظران ترکیهای در مورد فلسفهی معاصر در این کشور میپردازیم.