شخصِ حافظ بنا به زندگینامهاش جهانگرد، گردشگر و حتی ایرانگرد نبوده است و ظاهراً تا یزد پیشتر نرفته است. جهانی که او از آن یاد میکند [گشتهام در جهان و آخر کار] جهان عینی نیست، بلکه جهانی است که او را هنرمند کرده است.
آرزو و خیال اگر در گسترهی دانش و فن آغازی برای «رفتن تا رسیدن» است، در پهنهی هنر و ادبیات سوختِ «رفتن برای رفتن» است. همین است که در ادبیات خیال پریدن و پرواز ازلی-ابدی و یگانه است ــ گیرم که در ذهن هرکس در هر آن رنگ و شکلی دیگر میگیرد.
فرصت زندهزیستن برای بکتاش آبتین کوتاه بود و خبر پادربند بهکشتندادنِ او برای ما هنوزماندگان جانکاه. جرم آبتینِ شاعر و مستندساز نه شعر یا فیلمش بلکه پایداریاش در دلسپردگی به اصل و آرمان آزادی اندیشه و بیان بیاماواگر بود. جرمش از جنس جرم محمد مختاری شاعر بود. شیوهی کشتنِ او اما آن نبود که با مختاری به کار بستند.
ما گزافهگویی میکنیم، دروغ میگوییم، مزخرف میگوییم، شوخی و مزاح میکنیم، رمان مینویسیم، استعاره به کار میبریم و کنایه و طنز. در تمام این موارد روشن است که ما واقعاً حقیقت را بر مبنای بهترین شواهد موجود، آنگونه که میدانیم، بیان نمیکنیم. اما تفاوتهای زیادی میان این پدیدهها وجود دارد.
به تابلوها، ویترین مغازهها و نوشتههایی که همهجا در احاطهشان بودم، نگاه میکردم، چیزی نمیفهمیدم و تنها به حدس و گمانها بسنده میکردم. در آن روزهای ابتدایی ورودم به سرزمین جدید، چیزی که بیشتر از آدمها، فضای شهری و شیوهی زندگی مردمان برایم غریب مینمود، کلمهها بودند.
حکایت غریبیست از نویسندهای مهاجر در سرزمینی غریب که وطناش هم برایاش بیگانه شده است؛ داستان زندگی پر فراز و نشیب تسلیمه نسرین، نویسندهی بنگلادشی، که اندیشههای جنجالیاش او را مجبور به ترک وطن کرد و اینک در دهلی نو به فعالیتهای خود ادامه میدهد.