تاریخ انتشار: 
1399/08/13

روزنامه‌نگاری: تخصص‌گرایی و فراغت از سیاست

نولوِن سالمون

ShareAmerica

روزنامه‌نگاری محیط زیست نقش سیاسی مهمی بر عهده دارد. کسانی که می‌توان آنها را روزنامه‌نگار متعهد خواند نه تنها می‌خواهند نشان دهند که مسائل محیط زیستی به غیر از روایت رسمی وجه دیگری نیز دارد بلکه به دنبال تأثیرگذاری بر نحوه‌ی مواجهه با این مسائل‌اند و قصد مبارزه‌ی سیاسی نیز دارند. با این حال، در چین از اواسط سال 2000 گفتمان تخصص‌گرایی عینی و بی‌طرفی به مشخصه‌ی روزنامه‌نگاران محیط زیستی مبدل شده است که می‌خواهند از سلطه‌ی حزب کمونیست چین رها شوند و به عنوان متخصصانی کاردان به رسمیت شناخته شوند. تأکید بر شکلی از تخصص‌گرایی که به متخصصان غیرسیاسی بها می‌دهد باعث پیچیده شدن رابطه‌ی این روزنامه‌نگاران با حرفه‌شان می‌‌شود: تلفیق بین میل به تخصص‌گرایی و آرزوی ایجاد تحول در جامعه‌ی چین به کمک نوشته‌هایشان بسیار دشوار می‌شود. این تنشی را که بین این دو خواسته‌ی روزنامه‌نگاران وجود دارد چگونه می‌توان توضیح داد؟ به باور من برداشت معاصر از سیاست در جامعه‌ی چین در این میان نقشی محوری دارد.

در این مقاله تمرکز من بر روزنامه‌نگارانی است که دلمشغول «ژوانیِهوا» (zhuanyehua) (تخصص‌گرایی و حرفه‌ای‌گری) هستند. این افراد به طور خاص نمایندگان نسل جوانی‌اند که در دهه‌ی 80 و 90 به دنیا آمده‌اند. در مقابل، نسل قدیمی‌تر که پیش از میانه‌ی 1950 زاده شده‌اند افتخار می‌کنند که روزنامه‌نگاری را با کنشگری در آمیخته‌اند و نمی‌کوشند که متخصصانی بی‌طرف باشند.

روزنامه‌نگاری محیط زیست به منطقه‌ی خاکستری روزنامه‌نگاری تعلق دارد. با خطوط قرمز که به مسائل حساسیت‌برانگیزی چون حقوق بشر، تایوان یا تبت مربوط است، یعنی مسائلی که در آنها صرفاً روایت رسمی دولتی از امور قابل‌قبول است، کاری ندارد. با این حال، روزنامه‌نگاری محیط زیست با مسائل سیاسی مهمی مانند شفافیت اطلاعات، فرآیند تصمیم‌گیری سیاسی، دفاع از حقوق شهروندان، سیاستگذاری در زمینه‌ی انرژی‌ها، مدل توسعه‌ی چینی و اموری از این دست سر و کار دارد. روزنامه‌نگاران با پرداختن به مسائل محیط زیستی می‌توانند به شکلی غیرمستقیم درباره‌ی مسائل سیاسی‌ای صحبت کنند که به طور مستقیم نمی‌توانند به آنها بپردازند. آنان با این کار می‌توانند مرز‌های آنچه می‌توان نوشت را جابه‌جا کنند و همچنین بر ساز و کار قدرت تأثیر بگذارند: آنها می‌خواهند این نظام را با ماندن در داخل آن تغییر دهند. آنان می‌خواهند با استفاده از مقالات، دانش و گاه شبکه‌های اجتماعی‌شان بر جامعه و نظام سیاسی تأثیر بگذارند: آنها متعهدند اما مخالف سیاسی نیستند.

 

پافشاری پرتعارض بر تخصص‌گرایی و تخصص

در خلال تحقیق میدانی‌ام از این که می‌دیدم روزنامه‌نگاران جوان بر حرفه‌ای‌گری و تخصص‌گرایی تأکید دارند شگفت‌زده می‌شدم. با بررسی گفتمان روزنامه‌نگاران چینی دریافتم که این دو واژه به شکلی آگاهانه با مجموعه‌ای از مفاهیم مرتبط دانسته می‌شوند: عینیت، استقلال، بی‌طرفی، عقلانیت. به طور خلاصه، این دسته از روزنامه‌نگاران بر چیزی تأکید داشتند که معمولاً مدل تخصص‌گرایی آمریکایی یا آنگلوساکسون خوانده می‌شد و به باور من به مدل روزنامه‌نگاری غیرسیاسی دلالت دارد. حتی با وجود آن که بسیاری از روزنامه‌نگاران تحصیلات دانشگاهی ندارند ــ در سال 2016، ۴۵/۲ درصد تحصیلات دانشگاهی داشتند ــ باور عمومی بر این است که روزنامه‌نگاری غربی نماینده‌ی مدلی است که دربرگیرنده‌ی تخصص‌گرایی، عینیت، استقلال و بی‌طرفی است. امری که باعث تقویت این باور می‌شود آن است که بسیاری از غربیان هنگام ملاقات با روزنامه‌نگاران چینی به آنان می‌گویند که روزنامه‌نگاران چینی از هنجارهای تخصص‌گرایی تبعیت نمی‌کنند: آنان با تمرکز بر سانسور و نقش دستگاه پروپاگاندا، بر نابهنجار بودن رسانه‌های چینی تأکید می‌کنند و می‌گویند که به همین دلیل این رسانه‌ها نمی‌توانند نقش «رکن چهارم» را ایفا کنند.

آنان با مقایسه‌های صریح و ضمنی خود بر استقلال و بی‌طرفی نشریات کشورهای دموکراتیک تأکید می‌کنند و به این ترتیب الگویی آرمانی از عینیت و استقلال به دست می‌دهند. روزنامه‌نگاران چینی اغلب نمی‌دانند که در کشورهای دموکراتیک بر سر این مفاهیم بحث و گفتگو وجود دارد و در هیچ کجا تخصص داشتن منحصر به یک راه و الگو نیست. علاوه بر این، مرتبط بودن حرفه‌ای‌گرایی به عینیت، استقلال و بی‌طرفی مبتنی بر هنجاری محوری در روزنامه‌نگاری است: نوشته‌های روزنامه‌نگار و دیدگاه منبع او ضرورتاً باید از یکدیگر متمایز باشند. اما بین این هنجار و ضرورت عینیت مطلق و ثبت بی‌طرفانه‌ی واقعیت تمایز آشکاری قائل نمی‌شوند. عینیت مطلق ناممکن است، واقعیتی که آنان کم‌وبیش از آن اطلاع دارند اما با این همه خود را بر اساسش ارزیابی می‌کنند. در نتیجه، از این منظر به نظر می‌رسد که میل به تعهد امری نامشروع است. چرا آنان بر مدلی از حرفه‌ای‌گرایی تأکید دارند که دقیقاً با هدفی که اغلب آنان به عنوان روزنامه‌نگار برای خود برگزیده‌اند در تعارض است: یعنی استفاده از نوشته‌هایشان برای ایجاد تغییر در جامعه‌ی چین، مبارزه در راه محیط زیستی بهتر و انتقاد از برخی از سیاست‌های حزب کمونیست چین؟

 

به دنبال مشروعیت

این روزنامه‌نگاران جوان برای روزنامه‌نگاران چینی ارزشی کمتر از روزنامه‌نگاران غربی قائل‌اند و می‌کوشند با تأکید بر تخصص‌گرایی، عینیت و استقلال به آثار خود مشروعیت ببخشند. از آنجا که آنان باور دارند تخصص‌گراییِ غیرسیاسی شاخص روزنامه‌نگاری مطلوب در کشورهای غربی است، با انتخاب این الگو می‌خواهند کیفیت کار خود را از روزنامه‌نگاران متوسط چینی متمایز کنند. این گفتمان واکنشی است از جانب این جوانان به مشکلات متعدد اما نباید آن را صرفاً به یک استراتژی ابزاری تقلیل داد. توضیح خواهم داد که چرا تخصص‌گرایی غیرسیاسی برای روزنامه‌نگاران محیط‌زیست چینی بسیار معنادار است و چرا این گفتمان شمشیری دو لبه است.

امید به فراغت از سیاست، روزنامه‌نگاران جوان محیط زیست را به سوی ادعای غیرسیاسی بودن سوق می‌دهد. با این حال، این امر با میل آنان به تغییر جامعه‌ی چین و خواسته‌ی اغلب آنان برای انتقاد از الگوی مدرنیزاسیون و توسعه‌ی چینی همخوانی چندانی ندارد.

در وهله‌ی نخست، تخصص‌گرایی عینی راهی برای مبارزه با تصویر حرفه‌ای فاسد است. در چین، رسوایی‌هایی متعدد روزنامه‌نگاران، به ویژه در دهه‌ی 1990، چهره‌ی این حرفه را مخدوش کرده است. همچنین، در مواجهه با چالش شهروند-روزنامه‌نگار و اینترنت، این گفتمان تلاشی است برای حفظ جایگاه روزنامه‌نگاران و نشان دادن اهمیت و ضرورت کار آنان. آنان در مقام روزنامه‌نگاران حرفه‌ای، تحلیل‌های عمیق و مقاله‌های معتبر منتشر می‌کنند. آنان مهارت‌های لازم را دارند و از هنجارهای اخلاقی حرفه‌شان تبعیت می‌کنند: «به همین دلیل است که جامعه به ما نیاز دارد.»

علاوه بر این، مدل روزنامه‌نگاری تخصصی به عنوان رقیب و بدیلی برای روزنامه‌نگاری حزبی به وجود آمده است، یعنی نوعی از روزنامه‌نگاری که در زمان رهبری مائو تسلط یافته بود. کسانی که می‌خواهند خود را از نقش سخنگوی حزب بودن رها کنند بر چیزی که به نظر می‌رسد مخالف آن باشد تأکید دارند یعنی بر عینیت، استقلال، بی‌طرفی و وفاداری به حقیقت. همچنین، با ادعای داشتن تخصص غیرسیاسی آنان به شکلی غیرمستقیم به دنبال مشروعیت بخشی به استقلال بیشترند. حوزه‌ای تخصصی وجود دارد که حزب حاکم نباید در آن دخالت کند: روزنامه‌نگاران حرفه‌ای تخصص‌های ویژه‌ای دارند و در نتیجه باصلاحیت‌ترین افراد برای تصمیم‌گیری در این حوزه‌اند. همچنین آنان با این کار به گفتاری متوسل می‌شوند که از پایان انقلاب فرهنگی و حتی از آغاز اصلاحات در 1978-1979 شعار حزب حاکم بوده است. برای گفتمان حرفه‌ای‌گرایی در نظریه‌ی «چهار مدرنیزاسیون» (کشاورزی، صنعت، امنیت ملی، علم و فناوری) تأییدیه‌ای می‌توان جست. دنگ ژیائوپینگ مروج این نظریه بود که تخصص‌گرایی و حرفه‌ای‌گری جزئی ضروری از فرآیند مدرنیزاسیون‌اند. علاوه بر این، روزنامه‌نگاران از این گفتمان برای محافظت از خود نیز استفاده می‌کنند. آنان با تأکید بر عینیت، بی‌طرفی و تخصص و بیان این که صرفاً مشغول بیان واقعیت‌ها هستند، می‌خواهند جنبه‌‌ی انتقادی مقاله‌های خود را کم‌رنگ کنند. با وجود آن که این کار ضمانتی برای در امان ماندن از سرکوب حزب حاکم نیست اما به هر حال از ادعای کنشگر بودن، بی‌خطرتر است.

تمام دلایلی که مطرح شدند ظاهراً بر رویکردی صرفاً راهبردی دلالت دارند. با این حال، تبعیت از گفتمان غیرسیاسی حرفه‌ای‌گری چیزی بیش از رویکردی راهبردی است. روزنامه‌نگاران محیط زیست جوان واقعاً تصور می‌کنند این نوع روزنامه‌نگاری نماد روزنامه‌نگاری خوب است و به یک معنا آنان به دنبال تطبیق یافتن با این گفتمان‌اند. در چین مفهوم تخصص‌گرایی از پایان دهه‌ی 1970 تا دهه‌ی 2000 اهمیت روزافزون یافت. این نسل در دوره‌ای پرورش یافت که در آن حرفه‌ای‌گری مساوی بود با کیفیت، جدیت و اعتبار. در نتیجه، به چالش کشیدن این مفهوم برای آنان دشوارتر است تا نسل‌های قدیمی‌تری که با الگوهای هنجاری متفاوتی پرورش یافته‌اند.

حرفه‌ای‌گری و تخصص‌گرایی غیرسیاسی گرایشی جهانی است و در سایر کشورها و حرفه‌ها نیز وجود دارد. دلیل آن این است که تخصص‌گرایی و حرفه‌ای‌گری از نظر اجتماعی به عنوان تعهد به جدیت و صداقت باارزش تلقی می‌شوند. گفتمان تخصص‌گرایی غیرسیاسی دقیقاً با امری تطابق دارد که کاترین پارادایس آن را چنین توصیف می‌کند: «کار کردن برای کسب دوباره‌ی مشروعیت.» به باور او گفتمان تخصص‌گرایی راهی برای جلب حمایت عمومی است: این که حرفه‌ای تخصصی در نظر گرفته شود یا خیر به استدلال‌های شاغلان آن حرفه بستگی دارد. در این گفتمان، مفهوم تخصص قدرت بسزایی دارد زیرا ریشه در مفاهیم حقیقت و علم دارد و بین مهارت فنی و دانش عمومی پیوند برقرار می‌کند. در نتیجه، حرفه‌ای و متخصص بودن در حوزه‌ی روزنامه‌نگاری به این جوانان احساس مشروعیت می‌دهد.

این گفتمان تخصص‌گرایی و حرفه‌ای‌گری برای روزنامه‌نگاران محیط زیست بیش از سایر روزنامه‌نگاران چینی اهمیت دارد. تأکید نسل جوان بر این مدل از حرفه‌ای‌گری واکنشی در برابر نقدهایی است که در میانه‌ی دهه‌ی 2000 بر روزنامه‌نگاران محیط زیست وارد شد. در پایان دهه‌ی 1990 و به طور ویژه در آغاز دهه‌ی 2000، روزنامه‌نگاران محیط زیست با کمک انجمن‌های محیط زیستی و برخی صاحب‌منصبان حزب حاکم توانستند با نوشته‌های خود موفقیت‌های مهمی در برخی مناقشات محیط زیستی کسب کنند. برای مثال، آنان توانستند مانع از احداث مجموعه‌ای از سدها بر روی رودخانه‌ی سالوین شوند. اما در 2005 بین تعدادی از دانشمندان پر سر و صدا و روزنامه‌نگاران و فعالان محیط زیست جنجالی در گرفت. این دانشمندان، روزنامه‌نگاران محیط زیست را افرادی بی‌صلاحیت، خرافاتی، غیرعلمی، مغرض و دریافت کننده‌ی پول از قدرت‌های خارجی خواندند. روزنامه‌نگاران جوان در مقام دفاع از خود برآمدند. این مسئله در آن زمان اهمیت بسزایی داشت زیرا روزنامه‌نگاری محیط زیست هنوز نوپا بود و این روزنامه‌نگاران مشغول مبارزه برای به رسمیت شناخته شدن بودند. آنان می‌کوشیدند با تأکید بر تخصص، عینیت، عقلانیت و استقلال با این اتهامات مقابله کنند و مشروعیت خود را مجدداً به دست آورند.

 

تله‌ی آرزوی رهایی از سیاست

این برداشت از روزنامه‌نگاری حرفه‌ای غیرسیاسی متأثر از درک روزنامه‌نگاران از سیاست است. از نظر آنان سیاست یعنی «ژِنگ‌ژی» (zhengzhi) و ژنگ‌ژی همان چیزی است که آنان در کلاس‌های سیاسی خود در مدرسه آموخته‌اند، کلاس‌هایی که در آنها نظریه‌های کمونیسم به شکلی خشک و رسمی تدریس می‌شوند. آنان برای اندیشیدن به سیاست هیچ واژه‌ی دیگری ندارند. برای آنان سیاست معادل کنترل و تن دادن به خط‌مشی حزب و مناقشه‌های جناحی است. در نتیجه، آنان می‌کوشند از سیاست فرار کنند و تصور می‌کنند با پا گذاشتن به عرصه‌ی روزنامه‌نگاری غیرسیاسی می‌توانند استقلال بیشتری به دست آورند. در حقیقت آنان سیاست به معنای معمول آن را در اروپا رد نمی‌کنند بلکه می‌خواهند از خط‌مشی حزب و مناقشه‌های جناحی بر کنار بمانند.

در رابطه با روزنامه‌نگاران محیط‌زیست، این طرد و انکار سیاست مختص نسل جوان است. روزنامه‌نگاران نسل پیشین در عین این که نقش سخنگویی را نمی‌پذیرفتند و انتقادات خود را مطرح می‌کردند اما نقش سیاسی خود و ضرورت مشارکت در مناقشات جناحی را می‌پذیرفتند تا بتوانند به عنوان کنشگر فعالیت کنند. نسل جوان دوست دارد به عنوان رکن چهارم به رسمیت شناخته شود، می‌خواهد منتقد باشد اما در مناقشات جناحی مداخله نکند.

امید به فراغت از سیاست، روزنامه‌نگاران جوان محیط زیست را به سوی ادعای غیرسیاسی بودن سوق می‌دهد. با این حال، این امر با میل آنان به تغییر جامعه‌ی چین و خواسته‌ی اغلب آنان برای انتقاد از الگوی مدرنیزاسیون و توسعه‌ی چینی همخوانی چندانی ندارد. روزنامه‌نگاران محیط زیست برای کسب مشروعیت از زبان غیرسیاسی متخصصان استفاده می‌کنند اما زمانی که چنین زبانی بر می‌گزینند و برای بیان انتقادات خود از منطقی تکنوکراتیک بهره می‌برند در واقع قابلیت‌های انتقادی خود را محدود می‌سازند. مفهوم تخصص‌گرایی غیرسیاسی که در ظاهر امری غیرسیاسی است در واقع ابزاری قدرتمند در خدمت هنجارها و الگوی مسلط توسعه‌ی اقتصادی و مدرنیزاسیون است. دقیقاً به این دلیل که روزنامه‌نگاران جوان عمیقاً تحت تأثیر این ارزش‌های مسلط قرار دارند، به طوری که برخی نسبت به آنها متقاعد شده‌اند و برخی در برابر آنها از خود مقاومت نشان می‌دهند، تقابل بین انواع روزنامه‌نگاری بسیار محسوس است.

 

برگردان: هامون نیشابوری


نولوِن سالمون مدرس دانشگاه لیون ۳ ژان مولن در حوزه‌ی جامعه‌ی امروزِ چین است. آن‌چه خواندید برگردان این نوشته‌ی او با عنوان اصلیِ زیر است:

Nolwenn Salmon, ‘Free from Politics? Chinese Environmental Journalists Between Neutrality and Commitment,’ Books & Ideas, 30 September 2019