«چهرهی مطبوعات معاصر»؛ یک مرجع بیهمتا
سیروس علینژاد
چهرهی مطبوعات معاصر عنوان کتابی است که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده و هرگز تجدید چاپ نشده است. پس چرا حالا به سراغ آن رفتهام و دربارهاش مینویسم؟ چون یک کتاب مرجع است و کتابهای مرجع کهنه نمیشوند.
چهرهی مطبوعات معاصر عنوان کتابی است که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده و هرگز تجدید چاپ نشده است. پس چرا حالا به سراغ آن رفتهام و دربارهاش مینویسم؟ چون یک کتاب مرجع است و کتابهای مرجع کهنه نمیشوند.
«اینجا خونهی تو هم باشه، الان که ما اینجا هستیم، محل کارِ ماست». این جمله نقلقولی است از یکی از مأموران امنیتی که در آبانماه برای بازداشت یک زوج خبرنگار و تفتیش به خانهی آنها رفته است.
آقای نیازمند عالیخانی را مدیری «بااطلاع، بزرگبین و آتیهنگر» توصیف میکند که «در اثر تدبیر در کار و بزرگبینی خاصی که داشت طی شش سال وزارت خود تکنوکراسی را بهجای بروکراسی در ایران متداول کرد. آنچنان تکنوکراسی که رکود شدید کشور را به شکوفایی باورنکردنی تبدیل کرد.»
امنیت انسانی یعنی «رهاییِ آدمیان از تهدیدهای شدید، گسترده، طولانی و فراگیری که زندگی و آزادیشان را به خطر میاندازد.»
در تاریکیِ شبی سرد و برفی در ایستگاه تاکسیِ فرودگاه اسلو ایستادهام. در سفیدیِ برفی که آسمان و زمین را پوشانده است، دو چشم سیاه درشت، دو دو زنان جلوی چشمانم ظاهر میشود.
دریا نویسندهای پنجاهوچند ساله است. در خانوادهای سکولار بزرگ شده و هرگز به مذهب و حجاب عقیده نداشته است. اما از چند سال پس از انقلاب تا همین یکسالونیمِ قبل به زور قانون مجبور بوده که موهایش را بپوشاند.
چه باعث میشود که زنی بدون دسترس به هیچ نوع آموزهی فمینیستی، پس از سالها سکوت و تحمل در تنهایی خودش به جایی برسد که بگوید اطاعت از آزارگر بس است و باید افسار زندگی خویش را از دیگران پس بگیرد؟
اگرچه رقابت در انتخاباتهای اقتدارگرا غالبا منصفانه نیست، اما نمایشی خواندن آنها هم با واقعیت انطباق ندارد. نفس برگزاری انتخابات تاثیری تدریجی بر کیفیت ادوار آتی انتخابات دارد. رقابت منظم موجب می شود که حاکم به درجاتی از پاسخگویی میل پیدا کند
در کابل تغییرات چشمگیری، از جمله کاهش ترافیک و راهبندان، رخ داده است. همهچیز فرق کرده، و حتی تعداد دستفروشها و گدایان نیز مانند سابق نیست.
اگر عقیده داشته باشیم که انسان دست به هر کاری میزند تا زنده بماند، در این صورت وقتی کسی تصمیم میگیرد که بدنش را از غذا محروم کند حیران و نگران خواهیم شد.
تئاتر فولکسبوهنه (Volksbühne) در برلین در هفتهی اول ماه دسامبر میزبان جشنوارهی سهروزهای بود با عنوان «سه روز تا رهایی» (Three Days to Liberation) که به مسائل زنان ایران، و بهویژه اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، میپرداخت.
در این زمانهی خشن و بیرحم، شیوهی انساندوستانهی کنجکاوی و احترام به دیگران شاید به شکلی ناامیدکننده خواب و خیال به نظر برسد. اما به شما اطمینان میدهم که انساندوستی تنها راه قطعی و عملیِ زیستن است.
آزاد و شهناز، در اواخر پادشاهی احمدشاه مجلهی نامهی بانوان را منتشر کردند و در نخستین شمارهی آن (مرداد ۱۲۹۹) اساس بدبختیِ زنان ایران را «حجاب موهومات و قیدهای کهنهپرستی» دانستند.
استبداد با برقرار کردن بیعدالتی ساختاری برای مردم «اضطراب تروماتیک مدام» پدید میآورد و مدام آنها را در معرض تهدید قرار میدهد تا از ترس توان هیچ حرکتی نداشته باشند. حس خیانتدیدگی در محیط مملو از فساد نظاممند بیحساب و کتاب افراد را دچار تروما میکند.
چهار یا پنج ساله بودم که روزی متوجه شدم دیگر قرار نیست به این زودیها خاله مهوش و خاله فریبا را ببینم؛ آنها قرار بود که به «زندان» بروند.
انقلاب، و همچنین ورشکستگی، به دو صورت رخ میدهد: ابتدا به تدریج، و سپس ناگهان.
پرویز شهریاری به ریاضیات عشق میورزید و جهان ریاضی را ترکیبی از فلسفه، هنر و ادبیات میدانست.
کتاب آفرینش زن ایرانی مدرن: فرهنگ عامه بین دو انقلاب بر تاریخ رسانههای چاپی در ایران، بهویژه مجلات عامهپسند زنان، تمرکز کرده و کوشیده است تا تأثیر این نشریات بر شکلگیری تصویر زن مدرن ایرانی را بررسی کند.
لیلا، گلنار و افسانه سه زنِ چهلوچند سالهاند که خشونت خانگی را تجربه کرده اما آن را تحمل نکردهاند. آنها نه آسان و سریع اما در نهایت توانستهاند که خود را از چرخهی خشونت بیرون بکشند.